خوشبختانه به نظر اوضاع و احوال کشور بهتر شده و به نظر ادمهای زیادی علاقه مندن تا به ایران سفر کنند. من دارم یه تجربه جدید به دست میارم که اگه کمک کنید که موفق شه شاید بشه باهاش یه راهکاری برای افزایش صادرات چمدانی پیدا کرد.
در خلال سفر جمعی از فیزیکدانها به دانشگاه تحصیلات تکمیلی من تلاش کردم تا تجربه جدیدی به دست بیارم و اونم فروختم محصولات داخلی به خارجیها ست. برای این منظور وقتی قرار شد چند از هندی ها رو از فرودگاه به زنجان ببرم مقداری گز با خودم بردم و وقتی اونها به شدت گرسنه بودند به اونها دادم تا در کنار شیرینی های دیگه حتما اون رو تست کنند. خوشبختانه به شدت از گز خوششان اومد و حتی تصمیم گرفتند یک روز زودتر به تهران بیان تا قبل از بازگشت به کشورشون در کنار دیدن تهران حتما گز هم بخرند.
در کنار این موارد من وقتی دیدم که خیلی از اونها دید خوبی نسبت به زعفران داشتن و از اونجایی که ما در نطنز محصول زعفران خودمان را برداشت میکنیم با نشان دادن اشکال زعفران خودمان یکی از انها را متقاعد کردم که از محصول ما خریداری کنه.
ولی مسئله ای هم وجود داره. من میتونم محصول خودمان را به انها بفروشم و در صورتیکه اون ادم از محصول ما خوشش اومد از طریق ایمیل سفارشات جدید اون رو بگیرم و برایش با پست بفرستم منتها اینجا بحث انتقال پول و نداشتن امکان تبادل مالی به وجود خواهد امد.
چرا دانشجویان ما که در خارج از کشور حضور دارند بخشی از هزینه های عمومی خودشان را با توسل به چنین راه هایی کسب نمی کنند. ایا محدودیتهای حقوقی برای این موضوع وجود دارد؟
فکر کنم این به قوانین گمرکی بستگی داره. شما وقتی وارد یه کشوری میشید نمیتونید به هر میزان اجناس مختلف ببرید. منابع قانونی برای این محدودیتها هست و میشه فهمید چه جوریه. مثال: وقتی میرید بریتانیا بیشتر از 20 سیگار برگ نمیتونید ببرید. ولی خیلیا رو من دیدم که کارهای کوچیک میکنن مثلا یکی یا دو تا قالیچه میبرن تا اونجا سود داشته باشه.
اتفاقا من راه پستی را هم تست زدم،هزینه پستی رو اگه بررسی کنید خیلی بالا میشه، ولی اگه دانشجوهای زرنگی داشتیم، اینها باید بررسی کنند که گمرک نسبت به چه چیزهایی حساسیت کمتر دارد، یا چه محصولاتی ارزش افزوده بالاتری دارد مثل برخی وسایل نقاشی، یا لباس زیر و… البته اینها همه به بررسی میدانی و خریدار و فروشنده های طرفینی بستگی داره ولی حداقل میشه هزینه راه و درآورد
یعنی شما میگید هزینه های پستی برای یه محصولی که کمتر از یک کیلو باشه خیلی زیاد میشه. لبته به نظرم حرف شما خیلی صحیحه و واقعا باید فکر کرد که چرا دانشجوهای ما تو خارج از کشور به فکر در اوردن پول از این جور مسیرها نبوده اند.
دوسال پیش بود فکر کنم من یه بسته فرستادم لندن. توی پست اقاهه بهم گفت تا 200 گرم میشه پنجاه هزار تومن اما بسته تو به صد گرم هم نمی رسه میخوای برو یه چیز دیگه بذار روش بشه 200 گرم تو که داری پول میدی.
خانمی هم همراهم بود که بسته اش ده کیلو و سیصد گرم بود که بهش گفت اندازه 300 گرم از روش رو بردار که بشه ده کیلو رند. هزینه ده کیلو چهارصد تومن میشد. اگه اشتباه نکنم. اونم از بسته های خشکبار هرکدوم قد یه مشت برداشت . انقدرم با دقت برمیداشت که کمتر از ده کیلو نشه د:
یه قوانینی داره میشه با یه تلفن از پست پرسید یا شاید توی سایتشون زده باشند
من این پروژه رو با موفقیت به سرانجام رسوندم. یعنی تونستم به یه مسافر خارجی زعفران بفروشم و صد و بست یورو به دست بیارم سندشم موجوده . ولی الان چندین سوال خیلی مهم برام به وجود اومده:
1- قیمت محصولاتی که به توریستها میفروشیم باید چطور باشه؟
2-در مورد بسته بندی: شاید مثلا من زعفران خیلی خوبی داشته باشم و شاید مثلا لواشک خیلی خوبی توسط یه روستایی تو ابیانه تولید بشه و یه توریست رغبت کنه که بخره و یا به خاطر بسته بندیش نتونه بفروشه. چطور میشه کار کرد که برای این محصولات دم دسته یه سری بسته بندی های ارزون طراحی کرد. که مثلا اگه شما چند کیلو زعفران داشتید و بخواهید به توریستها بفروشید بتونید از اون استایل استفاده کنید تا به توریستها بفروشید و یا اگه برای یه توریست فرستادید مشکلی پیش نیادش. و یا حتی بتونید اون رو تو سایتها خارجی به فروش برسونید.
نه من یه مقداری این دفعه رندی به خرج دادم و تو گفتگوهایی که با دانشجوهایی که برا سمینار ای سی تی پی مرکز اومده بودن فهمیدم به زعفرون نیاز دارن. پس براشون عکسهایی که تو اسینتام در مورد زعفرونامون داشتم رو نشون دادم و دست اخر بهشون فروختم.
ایده این مغازه بسته بندی فروشی از همون جا اومد که تو نطنز یه مغازه هست که بسته بندی های زعفران میفروشه و شما میتونید بخرید منتها این مغازه تخصصا رو زعفران کار میکنه
به واسطه شغل سابقم، خيلي وقت ها با توريست ها سر و كار داشتم
هميشه سعي ميكردم توي بازار سنتي شيراز اون ها رو تحريك به خريد يكي از محصولات دستي كشورم كنم
واسه آلماني ها خيلي راحت اين اتفاق ميوفتاد و خريد ميكردن
ولي مسافرهاي استراليا خيلي مواقمت داشتن
البته كه من هيچ وقت مستقيم بهشون نميگفتن بخرن
بلكه از ازاينمه چقدر حس خوبي داره كه از اين مثلا خاتم زيبا، روي ميز كار آدم باشه
يا افسانه هايي در مورد مس و ظروف مسي تعريف ميكردم
واسه فروش مسقطي هميشه اول يه مسقطي طعم قهوه رو بهشون هديه ميدادم، چون به ذائقشون نزديك بود
خوب ارزوني پسته هم خود به خود كاري ميكرد كه طرف وزن بار خودش رو حساب كنه و ما بقي رو پسته بخره
به نظرم كار لذت بخشي بود.
اون ها هيچ وقت به بسته بتدي دقت نميكردن، اونها كيفيت رو دوست داشتن
اون ها حساب شده نگاه ميكردن و ميديدن اين خريد واسشون منفعت هستش نه صرفا يه خريد ساده
جوري بود كه يه عده از مغازه دارها به من پيشنهاد درصد داده بودن، كه درصدي از فروششون به مهمان من، رو به من بدن
اشخاص توریست بیشتر به اشیای تزئینی و هنری اهمیت میدهند ویکی از دلایل هم همین است که توریستی را انتخاب میکنند و همیشه در گردش هستند تا چیز های تازه و نو و هنری و از همه بیشتر جهان هنرمند را تماشا کنند اگر من تاجر باشم بیشتر اشیای زینتی، خوردنی های کم یاب، غذاهای که با هنر مندی زیادی پخته شده و طرح و دیزاین شده اند، و شیرینی و کیک های رنگارنگ و مرتب، و هم اشیای عتیقه و کم یاب و تولیدات مرغوب کشور خود را به توریست ها میفروشم چون یک شی هنری را با مفاد خوبی میفروشم، و نکته دیگر باید یک تاجر معلومات کافی از کشور های مختلف داشته باشد که مثلا در هند چی چیزی کمتر یافت میشود بعد همان جنس را به توریست هندی عرضه کند حتماً خوشش خواهد آمد و حتی برای دوستان و فامیل خود نیز خرید خواهد کرد.