به نظرتون چرا آدما قهر میکنن و حرف نمیزنن؟
چرا وقتی مشکلی وجود داره با حرف زدن حلش نمیکنن؟
چرا تصمیم به پاک کردن صورت مسئله میگیرن؟
به نظرم چون میخوان بگن کار تو اشتباه بوده و یجور تو رو مجبور به عقب نشینی کنن . قهر کردن به معنی رایج الانش ینی من تو رو دوست دارم ولی کارات رو نه! یجور بازیه دیگه مگرنه اگه واقعا از یکی خوشش نیاد نیازی به قهر نیست ارتباط رو قطع میکنه پس یه امیدی داره .
در باره اینکه چرا حرف نمیزنن تا مشکل حل بشه اینه که بر مسائل دیگران اشراف ندارن و خودبین هستن . افراد باهوش تر و آگاه تر به مسائلی که دیگران درگیرشن بدون تعصبات نگاه میکنن و کمتر درگیر این قهر بازیا میشن
شاید همیشه قهر هم بد نباشه؛ بهش فکر کنید گاهی هر دو طرف خودشون رو محق میدونند و هر چقدر هم که با هم صحبت کنند نمیتونند حق دیگری رو درک کنند ولی این قهر کردن به هر دو نفر زمان میدهد که فکر کنند و البته این وسط یکی باید کمی از موضعش کوتاه بیاد تا زمینه صحبت باز بشه.
گاهی دلیل قهر اینه که آدم از صحبت کردن و نتیجه نگرفتن خسته است یعنی بارها صحبت کرده ولی نتونسته منظورش رو به طرف مقابل بفهمونه و دیگه ترجیح میده در اون مسئله سکوت کنه.
گاهی هم قهر فقط برای اینه که توجه بیشتری جلب بشه باید ببینید قهر از کدوم نوع هست!!!
اتفاقا من بر عکس فکر میکنم باهوشها بیشتر قهر میکنند و خیلی هم دیدم که اساتید قهر میکنند که نمیدونم از هوش زیادشون بوده یا از غرور زیادشون؟؟
من وقتى صورت يه مسئله تو اولويت هاى زندگيم نمى گنجه، پاكش ميكنم و بيخيال اون مسئله ميشم. ترجيح ميدم وقت و انرژيم رو براى مسائل مهمتر بذارم.
چون حرف زدن انرژى ميبره و در ضمن ممكنه سوتعبير ايجاد كنه. موقع قهر ديگه موضع مشخصه و الكى هم انرژى نسوزوندى.
قهر يعنى “من نميخوام با تو در ارتباط باشم”. ارتباط هم با حرف زدن و نگاه كردن اغاز ميشه، پس موقع قهر نگاه و حرف رو خاموش ميكنى.
ضمن اينكه در بعضى قهرهاى موقت صرفا به اين دليل كه نميدونى چى كار بايد كنى و اين سكوت كمك ميكنه ذهن دو طرف به ارامش برسه و همون طور كه اشاره شد:
زمان شكستن اين سكوتها در قهر موقت، به سرعت فكر كردن و غرور طرفين بستگى داره.
انتظار چطور تعاملى رو تو قهر دارين؟ جايگزين سكوت چيه از نظر شما؟ @Jalal_Razavi
فکر میکنم قهر کردن یه نوع تحریمه به خاطر فلان کاری که انجام دادی یا حرفی که زدی دیگه همه ارتباطات فیمابین رو قطع میکنم. فکر میکنم این تحریم برای اینکه عملا نشان بدیم که از یک رفتار یا حرف طرف مقابل ناراحت شدیم و کار اشتباهی انجام داده (اشتباه از نگاه خودمون).
به نظرم قهر کردن در سطح بالای کشمکش رخ میده ، یک گام قبل از زدوخورد. پس موضوع جدی بوده که کار به عدم حرف زدن کشیده میشه.
وقتی تضاد به چنین سطحی برسه طرفین شاید راغب به گفتگو نباشند و بدتر شاید خواهان حل مشکل با زدوخورد بشوند. فکر میکنم باید بستری وجود داشته باشه که طرفین با کمک آن بتوانند حرف بزنند و اگه حرف نمیزنند شاید چنین شرایطی رو نمیبینند.
راحتترین کاره. دیدم کسانی رو که با هم اختلاف دارند و این اختلاف رو با صحبت و یه ذره کوتاه اومدن میتوانند حل کنند ولی سعی میکنند با قهر کردن و هیچ گونه ارتباط صورت مساله رو پاک کنند. ولی مساله هنوز سرجاشه چون هنوز با هم قهر هستند.
پ.ن:قهر کردن ممکنه از دلخوری باشه و گاهی با گذر زمان و یا اندکی صحبت کردن مشکل حل میشه ولی قهرهای جدی که خودم دیدم معمولا سر یک اختلاف جدی شکل گرفتن.
منظورم بیشتر صورت مسئله ی قهر بود
به نظرم حرف زدن اگر صحیح اتفاق بیوفته درک هم صحیح تر میشه
ما انسان ها برای انتقال مفهوم از زبان های مختلفی استفاده میکنیم و این زبان ها در مناطق مختلف فرق میکنن و فرهنگ هر جامعه ای رو میسازن
وقتی با همشهری خودتون صحبت میکنید دستتون توی استفاده از یه سری کلمات بازه و مفهوم رو بهتر میرسونید یا از لحن های خاصی استفاده میکنید که طرفتون هم متوجهش میشه!
با درست حرف زدن خیلی از مسائل حل میشه
به نظرم ضریب EQ و IQ در قهر کردن تاثیر داره
نمیخوان اشراف داشته باشن؟ از روی بی اهمیتی یا از روی درک غلط؟
هیچ چیز بدی در این دنیا وجود نداره. نبود خوبی، بدیه
من اینطور فکر میکنم که ی مسئله ای اونقدر واسه ادم سنگین میشه که فکر میکنه جواب ندادن یا برخورد نکردن و… بهتر از پاسخ و عمل هستش!
حالا این میتونه ناراحتی یا دلخوری یا اینکه فکر کنیم جواب ندیم یا برخورد نکنیم بهتره باشه!!
که اسمش میشه قهر
در صورتی پیش میاد که نشه حرف زد و عمل کرد!!!
امروز دیدم سوال اومده بالا متوجه شدم اون موقع جواب ندادم این رو.
هر سه مورد ممکن هست ؛ اینکه نمیخوان اشراف داشته باشن نسبی هست و به قولی شاید میخوان خودشون رو به ندیدن اون دلیل راضی کنن و یا شایدم یک اهرم برای برگشتن فرد مقابل داشته باشن و شاید هم در گاهی اوقات روابط کلا برچیده شه و کار از مکانیسم و اهرم گذشته باشه. قهر البته همونطور که اشاره کردم دستخوش تغییر شده قبلا به معنی جنگ کردن یا چیره شدن بود . الان معنیش این شده که دو نفر یا دو گروه که با هم دوست بودند الان با هم فاصله گرفتند و معنای خودش رو درباره کسی که اصلا باهاش ارتباط دوستی نداشتی از دست داده، در صورتی که قبلا به این معنا نزدیک تر بود.
بنظرم قهر میکنیم که طرف مقابل رو تنبیه کنیم، تهدید کنیم
یعنی بجای صحبت میگیم اگه کاری که ما دوست نداریم رو انجام بدی ازت دور میشیم، سرد میشیم، اینجوری خودت اذیت میشی حالا خودت میدونی!
یا چیزی که من میگم یا قهر
چون ديگه تحمل شون تموم شده حال سروكله زدن ندارند بعضيا واقعا غيرقابل تحملند چطور ميشه با آدمي كه بدجنسي مي كنه حرف زد؟ واقعا چطور؟
من بارها تلاش كردم به روش هاي مختلف اما نشد كه نشد
راهكاري دارين بگين لطفا
به نظر من بعضيا مريض هستند هرطور هم حرف بزنيد نمي فهمند آدم هاي به شدت حسود بي اعتماد به نفس بدجنس دروغگو كه از نظر توانمندي در سطح پايين هستند اين خصلت ها جزء ذات شون شده و نمي تونن كنارش بذارن شايد اصلا توقع فهميدن هم نميشه خيلي ازشون داشت متاسفانه
اگه اون موقع این جوابا رو میگرفتم شاید خوب حسش نمیکردم اما الان بهتر درکش میکنم به نظرم درسته
هیچوقت هم برای تغییر دیر نیست چون تغییر یه انتخاب ذهنیه؛ نکته اش اینجاس که انتخاب شجاعت میخواد و هرکسی توی هر سنی شجاعت کافی رو ممکنه نداشته باشه که تغییر کنه