چرا والدین موفقیت رو تو تحصیل و به دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن میدونن در صورتی که در خیلی از رشته ها کار وجود ندارد و مخالف علایق فرزندانشان است؟چرا بعضی از والدین انجام یک سری کار هارا در شان فرزندان خود نمیدانند؟
این که تحصیل کردن تو یه جامعهای ارزش باشه خیلی خوبه به نظر من. حداقل جایی که من زندگی میکنم میبینم که تعدادی قابل قبولی از جامعه خارجیه تحصیل کرده، ایرانی هستند. که یه همچنین چیزی رو جمعیتهای مهاجر دیگه مثل ترکها افغانها و عربها به این شدت نمیشه دید.
من خودم شخصا اگر دانشگاه نمیرفتم با اینکه رشته علوم پایه خوندم و هیچ آیندهای (مالی) تقریبا براش تو ایران متصور نبودهام ولی تنها راهی بود که خودم رو تو جامعه سیال کنم، که این مسیر خیلی چیزها هم از لحاظ دانش و هم شخصیتی بهم اضافه کرد.
اینکه رشتهها کاربردی نیستند حاکی از اینه که یه سیستم ناکارامد داره فقط برای اینکه جوانها دیرتر از سیستم مطالبه کار بکنه، سرشون و تو دانشگاه سرگرم میکنه.
این که بعضی پدر و مادرها یسری کارهارو در شان بچهشون نمیدونن کاملا شخصی است و مورد به مورد فرق میکنه. نکته اینه که آیا باید تو این موارد همراه اونا بشیم یا نه؟
این قسمت به نظرم خیلی وابسته به شخصیت آدم هست. اینکه چقدر دوست داریم خودمون خوشحال باشیم با انتخاب کاری که خوشحالمون میکنه یا اینکه بخواهیم تائید پدر و مادر و دیگران و بگیریم (عرفا به این گفته میشه احترام ولی به نظر من اصلا معنی نمیده و یه سیستم ارباب رعیتی است یعنی پدر و مادر حکم کنند و فرزند چشم بگه).
یه جاهای آدم باید تصمیم بگیره که کدوم مهم براش رضایت خودش یا رضایت دیگران.
پرسش پیشنهادی برای ادامهی این گفتگو
چرا والدین موفقیت رو تو تحصیل و به دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن ندونن، در صورتی که در خیلی از جاهای جامعه سنجش توانایی و سطح افراد با مدرکشون هست؟
والدین موفقیت فرزندشون رو در چه چیزی بدونن موثرتر از ادامه ی تحصیل هست؟
من خودم معتقدم انسان باید هم درس بخونه هم در کنارش یه شغلی داشته باشه هم در کنارش یه هنری را بیاموزه وهم ورزش کنه شاید از کسی که یه رشته رو پیش میگیره عقب تر باشه ولی چند بعدی رشد میکنه و این بهتره
درسته که خیلی از ماها افراد رو با مدرک هاشون میسنجیم و این اشتباهست ولی الان که دیگه با پول هم میشه این مدارکو خرید.من با رفتن به دانشگاه مخالف نیستم، الان بعضی از افراد هستن که بر خلاف علاقشون تو یه رشته به دانشگاه به حرف پدر ومادر میرن در صورتی که بعد از گرفتن مدرک تو زمینه ی دیگه ای شروع به فعالیت میکنن.
موفقیت هر فرد تو زمینه ای اتفاق میفته که بهش علاقه داره و یه چیز دیگه این که بعضی پدر و مادر ها کمال گرا هستند و از فرزند انتظار دارند همه ی درس هاشو نمره ی بالایی بیاره این درست نیست موفقیت یعنی آدم تو همه ی زمینه ها ۱۵ باشه و یه تعادلی برقرار باشه تا اینکه بخواد تو یه زمینه ای ۲۰ باشه تو یکی دیگه ۹.
پدر من به شخصه بیشتر از ادامه تحصیل، تاکیدشون روی یادگیری هنر هستش و معتقدند هنر همیشه و همه جا به آدم کمک میکنه، اما تحصیل این ویژگی و نداره
-
به نظرم میرسه اگه ما (به عنوان فرزندها) بتونیم موفقیت رو برای خودمون تعریف کنیم و بدونیم چی میخوایم، میتونیم به پدر و مادرهامون هم در داشتن چشمانداز راجع به زندگیِ «ما» کمک کنیم. خیلی وقتها ما به عنوان فرزند، هدفمون رو میذاریم رضایت خاطر پدر و مادر. و این مسئله رو پیچیده میکنه:
ما نمیدونیم چی میخوایم، پدر و مادر نمیدونن برای ما چی بخوان. پس پدر و مادر میان چیزی که در جامعه موفقیت دیده میشه، رو برا ما میخوان.
-
از لحاظ تاریخی، تحصیل چیزی هست که یه زمانی دست طبقهي خاصی بوده. مقدار زیادی از ارزش تحصیل، از همین محدودیت دسترسی در دورههای قبلی هست.
این بستگی به دید فرد داره؛ مثلا من اگه موفقیت رو در متخصص شدن بدونم، انتخاب میکنم که در یه زمینه ی مشخص (حوزهی تخصصیتون) ۲۰ باشم و بعضی از حوزهها رو فدا کنم.