دیروز (بعد از ظهر دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۹۶) یه اتوبوس توریست آلمانی تو جاده شیراز تصادف کردن که دو نفرشون مردن (!!!) و ۱۶ نفر مجروح شدن. اول که شنیدم فکر کردم رفتارهای عجیب غریب رانندگی علت تصادف بوده ولی علت تصادف ((لغزندگی جاده)) اعلام شد.
یجایی خونده بودم وقتی چندین بار تو یه نقطه خاص تصادف بشه و کارشناسا تشخیص بدن عوامل انسانی، نقص فنی یا هزارتا چیز دیگه توش دخیل نبوده تازه میان بررسی کنن که مشکل راه اونجا چیه. (که قول نمیدن مشکل رو حل کنن.)
یه آلمانی یبار یه چاله کوچیک تو پیادهرو رو نشونم داد و گفت مثلن اگه همچین چیزی تو آلمان باشه کلی علائم هشداردهنده اطرافش میذارن چون اگه کسی پاش بره این تو و اتفاقی براش بیفته مسئولش غرامت سنگین باید پرداخت کنه به اون فرد.
سوال من اینه که چطور اونا به اینجا رسیدن؟ ما چقدر باهاش فاصله داریم؟ چطور میتونیم بهش برسیم؟
راه حلهای پیشنهادی تا الان: افزایش تقاضا یعنی استفادهمون از چیزی که مشکل داره رو کم نکنیم که به فراموشی سپرده بشه. استفاده از کمپینها ولی سوال اینه که چطور باید یه کمپین تشکیل داد؟ کمپین دقیقن چیه؟ و چرا ما همیشه خودمون رو بیرون کمپینها میبینیم و شروع کننده یکیشون نیستیم؟ آیا به اصطلاح کمپین مال همسایهست؟!
چیزی که من دوست دارم بهش اعتراض کنم وضعیت افتضاح راهآهن ایرانه. ایران یک کشور پهناوره و به شدت نیازمند راهآهن سریع السیر. چه معنی داره آدم با مینی بوس، اتوبوس یا خودروی شخصی از تهران بره تا شیراز؟
هزینه ساخت هر کیلومتر بزرگراه حدودا ۲ میلیارد تومان و هزینه ساخت هر کیلومتر راهآهن حدودا ۵ میلیارد تومانه (این آمار دو سال پیشه). شاید همین عامل باعث شده که کسی در ایران به فکر گسترش راهآهن نباشه. پس چرا اصلا باید راهآهن داشته باشیم؟
قطار یکی از ایمنترین راههای انتقال مسافران است.
استفاده از قطار کمترین آلایندگی را در بین سایر روشهای دیگر دارد.
خطوط راهآهن به ندرت دچار مشکل میشن. در نتیجه هزینه تعمیرات و نگهداریشون کمتره.
برای مسافران سفر با قطار به صرفهتر از هواپیما است و ما تکنولوژی ساخت واگن و لوکوموتیو را داریم.
و هزاران دلیل دیگه که الان در ذهنم نیست.
پ.ن. فکر میکنم راه اعتراض به این موضوع را میدانم. کافی است سعی کنیم در مسیرهایی که راهآهن وجود دارد از آن استفاده کنیم. خودم و برادرم خاطره تصادف شدید با اتوبوس را تجربه کردهایم. بنابراین تا جایی که ممکن باشد از راهآهن استفاده میکنم.
نحوه اعتراض موثر رو نمیدونم ولی من از مسافرت توی ایران با این وضعیت جاده ها و حمل ونقل خیلی می ترسم. با @Ali_Shakeri کاملا موافقم. نبود راه آهن برای ایران فوق العاده مهم هست ولی به هزار و یک دلیل این کار انجام نشده.
در جاهای دیگه بخش خصوصی به شدت علاقه داره در حمل ونقل سرمایه گذاری کنه. چون درآمد عظیمی داره و کاملا به صرفه هست. یه نمونه رو در اتوبانها امروز میبینیم. این باعث میشه که هم کار درست انجام بشه و هم اینکه دولت و نهادهای نظارتی به عنوان نماینده مردم با قاطعیت کامل روی کیفیت خدمات نظارت کنن. متاسفانه در ایران هم ترس از به وجود آمدن به نهاد مالی قوی هم طمع دولت باعث میشه که اینکارها انجام نشه.
خیلی این رو شنیدم: یه چیزی که کم هست اینجا نسبت به اونجا(!)، روحیه مطالبه گری هست.
به نظرم اگه سیستمهامون، چنین قابلیتی رو داشته باشن هم زنده تر میمونن و هم توش دیگه از این اخبار ناخوشایند کمتر میشنویم.
ولی نمیدونم چه جوری میشه سیستمی ساخت که چنین روحیه ای رو در خودش زنده نگه داره! شاید با کمی تبادل نظر و به اشتراک گذاری دانش و تجربه مون بتونیم این مسئله ی مطالبه گری رو باز تر کنیم.
به نظرم سازمان های مردم نهاد یا کمپین ها نقش موثری دارند. اونها با عضو کردن مسوولای کشوری و شهری و هنرمندان و در کل آدمای مشهور ایدشون رو به شهرت میرسونن و پیگیریش رو آسونتر میکنن. مثلا کمپین نه به تصادفات جاده ای که بیشتر هدفش کاهش رفتارهای بد رانندگی در مسافرت های نوروزی بوده درسته با مردم شروع کرده ولی کلی عضو از مسوولین و آدمای مهم داره خوب همین میتونه نهایتا منجر به مطالبه گری در افزایش ایمنی جاده ها در بخش غیر انسانی هم بشه
این سئوال هم در نوع خودش جالبه. چطور به اونجا رسیدن؟ میشه گفت جواب رو توی خط قبلی دادین:
چون مسئول تنبیه میشه! به همین سادگی! وقتی مسئولی به دلیل کمکاری به شدت تنبیه شد، یاد میگیره که کارش رو درست انجام بده.
منتها، ما چقدر با اونها فاصله داریم؟ مسئله فاصله نیست. اگر این استدلال رو بپذیریم که در این موارد مسئول باید تنبیه بشه، ما اصلا جهت حرکتمون یکی نیست!! یعنی مسئول نه فقط تنبیه نمیشه که میاد یه استدلال فلسفی هم میکنه که باید بیشتر پول بدین به من! تفاوت ما در جهت هست نه در فاصله و به همین دلیل ما با این روند هر روز از اونها دورتر میشیم!