شوخ طبعی مهارتی هست که هر لحظه میتونه به کارمون بیاد، از سرِ کار گرفته تا موارد سادهتر زندگی. فوت و فنهای بانمک بودن چیه؟ چطوری بامزه و شوخطبع باشیم؟
چه خلاقیتهایی برای بانمک بودن دارین؟ طوری که هم کارمون به درستی پیش بره و انجام شه و هم همکارامون شاد باشن؟
سوال خیلی جالبی بود که باعث شد فکر کنم
آیا مشکلی در بنیان های رفتاری من وجود دارد!
من در کل دوست دارم در محل کار افراد جدی باشن
برای دلسوزی ارزش قائل هستم ولی برای با نمک بودن و خوشمزه بودن خیر
این توانایی هارا بیشتر در خارج از محل کار میپستندم و مناسب زمان های ازاد و اوقات فراغت میدانم
عموما شوخی هایی که ممکن است در محل کار انجام بشود را خیلی جالب نمیدانم( متناسب با تصویر : اگر کسی اون بوغ رو بذاره زیر صندلی من قطعا با برخورد شدید روبرو میشه مگر دو نفر )
البته افراد خوش صحبت رو میپسندم
به نظرم تا وقتی تیمی نتونه کارش رو درست پیش ببره نیازی به این کار ها نیست اولویت انجام کاره و اگر انجام نشه وقت داره تلف میشه. توی ادارات و شرکت های ما وقت کشی مرسومه و ازش استقبال هم میشه متاسفانه اما من باهاش مخالفم. البته همه شرکت ها هم قرار نیست موفق باشن
به نظرم در این مورد خیلی مهمه که اول از همه شناخت قابل قبولی از همکاران خودمون داشته باشیم و بدونیم در عالم شوخی با هر کدوم تا کجا میشه رفت تا زیاده روی نکنیم. قاعدتا کسی که یک شوخی یکسان رو با همکاران مختلف انجام بده نتیجه و بازخورد خوبی نخواهد گرفت. برای بانمک بودن هم نه لزومی به زیاد حرافی کردن هست و نه زیاد لودگی کردن. کافیه بتونیم زمان مناسب برای شوخی کردن با اتفاقات رو به تجربه یاد گرفته باشیم. اینکه گفتن اصل بر انجام کاره خیلی مساله مهمیه و اینکه شوخی فقط قراره اون یکنواختی کار رو از بین ببره و تنوع ایجاد نکنه نه اینکه طوری باشیم که اصل رو بر شوخی بگذاریم و هیچ کس نتونه برای انجام کارها با ما ارتباط درست برقرار کنه.