من هم بارها با سوالاتی که در ذهن آلن ایجاد شده، مواجه شدم! معمولا هم اولین سوالی که برام ایجاد میشه اینه که:
الان خودم وقت بذارم برم یاد بگیرم و انجام بدم، یا دو برابرِ همون وقت و انرژی رو بذارم و همتیمی مناسب رو پیدا کنم و مسیر اولیه رو براش هموار کنم؟
در چند مورد طبق تجربه به یه سری نتیجهها رسیدم که معمولا موقعی که نیازه تیمی تشکیل بشه و یا توسعه داده بشه، ازشون استفاده میکنم:
- یه گروه کوچک و چابک و متحد چندین برابر کارامدتر از یه گروه بزرگ و متنوع هست، پس حتی روزی که نیاز به افراد بیشتری هست، بهتره در قالب گروههای کوچک و چابکِ در کنار هم باشن تا گروه بزرگ!
راجع به سوال های ۳ تا ۵ نظری ندارم.
-
نظم و اخلاق کاری در بلندمدت خیلی موثرتر از توان ذهنی هست! یا بهتر بگم کسی که توان ذهنی داره ولی نمیخواد نظمِ حداقلی رو بپذیره به درد کار تیمی نمیخوره. و بهتره در قالب برونسپاری کار ازش کمک خواسته بشه تا همراهی با تیم.
و اینجا منظورم از نظم، یه دیسیپلین نظامی نیست. بیشتر اون نظم پایه هست که با نبودش کارکرد تیم مختل میشه.
-
تیم خوبه توش تنوع وجود داشته باشه، هم فرد مشتاق و نابغه حضور داشته باشه و هم فردِ حامی با ذهن باز. در اینجا راجع به تنوع روحیات مناسب برای یه تیم مدلی رو معرفی کردم که بهش اعتقاد دارم.
-
بله تیم دورکاری ممکنه، فقط دورکاری قلقهای خودش رو داره که بهتره حواست بهش باشه.
-
دستاورد خیلی مهم تر از وقتی هست که هر کسی صرف میکنه. پس به جای اینکه تمرکزت روی پاره وقت یا تمام وقت باشه، تمرکزت روی دستاوردایی باشه که یه فرد میتونه در طول زمان بهش برسه.