مطالبه گری از طریق فرمهای اینترنتی و امضای پتیشن ها چقد تاثیر داره؟

هفته ی پیش بود که این پست اینستاگرامی رو دیدم در اعتراض به رفتار سفارت انگلیس، حدود ۶۰۰۰ تا لایک جمع شده و تعدادی هم کامنت. امروز هم این امضا-جمع کنی در این رابطه رو در نامه ای به آقای ظریف. که حدود ۴۰۰۰ تا امضا جمع کرده. خوبی ابزار اجتماعی اینه که دسترسی رو راحت کرده و در نتیجه میشه میشه چنین کارهایی رو در زمان کوتاه پیش برد.

###پرسش

  1. کسی تا حالا تجربه ی این تیپ مطالبه گری و تاثیرش رو داشته؟ چه خوبی ها و چه نقص هایی داره چنین نوع مطالبه گری؟
  • در چنین موقعیتی مسئول کیه؟ یعنی کسی که از وضعیت سفارت انگلیس کلافه شده لازمه صداش به چه کسی برسه تا وضعیت بهبود پیدا کنه؟

مطالبه گری و امضای پتیشن در اعتراض به ویزای انگلیس

دنباله‌ی موضوع فرق مطالبه‌گری با زیاده خواهی و یا حتی غر زدن کجاها معلوم میشه؟
و چطوری میتونیم به وضعیت افتضاح جاده‌ها اعتراض کنیم؟

1 پسندیده

در کل افزایش روحیه مطالبه‌گری به نظرم خیلی خوبه. اگه تعداد مطالبه‌گرها از یه حدی بیشتر بشه به نظرم شاهد تغییراتی خواهیم بود.

در مورد سفارت آلمان من تاثیرش را دیدم. چند سال پیش که رفتار کارکنان خیلی بد بود، مردمی که بیشترشان دانشجو بودند نامه‌ای به سفیر نوشتند و امضا کردند. خوشبختانه سفیر آلمان در ایران این نامه را جدی گرفت و تغییراتی ایجاد کرد که اوضاع کمی بهتر شد.

به نظرم وزارت امور خارجه در ایران و سفیر انگلیس باید مطلع بشن.

1 پسندیده

ظاهرا در این مورد اخیر انگلیس، وزارت امور خارجه واکنش نشون داده. دم مطالبه گرهاش گرم :slight_smile: و دست وزارت امور خارجه هم.

و البته باز یه سوال جدید ایجاد شد برام: آیا این واکنش کافی است برای به انجام رسیدن مطالبه؟ قدم بعدی مطالبه گرها در چنین موقعیتی چیه؟ صبر کردن؟

‍* میپرسم چون برای خودم مبهمه و فکر میکنم اگه کسی خبر داره میتونه پاسخ بده و اینجا یه راهنمای قدم به قدم مطالبه گری ایجاد شه.

مطالبه‌گری باید مداوم و پیوسته باشه. واکنش‌های تصادفی به مشکلات مختلف کافی نیست.

مطالبه‌گری به مرور زمان باعث تکامل فکری افراد میشه. افراد برای توجیه چیزهایی که می‌خوان مجبور به فکر کردن میشن و این خیلی خوبه. از طرفی مطالبه‌گری روحیه فداکاری رو هم بالا می‌بره به طوری که چنین افرادی فقط به خودشون فکر نمی‌کنن بلکه به منافع جمعی فکر می‌کنند.

یک مثال می‌زنم. سفارت آلمان چند سال پیش خیلی بی‌نظم بود. مردم هم معترض بودند ولی چون جمع برداری‌ اعتراض‌ها صفر بود کاری از پیش نمی‌بردند. هر کسی به فکر خودش بود و وقتی ویزا رو دریافت می‌کرد با خوشحالی همه چیزهای بد و مردم منتظر در صف رو فراموش می‌کرد و می‌رفت پی کارش. به تدریج جریان‌هایی شکل گرفت که مردم فهمیدند چنین مسايلی فردی نیست و حل شدن اون‌ها سود جمعی به همراه داره. نمی‌دانم انگیزه‌شان چه بود، شاید به این فکر می‌کردند که یک روزی یکی از اعضای خانواده‌شان پایش به سفارت آلمان باز خواهد شد. این شد که بعد از سالیان دراز متحد شدند و نامه‌ای به سفیر نوشتند و اوضاع کمی بهتر شد.

1 پسندیده