متوجه منطق پشت فیلترینگ نمیشم. به نظرتون نتایج فیلتر کردن و فیلتر شدن چیه؟ چه تیپ رفتاری رو در مخاطب تقویت میکنه؟ چه جور دسترسی رو از چه کسی کم میکنه؟ و این اتفاقا در کل به نفع چه کسی یا چه کسانی هست؟ چه نفع سیاسی، چه نفع کسب و کاری، چه نفع اقتصادی، چه نفع فرهنگی-اجتماعی و … .
خود فیلترینگ این خاصیت رو نداره ولی تعارف که نداریم، وقتی این بحث پیش بیاد عموما به بحث سیاسی کشیده میشه به جای اینکه عمیق و منطقی بحث بشه. در خیلی از موارد همین اتفاق میوفته، بخصوص در مواردی که تحت تاثیر سو استفادههای عمومی باعث شده که افراد در موردشون با عصبانیت قضاوت کنن تا منطق و استدلال.
منظورم فرد مباحثهکنندهست نه مطلبی که فیلتر میشه. فیلتر با شدت و ضعف در جاهای مختلف رایجه و اساسا وجودش مستقل از سیاسته ولی ما وجودش رو نمادی از سیاست میدونیم. به عبارت سادهتر فکر میکنیم در جاهای دیکه دنیا آزادی کامل وجود داره به جز اینجا.
برای اینکه بحث کامل باز بشه: دو وجه میش برای سئوال در نظر گرفت: وجه یک و وجه دو
یکی بحث وجود مستقل از نوع اعماله و یکی بحث نحوهی اعمال فیلترینگه.
وجود فیلتر در هر فضایی تا حدود زیادی به وجود قانون شباهت داره. چگونگی اعمال قانون و فیلتر قابل بررسیست.
اما یه پرسش دیگه
بنظر شما فیلتر در اینترنت نباید باشه؟
میدونستید بسیاری از غول های اینترنت هم فیلتر میکنن؟ برای مثال alexa که خودش با نظر خودش سایت هایی رو از رنکینگ خارج میکنه. با اینکه بسیاری از اونها ترافیک قابل قبولی دارند.
این سبک فیلترینگ مورد بحث نیست ولی در جای دیگهای میشه بررسی کرد.
با این موافقم و کاملا میشه از همین لحاظ بررسی کرد. بزارید از مثالی شروع کنیم که برای همه ملموستره. به اینترنت مثل یک بازار نگاه کنید. تولیدکننده محتوا مثل فروشنده و مخاطب مثل خریدار. فیلترینگ در واقع مثل قانونهایی میمونه که از طرف اجتماع بر امکان دسترسی به بازار برای اجناس مختلف اعمال میشه. برای مثال، مواد مخدر نمیتونه در بازار به فروش گذاشته بشه (البته در بعضی جاها قانون اجازه میده و این دقیقا مثل تفاوت سبک فیلترینگ میمونه).
بسیار بعید میدونم کسی با نفس فیلترینگ مشکل داشته باشه. مشکل حالا دقیقا به این برمیگرده که معیارهای اعمال چه چیزهایی هستن. سیاست معیار اِعمال رو تعیین میکنه و نه اینکه خودش یکی از معیارها باشه. برای مثال وقتی بیبیسی در ایران فیلتر میشه کسی نمیگه که چون یک سایت سیاسیه (اگر اینطور بود که بقیه سایتها هم همین اتفاق براشون میوفتاد مثل رویتزر) بلکه معیار اعمال «تهدید علیه امنیت کشور» هست. هدفم بحث روی این معیارها نیست چون همینجاست که بحث سیاسی میشه. هدف اینه که اگر از معیارهای اعمال فیلترینگ عصبانی هستیم، نباید به ریشه و فلسفه وجودی اون بزنیم، چون نبودنش خطرات کمی نداره!
نکته بسیار مهم و پیچیده برای ایران اینه که باید بدونیم که فیلترینگ ابزار مدیریت نیست، بلکه آخرین راه برای کنترله. وقتی قراره مدیریتی روی یک فضا انجام بشه از طریق تعامل با دستاندرکاران اون فضا اینکار انجام میشه. برای مثال اتفاقی که در انتخابات آمریکا افتاد به همین شکل برخورد شد. یک دلیل اینکه در اروپا و آمریکا کمتر فیلترینگ اتفاق میوفته، همین توان تعاملیه نه نبود محدودیت. در ایران چون توان تعاملی وجود نداره (مثال داستان تلگرام که تعامل مثبتی صورت نگرفت)، ناچار از فیلترینگ استفاده میشه.
حرفم این نیست که همه رفتارها در این حوزه درسته، بیشتر روی اینکه چرا تفاوت مشهودی بین کشورهای غربی با بقیه دیده میشه بحث دارم.
یوسف به خوبی دلیل وجود خط قرمز رو گفتن، برا اینکه سوالم مشخصتر شه: این رفتار فیلترینگ که من مشاهده میکنم، شبیه فیلتر تو پادپرس و عبور از خط قرمز نیست؛ بیشتر فیلترِ ابزار هست. مثلا کوارا فیلتره، تلگرام فیلتره، اینستاگرام میخواد فیلتر شه، … . این ابزارها ایا از خط قرمز عبور کردن؟ نه.
شبیه این هست که چاقو رو کلا از بازار حذف کنیم، صرف اینکه چند نفر با چاقو آدم میکشن. خب چاقو کارکردهای دیگهای هم داره، مثلا برای آشپزی.
با توجه به نیازی که به چاقو وجود داره، با ممنوع کردن چاقو چه اتفاقی میفته؟