مقایسه کردن به معنی تطبیق دادن یکی از اعمالی است که مغز ما میل به انجام دادنش داره تا بتونه به داده هایی که براش موجود هست یک برچسب بزنه و اهمیت و جایگاه حقیقی اونها رو پیدا بکنه. اما چه بسیار زمانهایی که خودمون هم از دست این مقایسه کردن یک نفس راحت نکشیدیم. گاه با پایینتر از خودمون، تا احساس قدرت و برتری و پاداش به خویشتن رو به خودمون ببخشیم.گاه با فردی در بالادست با اینکه میدونستیم حس ناخوشایند نرسیدن، نداشتن، عقب ماندن به سراغ ما میاد.
همه ما میدونیم بعضی اوقات انرژی این کار باعث از دست رفتن فرصت ما میشه و نمیزاره ما به موقعیت خودمون واقف بشیم و راه حل رو پیدا کنیم. پس چرا خودمون رو با دیگران مقایسه می کنیم در حالی که وضعیت افراد با هم متفاوته و هرکس در شرایط منحصر به فردی که براش وجود داره زندگی میکنه. کم نبوده و نیستند استعدادها، علاقههاو زندگیهایی که زخم خورده مقایسههای نادرست شدن و با ضعفی که درون اونها به وجود اومده رو به تباهی رفتن.با علم به مسئله، حالا شما در پاسخدادن به این سوال نظرتون رو بگیدکه چرا دست از مقایسهکردن خودمون با دیگران برنمیداریم؟
2 پسندیده
جواب در سوال هست . عادت مغز به برچسب زدن و طبقه بندی داده ها . چرا ما نمی تونیم چون ترک عادت و تغییر سیم کشی مغز سخته
مگر با همت پولادین و جایگزینی شایسته آن عمل