من می دونم که شرایط سنی محدوده برای تولید نسل توسط دو آدم خاص، و می دونم که اگه هیچکی بچه نیاره نسل آدم منقرض میشه، و می دونم که برای خیلی از آدما یکی از لذت های دنیا پدر و مادر شدنه، و می دونم که ما آدما خانواده شامل پدر و مادر و خواهر و برادر رو دوست داریم.
ولی
آیا اینا همه دلیلای خوبی هستن برای تولید آدم؟
یه آدم تا کی به پدر و مادرش مربوط میشه؟
چه پیش بینی هایی لازمه انجام بشه تا دو تا آدم تصمیم بگیرن بچه دار بشن؟
آیا زوج هایی که بچه دار نمیشن در اشتباهن؟
یه زوج آیا فداکارن بچه دار میشن یا خودخواهن ؟
یه کم سخته بحث سر این سوال، مخصوصا که اکثر افرادی که اینجا هستن، بچه دار نیستن. و کسی که بچه نداره، احتمالا یا هنوز نتونسته بچه دار شه و یا نخواسته!
در هر دو حالت پاسخش به سوال های مطرح شده جهت دار خواهد بود!
صرفا بخوام از حس و مشاهده های شخصیم بدون هیچ دانش و تجربه ای بگم، هر کدوم از دوستام رو که میدیدم که بچه دار میشدن، احساس میکردم از دوست من به یه ادم مقدسی تبدیل شدن! آدمی که تصمیم گرفته قسمتی از بزرگترین سرمایه ش رو، زمان رو، در خدمت یک موجود زنده و پاک دیگه، قرار بده. اون هم بدون هیچ چشمداشتی! و البته برای لذتی که خودش میبره ;-)
به نظرم شباهت زیادی بین مادر-پدر بودن و معلم بودن وجود داره، هر دوشون انتخاب کردن قسمتی از انرژی شون رو برای به تعالی رسیدن موجودات دیگه ای سرمایه گذاری کنن!
یکی از دوستانی که تازه مادر شدن اینجا هستن و دعوتشون میکنم از تجربه ی شخصی شون بگن که مطمئنا ارزشش خیلی بیشتر از ارزش صرف مشاهده هست. @emami.aram
شاید درست نباشه برای تولید مثل به دنبال دلیلهایی از این دست باشیم. قبل از این پرسش بهتره اول بپرسیم که چرا حیوانها تولید مثل میکنند؟ چرا حتی حشرهها و باکتریها تولید مثل میکنند؟
جوابش هر چه که هست بدون شک دلیلهایی که شما گفتین نیست. آیا یک باکتری میتونه تصمیم بگیره که تولید مثل نکنه؟ یک حشره چه طور؟ یک خزنده یا پستاندار چه طور؟ در مورد انسان موضوع پیچیپدهتر هست. به خاطر همین بهتره به یک باکتری فکر کنیم.
پرسش
آیا تولید مثل یک باکتری را میتوان در چارچوب فیزیک امروزی درک کرد؟ آیا کمینه شدن انرژی آزاد (یا هر عامل خارجی دیگر)، یک باکتری را وادار به تولید مثل میکند؟ یا باکتری خودش تصمیم میگیرد که تولید مثل کند یا نکند؟
سلام من دو بچه دارم وموقع بچه دار شدن هم اصلا به این چیزا فکرم قد نمیداد و بچه اولم بدون برنامه یا تصمیمی بود ولی دومی را چون میخواستم اولی تنها نباشه آوردم الان هر دو تاشون میگن بچه دیگه هم بیار . خواهر و برادر دیگه میخوان و من نمی دونم چه بکنم.
من بچه ندارم اما فکر می کنم مهمترین موضوعی که پدر و مادر قبل از فرزند آوردن باید بهش فکر کنند اینه که:
1- آیا توان فکری و مادی پرورش فرزند رو دارند؟
2- آیا جامعه ای که در اون زندگی می کنند جامعه سالم و پایداری برای آینده فرزندشون هست؟
اهمیت پرسش 1 در اینه که شدیدا پدر و مادر نسبت به فرزندشون مسئولیت دارند که در دنیایی که هر روز پیچیده تر میشه، آیا می تونند به صورتی فرزندشون رو پرورش بدن که برای دنیای 20 سال آینده بتونه روی پای خودش بایسته؟
اهمیت پرسش 2 در اینه که جامعه ای که فرزندشون قراره در 20 سال آینده در اون مشغول به کار بشه اونقدر ثبات و سلامت داره که افراد بتونن در اون زندگی و کار بکنند؟
من واقعا جای مردم سوریه نیستم اما این برام سوال هست که چرا انسان ها در بدترین شرایط ممکن فرزندانی رو به وجود میارن که یا در کمترین سن و سال از بین میرن یا در بدترین شرایط ممکن بزرگ میشن.
شاید در جواب گفته بشه که نقطه مقابلش منقرض شدن مردم کشورهای جنگ زده هست. اما به دنیا آوردن فرزندی که در درد و رنج شدید و بدترین شرایط ممکن بزرگ میشه چه فایده ای برای خودش و اون پدر و مادر داره؟
فکر میکنم که کنترل تولید مثل کار خیلی سختیه به این معنی که فقط به تصمیم فرد بستگی نداره. دقیقا مثل ازدواج کردن میمونه. خیلیها رو میبینی که میگن ازدواج نخواهند کرد اما در نهایت ازدواج میکنند. یه چیزهایی به غریزه برمیگرده.
تعریف غریزه در ویکی پدیا
غَریزه گرایش درونی و ذاتی ارگانیسمهای زنده به سمت رفتارهای مشخص است.
داستان آموزنده
نمیدانم این داستان چه قدر درسته اما گفتنش احتمالا کمک میکنه. شنیده بودم که یک فیلسوفی خیلی سعی داشته خلاف غریزهاش عمل کنه و کنترل رفتارهاش رو صد درصد به دست بگیره. اتفاقی که در نهایت برای فیلسوف میافته دیوانه شدن و جنون تا آخر عمر بوده.
@najme خیلی از چیزهایی که بهش اشاره کردین، تازه وقتی می تونه مطرح بشه که نرخ باروری پایین خودش موجب این آسیب هایی که گفتین نشه. مثلا کاهش جمعیت، جامعه رو با کمبود نیروی کار و به تبع اون کمبود منابع روبرو نکنه.
به عبارتی اگه یه جامعه نرخ باروری در حد استاندارد حدود 2.3 (یعنی 2.3 بچه به ازای هر زوج) رسید، تازه نگرانی هایی که شما مطرح کردی جای پرسش داره.
خیلی با این مسئله چه به طور شخصی چه در جمعهای مختلف با این مسئله سروکله زدم. جالبه که برای قشر معمولی یه نکته طبیعیه ولی برای قشر روشنفکرتر یه درگیری ذهنی بزرگ.
فکر میکنم مسئله وضعیت شخصی اهمیت کمتری از مسئله وضعیت اجتماعی داره. البته منظور اینکه توانائی شخصی برای تربیت و تامین نیازهای کودک در حد متوسطی باشه. نکات اجتماعی از این نظر اهمیت دارن که فرد در نهایت باید بیاد توی جامعه زندگی کنه. امید به زندگی و سطح رفاه متوسط باید در حد معقولی وجود داشته باشه تا حداقل شرایط برای زندگی مناسب فراهم باشه.
خوب کنترل تولید مثل بنظرم خیلی سخت نیست امروزه . در بعضی از جوامع زوج ها مقاومت بالایی برای تولید مثل نشون میدن. و همین جوامع هم برای تولید مثل و مقابله با کاهش رشد جمعیت طرح های تشویقی دارن.
برخی محققین هم نظر شما رو دارن . افراد تحصیلکرده و آگاه به مسایل جامعه اغلب نقش کمتری در رشد جمعیت با فرزند آوری دارند. نظر شما رو به مقاله زیر جلب میکنم http://donya-e-eqtesad.com/news/426877/
شاید بشه به چند مسئله این رو ربط داد. یکی از عجیبترین و پنهانترین این مسائل هدف و انگیزه برای زندگیه. برای افراد تحصیل کرده عموما انگیزه ها و دغدغه های ذهنی سطح بالائی وجود داره که فرد خودش رو با اون مشغول میکنه ولی برای خیلی از افراد معمولی بچه دار شدن و سروکله زدن با اون جذابترین قسمت زندگیه.
من هنوز جامعهای ندیدم که رشد جمعیتاش منفی ده درصد یا بیشتر باشد. در بهترین حالت رشد جمعیت نزدیک صفر است. بنابراین هر خانواده هنوز هم به طور میانگین نزدیک به دو فرزند دارد. فرقی نمی کند کجای دنیا باشیم، متوقف کردن تولید مثل کار بسیار دشواری است.
فکر کنم اشتباه من در استفاده از واژه کنترل تولید مثل بود. بهتر بود میگفتم جلوگیری از تولید مثل و یا توقف کامل تولید مثل.
یه بار من از دو دوست روانشناسم پرسیدم چرا مردم بچه میارن، پاسخهاشون:
یکیشون اقا بودن: چون احمقند!
خانم: ادمها وقتی بچه میارن که از زندگی لذت می برند و شاد هستن و میخوان شادیشون رو قسمت کنند با یه موجود دیگه.
خیلی وقتها فکر می کنم روانشناسها علی رغم تلاششون برای اینکه ادمها رو تشویق کنند که قالبی فکر نکنند، خودشون گرفتار قالبها هستن.
حماقت و شاد بودن هم تعریف مشخصی نداره واقعا. و ممکنه من در یک درجه شادی ای باشم که برای دیگری اوج غم باشه و یا در درجه ای از حماقت باشم که برای دیگری اوج منطق و خرد باشه!
بهتره که ادم در پاسخ به این سوال موضع خودش رو مشخص کنه. ایا میخواد کاملا اگزیستانسیال برخورد کنه؟ از این منظر شوپنهاور مثلا میگه که ازدواج، عشق و زاداوری، همگی فریب طبیعت هستند برای بقای نسل. اینطوری باشه به گفته دوستمون در حد باکتری میشه حتی فکر کرد به اینکه ما چرا بچه میاریم…
اگه نمی خواییم نگاه این مدلی داشته باشیم یه طور دیگه میشه پاسخ داد مثلا: انقدر ما در ظرف زمان و مکان محدودیم که تا این محدودیت های فیزیکی برداشته نشه پاسخ خیلی از سوالهای، مشابه این رو به راحتی و سریع نمی تونیم بدیم.
و یه سری مواضع دیگه: مثلا در فرهنگ جمع گرا خب مردم بچه میارن چون جامعه اماری غالب بچه اورده …
احساس ترس و نامنی و … هم می تونه دلیل باشه…
شاید صلب مسئولیت کننده ترین پاسخ به سوال این باشه که به تعداد ادمها راه هست برای اینکه تصمیم بگیرن بچه داشته باشند یا نداشته باشند.
من موضعم اینه که یه فریبی هست پشتش. مخصوصا وقتی هندسه صورت بچه ها رو توجه میکنم. حتی بچه حیوانات، مغز ادم پاداش میگیره. شاید بعضی ها هم پاداش نگیره مغزشون. اما من میگیرم یه طوری زیبایی فریبنده دارن.
الان بله اما ده سال دیگه در برخی کشورها خواهیم دید. چون رشد یا کاهش جمعیت به صورت توانی تغییر می کنه همین نرخ رشد منفی کوچک ظرف چند سال متوالی اثر بزرگی خواهد داشت. لیست زیر نرخ رشد منفی برای چند کشور رو به ترتیب برای امسال و سال 2025 (بدون در نظر گرفتن مهاجرت) نشون میده:
Ukraine: -0.8; -28%
Russia: -0.6%; -22%
Belarus -0.6%; -12%
Bulgaria -0.5%; -34%
Latvia -0.5%; -23%
Lithuania -0.4%; -15%
Hungary -0.3%; -11%
Romania -0.2%; -29%
Estonia -0.2%; -23%
Moldova -0.2%; -21%
Croatia -0.2%; -14%
Germany -0.2%; -9%
Czech Republic -0.1%; -8%
Japan 0%; -21%
Poland 0%; -17%
Slovakia 0%; -12%
Austria 0%; 8% increase
Italy 0%; -5%
Slovenia 0%; -5%
Greece 0%; -4%
چیزی که جالب توجه است اینه که مناطقی که فقیرتر هستند رشد جمعیت بیشتری دارند و این یعنی فقر بیشتر در آینده. در عوض کشورهای پیشرفته در صورت نیاز به راحتی میتوانند از نیروی کار متخصص این کشورهای فقیر استفاده کنند، همانطور که الان هم همین کار را میکنند.
نظر شخصی من در مورد بچه دار شدن اینه که تو به عنوان یه انسان این توانایی رو داری که یه موجود مثل خودت بوجود بیاری که تو این دنیا در کنار سختی هاش کلی خوش باشه ، چیزهای جدید یاد بگیره و زندگی کنه. در واقع من دوست دارم یکی دیگه مثل من هم از حضورش تو این دنیا لذت ببره. البته منظورم این نیست که من کلا دارم لذت میبرم ولی اگر برایند بگیریم من بیشتر دوست دارم زنده باشم تا بمیرم.
مورد بعدی اینه که آدم ها در قبال به وجود آوردن این بچه باید مسئولیتپذیر هم باشند. در واقع زمانی که تصمیم گرفتی بچه داشته باشی باید یه مقدار از زمانت و انرژی رو صرف اون کنی، که در نهایت یه بستر مناسب برای پرورش یه آدم سالم بوجود بیاری. به نظر من اگر این اتفاق نیفته اگر بچه نداشته باشی خیلی بهتره.
من فکر منکنم واقعا بستگی داره به حال اون زوج و نگاهشون بچهدار شدن که این پدیده رو فداکاری ببینی یا خودخواهی. به نظرمن وقتی بچه میاری که عصای دستت باشه یا از تنهایی در بیای میشه خودخواهی. چون اون موقع بچه باید در اختیارتو باشه و هیچ حقی غیر از فرزند تو بودن براش در نظر نگرفتی. بیشتر به نظر من باید یه راه دو طرفه باشه من از وجود بچه لذت میبرم و خوشحالم و بچه هم از وجود من استفاده میکنه تا یه آدم بالغ بشه.
خوب یه ایده دیگه این میتونه باشه که دنیای همه خوب باشه . توضيح:
همه ما رو دیگران به این دنیا آوردن و حالا امکاناتی از انواع مختلف در جسم و روح و روان و اطراف ما فراهم شده که بتونیم بالنسبه از زندگیمون لذت ببریم،
اما در وجه دیگه بچه های دیگه ای هم بودن و هستن که چه ما بخوایم چه نخوایم در شرایط بد به دنیا اومدن و در سنین مختلف بدون خانواده یا با بدترین شکل خانواده محکوم به زندگی در حد بالای سختی و رنج هستند تکلیف اونا چیه ؟
نظرتون چیه ؟ بعضیا تولید کنن که میکنن و بعضیا که احساس مسوولیت بیشتری دارن خودشون تولید نکنن بلکه تولیدات ناخواسته و بی برنامه دیگران رو تربیت کنن؟ این دیگه میشه نهایت فداکاری!
به نظر من قبل از اینکه از فداکاری صحبت کرد، این باید در نظر گرفته بشه که آیا من که توانایی اینو دارم که یه فرزند از وجود خودم بوجود بیارم، حالا میتونم از این بگذرم و بچه کس دیگه ای رو بزرگ کنم(با همه کمبودهاش و آسیب هایی که تو مهمترین زمان زندگیش دیده) و اون رو مثل بچه خودم پرورش بدم.
اگر کسی تونست به این مرحله برسه و جواب این سوال برای خودش ۱۰۰ درصد بله باشه، بسیا هم عالیه است ولی در غیر این صورت نه تنها به اون بچه لطفی نشده، بلکه زوج هم به خاطر این کمبود قطعا آسیب خواهند دید.
به نظر من اصلا مسئله ساده ای نیست.
فداکاری در اینجا به معنی اولویت دادن نیازهای جامعه به نیازهای فرده متولد شده یا خانوادشه
به نظرم دنیای متمدن انسانی آینده دنیاییه که هیچ تولدی بی برنامه و بی هدف صورت نمیگیره نه تنها توان و نیاز خانواده مولد توش لحاظ میشه توان و نیاز جامعه انسانی جهانی و هم توان و نیاز زمین و منابع طبیعی دور وبر.