زمان فرساینده ی انگیزه و تصمیماته. باید هر از گاهی به قول یکی از بزرگان، شمشیر انگیزه و اراده رو تیز کرد.یا به قول یکی دیگشون ، انگیزه مثل حموم رفتن باید هر چند وقت یک بار تجدید شه.
گاهی اوقات ماها یه قولایی رو به خودمون می دیم و با انگیزه پا میذاریم تو وادی عمل کردنش. اما هر چقدر زمان بیش تر می گذره اون قول برامون کم رنگ تر میشه. توی هر زمینه ای. چه تصمیم به انجام دادن یک کار کوچیک روزانه و چه کار کردن روی یه پروژه ی بزرگ.
سوال اینه:
راه حل تو برای تیز کردن انگیزت و جلوگیری از فرسایش قول هات به خودت در طول زمان چیه؟
توی کتاب اثرمرکب میگه باید انقدری این انگیزه قوی باشه که شما انگیزه ت تیز بمونه و براش یه برنامه بریزی و اهسته اهسته و مداوم به سمتش حرکت کنی. وقتی شما توی مسیر افتادی اثر مرکب خودشو رو میکنه و اون اقدامات اهسته و پیوسته میشه یه عادت که شما رو خیلی نرم در جهت رسیدن به اون هدف پیش میبره.
مهمترین چیز همون هدفه. همون انگیزه ای که پشت اون قولیه که ادم به خودش میده. اگر رنگ میبازه یا کند و فراموش میشه شاید هنوز به اندازه ی کافی برامون مشخص و وسوسه انگیز نبوده.
من خودم کافیه با تصور نتیجه کارم ، انگیزه کافی و بگیرم.
ولی ما دو دسته انسان دارم.
دسته اول : اشخاصی که نیاز به تزریق انگیزه از بیرون دارند ، مثلا این افراد نمی تونند خودشون بشینن و زبان بخونن یعنی حتما باید برند کلاس و از همکلاسی ها و دوستانشون توی دانشگاه انگیزه بگیرند.
دسته دوم : خودشون می تونند منبع انگیزه خودشون باشند و نیازی به کسی ندارند.
من اخیرا یه راهکار جدید برای خودم پیدا کردم که وقتی انگیزه کاهش پیدا میکنه ازش استفاده میکنم:
یه آهنگ بیکلام حماسی رو پلی میکنم بعد خیره میشم به عقربه ثانیهشمار ساعت روی دیوار و حرکت عقربه رو نگاه میکنم! بعد یک دقیقه که به حرکت عقربه نگاه کردم به خودم میگم « ببین امیرعلی! این زندگی توست که داره میره ، این داستان توست که داره تموم میشه» بعدش تقریبا چند درصدی انگیزم شارژ میشه (حالا دیگه هرچی میخواید پست سرم بگید این شیوه کار منه )