توی حالت عادی مثل کولری که یاتاقان میزنه همواره در فشار عصبی هستم. شبی خواب آرام ندارم. میتونم بگم توی ۱۰ سال گذشته به اندازه ۳۰ روز هم خواب راحت نداشتم. که اون هم به خاطر اتفاقها و تغییرات مختلف بوده. انگار عضلاتم همواره منبسط هستند.
وقتی خاطراتم یادم میاد، هر وقت عاشق دختری هماهنگ با خودم پیدا میشدم انگار ذهنم تنظیم میشد. بهینه کار میکرد. ولی هیچ وقت شرایط ارتباط دائم نداشتم. و تقریباً میشه گفت هیچ وقت عشق دوطرفه که منجر به ارتباط بشه نداشتم.
ازدواج با شخصی که عاشقش نباشم حس میکنم همین روند زندگی رو در پی داره.
الان تو ی این شرایطی که حس میکنم تقریباً از پیدا کردن یک جفت هماهنگ ناامید شدم. و دنبال راه جایگزین هستم.
آیا راهی هست که آدم از زندگی با خودش لذت ببره و آرامش و قدرت هم داشتهباشه؟
یک نکتهای خیلی مهمه: ارتباطی مثل ازدواج مزایای خاص خودش رو داره ولی دغدغههای خاص خودش رو هم اضافه خواهد کرد. بنابراین من فکر میکنم با این سطح از بیقراری ذهنی، ازدواج برای شما خطرناک خواهد بود. رابطه بسیار طولانی، نیاز به مقداری تعادل ذهنی و روحی داره که متاسفانه امروز در جامعه به شدت کاهش پیدا کرده. پیشنهاد میکنم قبل از همهچیز با یک روانشناس حرفهای مشاوره کنین (روانشناسی که شما رو الزاما به سمت ازدواج هل نده). البته لزومی نداره که هدف رو آرامش ذهنی کامل بزارین ولی باید به سمت حداقلی از تعادل خرکت کنین.
بعضی از افراد شیفتهی تغییر هستن و بدون اون احساس کلافگی میکنن ولی بعضی نسبت به تغییرات حس منفی دارن. این میتونه از خیلی چیزها ناشی بشه (حرف من رو صرفا به عنوان آدم غیرحرفهای در نظر بگیرین و حتما به حرف حرفهایها بیشتر اعتماد کنین):
-
تمایل به کنترل بالا در زندگی: فرد دوس داره همهچیز پیشبینی پذیر و قابل کنترل باشه و چیزی اون رو شوکه نکنه.
-
احساس عدم پشتوانه در برابر تغییرات: فرد حس میکنه اگر تغییرات برای اون ریسکی ایجاد کنه، کسی نیست که بتونه از نظر ذهنی یا مالی بهش تکیه کنه. بنابراین از نظر ذهنی همواره درگیر بدبینی نسبت به آینده خواهد بود.
-
مسئولیتپذیری بیش از حد در برابر اطرافیان: فرد فکر میکنه علاوه بر خودش باید مشکلات احتمالی نزدیکان در برابر تغییرات رو هم حل کنه و از نظر فرد، اونها خودشون نسبت به این مسئله ناتوان هستن یا ناآگاه.
اینکه بفهمید روحیه و رفتار کنونی شما از چه چیز ناشی میشه، قدم اول هست برای جستجوی راهحلهای ممکن. این قدم به تنهایی مشکلی رو حل نمیکنه ولی بدون این قدم، احتمالا روابطی پرریسک رو تجربه خواهید کرد.
بحث بر سر ازدواج کردن نیست. بر سر ازداج نکردن هست.
تجربه خوبی از روانشناسان ندارم. اونها حال خوب چند دقیقهای به خاطر شنونده بودن به آدم میدن. ولی مسکن کوتاه مدت راه حل نیست.
درسته. منظورم این بود که مسیر اولیه از شناخت نیاز میاد، چه برای ازدواج چه برای راههای دیگه. نیاز روحی پیچیدگی خاص خودش رو داره، به این دلیل که مجموعهی در همتنیدهای از غرایز، خودآگاه، تجربیات و ناخودآگاه در اون دخیل هستن. رسیدن به قدرت و آرامش راههای زیادی داره ولی هر راهی برای هر کسی مناسب نیست. به طور مثال، رفتن سراغ پول درآوردن، وارد شدن در بازیهای سیاسی و اقتصادی، ایجاد جمعی همگون و متنوع از دوستان نزدیک، … . هر کدوم از اینها میتونه برای یک تیپ شخصیت، حس قدرت و آرامش رو به همراه داشته برای تیپ دیگهای حس منفی نسبت به وجود خودش رو.
خوب این کار رو سخت میکنه (البته با وضع نابسامان آموزش و نظارت بر پزشکی در ایران، بیکیفیت بودن روانشناسان چندان عجیب نیست).
اره فکر کنم و مهمترینش پیدا کردن راه های آرامش درونی هستن. خوندن کتاب های مفید کمک کننده هست. برای آرامش باید دنبال موضوعات تنش زا و بی فایده و پر کردن ذهن با چیزهای بی فایده نرید مثلا چیزهایی از جنس بعضی از کانال های اینستاگرام،اخبار بطور وسیع،افرادی که چیزی اضافه نکنند البته در این مورد سخت گیر نیستم و اگر بتونم با یکی با یک سلام و احوال پرسی هم مرتبط باشم همون رو نگه میدارم و اونو ترک نمیکنم ولی بعضی افراد همیشه فاز منفی و ناامیدی و عدم پذیرش سخنان شما رو دارند اینها رو برای دوست داشتن خودتون باید کنار بگذارید.حتما ارتباطتون رو با خانواده تا جایی که میتونید حفظ کنید چون نزدیک ترین هسته اجتماعی شما هستند هر چند شاید بهترینش نباشند ولی حداقل یکی تو خانواده پیدا میشه که راحت بتونید دو دقیقه تو یک چیز مشترک با هم حرف بزنید. این رو حفظ کنید و علاوه بر اون یک دایره محدود و مطمئن از دوستان خوب در بیرون از خانه (چه حقیقی چه مجازی) رو برای خودتون بسازید و گاهی باهاشون حضوری حرف بزنید،بنویسید،تماس بگیرید و…
علاوه بر اون یکسری فعالیت های اجتماعی (چه مجازی چه حقیقی) رو دنبال کنید. چون یکجا خوندم حیوان خانگی نگه می دارید توصیه میکنم از یک یا چند گیاه هم مراقبت کنید.
ورزش رو هم اگر برای بدنتون ضرر نداره یک روز درمیان انجام بدید (منظورم پیاده روی و دویدن و ورزش حرفه ای نیست ). ورزش هایی یا شاید بگیم نرمش هایی سبک مثل شکل زیر