من ترجیح میدم سوال را اینطور مطرح کنم / چرا و چه موقع آدما باید تصمیم بگیرند از سعادت پدر و مادر شدن بهره مند بشوند .چون عقیده ام بر این است که انسانها کمترین نقش را در بوجود آمدن یه موجود دیگر دارند.
حضرت سعدی میفرماید. دهد نطفه را صورتی چون پری / که کردست بر آب صورتگری
عالم یک وجهی نیست بلکه عالم عمل و عکس العمله همانطور که لقمه نانی که توسط پدر و مادر برای فرزند تهیه میشه در آینده فرزند نقش داره اعمال فرزند هم برای سعادتمندی ونیز شقاوت پدر و مادر و نیز برای نسل آینده نقش داره.
تا به فرند محبت نکنی او به فرزندش و نیز به پدر و مادرش محبت نخواهد کرد
تا دل کسی را شاد نکنی دلت شاد نخواهد شد
در قدیم چند عمل را بعنوان صدقه جاریه میدانستند که خیلی خوب بود یکیش درختکاری .یکی ساخت بیمارستان و مدرسه و راه بوده یکیش هم تربیت فرزند صالح بوده/
ایمانشان به اندازه کافی نیست. بچه دار شدن ایمان انسان را کامل میکند .من مادرم چند ماه بعد از به دنیا آمدن دخترم به رحمت خدا رفت .ولی رفتارها و واکنش های دخترم باعث میشود همیشه وجود مادرم را در منزل احساس کنم. بقدری منظم وبی نقص خصوصیات اخلاقی انتقال پیدا میکنه که آدم مبهوت میشه.
راستش من خیلی اطلاعات زیادی در این زمینه ندارم ولی همین که پرسشتون رو خوندم یه جمله از کتاب جز از کل یادم اومد: آدم ها برای پزشک و مهندس و وکیل شدن اموزش می بینن ولی برای پدر و مادر شدن نه…
به نظر من این که فقط به دلیل حس تجربه پدر یا مادر شدن و یا از روی یه رسم جا مونده بخوایم یک انسان رو متولد کنیم آخر خود خواهیه! شاید خیلی ها با این حرفم موافق نباشند ولی واقعا اگه ما آدم ها قبل از تولید یک انسان لحظه ای خواسته ها و نیاز های اون رو بدون فکر به خودمون در نظر می گرفتیم شاید الان انقدر شاهد کودکان کار نبودیم، شاهد دیدن کودکانی که به وسیله ی خانوادشون فروخته میشن و معلوم نیست چه اتفاقاتی صورت می گیره
درسته که اگر زاد و ولدی نباشه نسل جهان از بین میره ولی ما انسانیم نه حیوان،هدف از افرینش ما اگر تنها تولید نسله پس چه نیازی به علم و پیشرفت داریم؟
من نمی گم هیچ کس بچه ای رو به دنیا نیاره نه برعکس می گم باید اون خوانواده هایی که فکر می کنن توانش رو دارن صاحب بچه بشن و ای کاش یک زن و یا مرد که می خوان بچه دار بشن فقط به فکر این نباشن که دوست دارن پدر و مادر بشن؛ به این فکر کنن که می تونن براش یه دنیای زیبا بسازن یا نه تا اخر عمر باید تو منجلاب و سختی و دست و پا بزنه کار بزرگیه به وجود اومدن یک انسان ولی وای از خودخواهی ها
پیش از هر تصمیمی نوعی تفکر وجود داره. در این خصوص آیا واقعا تصمیم میگیرن که بچهدار بشوند؟! آیا تفکری وجود داره که نتیجهاش فرزندآوری است؟!
من فکر میکنم اکثرا هیچ گونه تصمیمی نمیگیرن یعنی اصلا فکر نمیکنن که قرار بچه داشته باشند یا نه ، انسانی به وجود بیاد یا نه! شاید نوعی پیروی از گذشتگان باشه. همه بچه دارن ما هم داشته باشیم. پدربزرگ و پدرم انسانی رو به وجود آوردند پس گویا منم ملزم هستم که چنین کاری رو انجام بدم. حالا نتیجه چی میشه و این آدم به وجود آمده چجوری باید بزرگ بشه و به کجا برسه ، اصلا مشخص نیست.
خیلیها که به فکر باشند معمولا پس از تولد کم کم فکر میکنند حالا این نوزاد چی میخواد ، چجوری باید تربیت بشه و … !
به عنوان مثال فقر معمولا نسل به نسل منتقل میشه. پدر فقیر بوده در نتیجه فقر تنها چیزیه که برای فرزندانش به ارث میگذاره. چرا یک فقیر وقتی وضعیت کاملا اسفباری داره ، بازم میخواد آدم دیگهای رو به وجود بیاره؟! هر انگیزهای که هست ، به نظرم تصمیمی از روی تفکر نیست.
کلا بشر مسئولیت پذیر نیست. یه کاری انجام میده بعد از زیربار مسئولیت شانه خالی میکنه
کلا این چیزا فکری پشتش نیست اگر هم باشه در توضیح عمل بچه دار شدن هست یعنی اول میل به انجام کار و بعد توضیح دادن در موردش
دلیلش هم ساده است ، انسان حیوانی هست که با تولید مثل نسل خودش و ادامه میده ، این کد طبیعی درون انسان هست و خود به خود به این سمت حرکت میکنه