بعد از تجربه تلخ جام ملتهای آسیا که حداقل یکی از دلایل اصلی شکست و حذف ایران اعتراض غیرحرفهای به داوری بود، اینبار در والیبال و در سطحی حساستر این اتفاق تکرار شد. از زمانهای قدیم به یاد دارم که در کشتی و فوتبال همیشه به داوری مشکوک بودیم. نه فقط ورزشکارها که در بین گزارشگرها و مردم هم این دیدگاه وجود داره که کفهی ترازوی اشتباهات داوری به طور عمد به ضرر ایران هست. این ذهنیت منفی به داوری در سطح بینالمللی از کجا ناشی میشه؟
البته اخیرا این ذهنیت و اعتراضهای شدید تقریبا در تمام سطوح ورزشی و در همه ورزشها در داخل هم باب شده. به نظرتون فشار روانی و اعتراض مکرر به داوری تبدیل به فرهنگ ما شده؟
شاید اگه یه جامعه شناس خفن و در حد بین المللی بودم میگفتم که شرایط اقتصادی و اجتماعی به وجود اومده در سطح کشور باعث این مشکل شده. شاید میگفتم یه دلیل این امر اینه که عامه مردم منجمله ورزشکارا از نخبگان و افراد سطح بالای کشور تبعیت میکنن و این میشه که وقتی یه سیاستمدار(تو بگو مثلاً یه نماینده مجلس) به خودش اجازه میده در همه مباحث تخصصی دخالت کنه، کم کم این اتفاق در جامعه هم بسط پیدا میکنه و این میشه که یه ورزشکار هم در بحث تخصصی داوری به خودش اجازه دخالت میده.
اگه یه پزشک تخصصی مغز و اعصاب بودم یه چند تا دلیل خفن میاوردم که مثلاً گرمای بیش از هوا رو مغز و اعصابمون تاثیر گذاشته و باعث شده کلاً رد بدیم!
ولی خب من یه پادپُرسیم و به نظرم این مورد بیشتر از همه به رفتار غیر حرفه ای ورزشکارا و کمبود مهارتای نرم این افراد بر میگرده.
شاید در تشدید نقش داشته باشه ولی از قدیم این مسئله بوده. زمانی که شرایط اجتماعی و اقتصادی هم پایدار بوده ردپایی قوی از این رو در کشتی یا بازیهای قوتبال بخصوص با کشورهای عربی همیشه میدیدم.
نکته حاشیهای: به نظرم میاد که در هر دو مورد اخیر علاوه بر اعتراض، تمرکز تیمها هم کاملا از بین رفت! در مورد والیبال خیلی غمانگیز بود، عملا سکتهای به تیم وارد کرد که خیلی دیر برطرف شد.
من دو نکته به ذهنم میرسه.
اول اینکه در اکثر مواقع ما علت شکست خودمون رو در عاملی خارجی جستجو میکنیم. به عبارتی بدون اندکی توجه به کمکاری ، عدم انسجام و تلاش کم خودمان ، دنبال کسی میگردیم که اون فرد رو مقصر بدونیم. معمولا در ورزش نزدیکترین گزینه داور است به همین دلیل داورها همیشه به نفع رقیب و برضد ما داوری میکنند و ایجاد هیاهو در اعتراض به داوری برای القای همین پیام به بیننده است.
دوم اینکه گاهی گمان میکنیم با اعمال فشار به داور میتوان در تصمیم او تاثیر گذاشت (که باید ریشهیابی بشه چرا فکر میکنیم برای پیشبرد اهداف شخصی باید از اعمال فشار و زور استفاده کنیم!). اما متاسفانه در عرصه ورزش بینالمللی یک قانونی وجود دارد و داور برطبق همان عمل میکند.
من هم عامل دخالت در اموری که تخصص نداریم رو عامل میدونم، اما به شکلی برعکس؛ یعنی انقد دیدیم تو جامعه، افرادی که تخصص در امری ندارند، در جایگاه ناشایستی قرار دارن که برای متخصصین و تلاشگران اون امر اعمال نظر و قدرت کنن، اینجوری شدیم.
یا اینکه بسیار عدم شفافیت و پاسخگویی دیدیم، در جاهایی که دوست داشتیم و لازم بوده. ابهامات برطرف بشه.
تجربه خودم (معلم) گاهی (نه همیشه) در برخورد با نظر به ظاهر بالادستیهام (مثل مدیرا و کارشناسان و مسوولان اداره آموزش و پرورش) این دوتا دلیل رو به ذهنم آورد. وقتی تعداد این تجربهها زیاد میشه، دیگه ذهن در شرایط بحرانی راحت خطاهای خودش رو فراموش میکنه، و آدم احساساتی و حق به جانب برخورد میکنه.
دلیل دیگه اینکه، ما آموزش در مورد حقوق و قوانین و عمل به اونها و تسلیم در برابر قوانین و حقوق دیگران کم دیدیم. رو این حساب وقتی کار به جاهای باریک میکشه، با اعتراض و اصرار بیجا و کارچاق کنی و چونه زدن کارمون رو راه میندازیم. خوب خود این عدم آموزش و آشنایی عموم با حقوق و قوانین هم تا حدی به اصحاب قدرت ربط داره، نه فقط قدرت سیاسی، بلکه تمام مظاهر قدرتی که در پرده ابهام ابتدا اعمال زور میکنند [1] بعد با محبت و ابراز لطفی که ظاهرا اضافی است ولی حق طرف مقابله، ختم قائله.
مذهب، پدر، مادر، معلم، برادر و خواهر بزرگتر و … ↩︎
علاوه بر نکتههایی که @Amirali ، @somo849 و @leilay گفتند به نظرم یک عامل مهم دیگر برای اعتراض به داوری وجود دارد. به نظرم خیلی از افراد با اعتراض به داوری از خودشان صلب مسئولیت میکنند. این موضوع را در فوتبال به خوبی می توان دید. مثلا مربیای در لیگ فوتبال هست که به جای پذیرش باخت، تمام تقصیر را گردن داور میاندازد در حالی که تیمش حتی یک موقعیت روی دروازه حریف ایجاد نکرده است.