شرارت از نفرت و کینه میاد که منشاء هر دو خشم هست.
تو این سن سخت میشه به چنین چیزی تبدیل شد.
ولی کافیه یکسری نیاز و سرکوب کنیم تا بعدا تبدیل به انسان شروری بشیم ، مثلا کافیه به کودک عشق و محبت ندیم ، بعدا شاهد خشم افسار گسیخته ای میشیم که درون این کودک در جریانه.
مثلا کودک و بالافاصله از مادر جدا کنید تا بعدا خوی حیوانی انسان و به چشم ببنید.
انسان ها یک خوی حیوانی خیلی قدرتمند دارند (چون ما اول حیوان هستیم و بعد تبدیل به انسان میشیم) که باید با عشق و محبت رام بشه و بهش اجازه عرض اندام بدن یعنی سرکوب نشه.
تمام خون ریزی های تاریخ بخاطر سرکوب همین بخش از شخصیت بوده.
در مورد این سایه درون یا حیوان درون فریدون مشیری شعر قشنگی گفته.
تعریف من از فرد شریر: کسی که برای به دست آوردن قدرت (از هر نوعی) به هر کاری دست میزنه و براش اهمیتی نداره بقیهی آدما یا محیطش آسیب ببینن. پس شریرترین میشه کسی که میخاد قدرتمندترین باشه به هر وسیلهای! فکر نکنم این آدم نفرت یا کینه انگیزهی اعمالش باشن، عطش قدرت داره!: ی
و فکر میکنم اون چیزی که ما رو از حیوون بودنمون یکم دور میکنه اخلاق باشه. و آدم شریر اخلاق نداره!: ی حالا فرض کنید به یکباره تمام اخلاق در شما کشته میشه و برای به دست آوردن قدرت کامل دست به هر کاری میزنید! استراتژیتون برای رسیدن به قدرت از مسیر شریرانه چیه؟
تو تعاریف یکم مشکل داریم اول این مشکلات و برطرف کنیم.
این تعریف خوبیه ولی دلیل این کار چیه ؟ چرا شخص باید مثلا برای رسیدن به قدرت با مرگ انسانی مشکل نداشته باشه ؟ منم عطش قدرت دارم ولی فرقم با شخص دیگه این هست که برای رسیدن کسی و اذیت نمی کنم.
شخصی انسانیت و اخلاق و زیر پا میذاره که نه بدونه انسانیت چیه نه خودش و دوست داشته باشه ، ببینید تنفر خاصی باید تو وجود کسی باشه که دیگران و بخاطر قدرت نادیده بگیره ، این تنفر از درون خودش اول به خودش حمله میکنه.
کمی عمیق تر ، چرا بعضی ها به اخلاق پایبند هستند و دیگران نه؟ پایبندی به اخلاق بخاطر این هست که انسان و انسانیت و دوست داریم ، خودمون و دوست داریم و در نتیجه دیگران رو هم دوست داریم ، پس به اصول اخلاقی پایبند هستیم.
انسان درون خودم و بکشم کافیه ، به راحتی می تونم انسان هارو اذیت کنم و حتی باعث مرگشون بشم.
خب خیلی به دلایلش فکر نکردم!: ی هدفم این بود که استراتژیهای مختلف برای کسب قدرت در دنیای بیاخلاق آدما رو ببینم. برام جالبه صرفن، اگه دنبال آسیبشناسی بودم تو ایوون نمیذاشتمش!: )
مثل یه بازی یا قصه، خلاق باشیم و بگیم اگه شریر بودیم چه کارایی میکردیم که الان انجام نمیدیم!
من چون راز ارزشمندی ندارم (چیزی نیست که حاضر باشم برای فاش نشدنش به کسی پول بدم!: )) )، تصوری ندارم چقدر میشه شریر بود و سود برد از این روش…
خودم اگه شریر بودم شاید مقادیر زیادی چندرویی میکردم و خودم رو تو سیستمهای مختلف وارد میکردم و سعی میکردم روی آدما اثر بذارم طوری که کاری که من میخام رو انجام بدن!: )) فانتزی شریرانهم کنترل آدماست، و تو سایه بودن… (الان یکی از اعضای تیم میاد حسابم رو مسدود میکنه بعد خوندن این!: ))) )
اتفاقا من به این میگم شرارت خلاق! چون ذهن خلاقی که داری در این مسیر پیش میره که بتونی قوانین بازی در جامعه رو بفهمی و خوب پیش ببری. وقتی داری کنترل میکنی، بدون اونکه دیده بشی، یعنی اوج خلاقیت و باهوش بودن. من اگه بودجه کافی داشته باشم این ذهن رو استخدام میکنم
به نظر من هر 2 این گزاره ها درست هستن .
انسان از نظر بیولوژیکی به بخاطر تکامل و داشتن بخش کورتکس توی مغزش هست که میتونه تفکر و احساسات خیلی پیچیده تری نسبت به حیوانات داشته باشه . ولی در عین حال سایر بخش های مغز انسان مثل سایر حیوانات هست .
جالبه که بین دی ان آ انسان و شامپانزه نهایتا 2% اختلاف وجود داره و همین 2 درصد باعث شده که ما انسان ها شعر و ادب و هنر داشته باشیم و شامپانزه نداشته باشه !
و به نظرم نکته مهم اینجاست که یه شامپانزه درسته کورتکس نداره ولی لزوما موجود بد جنسی نیست ! پس خوی حیوانی ما به تنهایی نمیتونه زد اخلاق رو شکل بده .
برای بد جنس بودن و اخلاق رو زیر پا گذاشتن انسان باید بتونه از مغز جدیدش (کورتکس) برای انجام کار های شنیع و زد انسانی استفاده کنه که این به شدت کار سختی هست ! چون کورتکس بیشتر برای همدردی کردن ، صحبت کردن و احساسات همدیگه رو درک کردن تکامل پیدا کرده تا به ما آدم ها کمک کنه که کنار هم بتونیم بهتر زندگی کنیم و از هم مراقبت کنیم .
فکر میکنم برای این که یه آدم با ذات کاملا زد انسانی و بد جنس درست کنیم هیچ راهی نداریم غیر از این که سیستم عامل مغز اون آدم رو به کل پاک کنیم و از اول بنویسیم چون ذات انسان تمایل به اخلاق و اجتماعی شدن داره . یعنی اون آدم رو از اول زندگیش با چیزی غیر از خشونت ، اذیت ، آزار جنسی ، قدرت طلبی و تنهایی آشنا نکنی .
با 95 % حرف هات موافقم ، حالا بریم سراغ اون 5 درصد.
چرا نمی تونه ؟ یک شیر نر همیشه بچه های ماده جدید و می کشه ، این اصلا چه ربطی به اخلاق داره؟ حیوان و طبیعت که اخلاق ندارند. اخلاق بین انسان هاست و یک کار حیوانی می تونه برای ما اخلاقی باشه و یا نباشه مهم نیست.
اصلا اخلاق یک بحث فلسفیه کاری به روان شناسی نداره ، یعنی روان راه خودش و میره ، پدر داریم که به بچه های خودش تجاوز می کنه این اصلا اخلاق نمی دونه چیه.
فرق بدجنس و ظالم چیه ؟ آیا فرقی دارن ؟!
به عنوان مثال هیتلر و مایکل کورلئونه (فیلم پدرخوانده) بدجنس (=ظالم) محسوب میشن ؟! یا باید بگیم هیتلر ظالم بود اما مایکل کورلئونه بدجنس؟! حد و مرز بدجنسی کجاست ؟!
میخواهم حدود و مرز قلمرو بدجنس بودن رو بدونم تا بتونم به اوج بدجنسی برسم بدون اینکه وارد قلمرو سایر مفاهیم بشم.
دقیقا همینه .
شما اول تاریخ بشر رو فرض کنید . یه فرد بد جنس تو قبیله همه بر علیهش میشدن و خیلی راحت ترد میشد و برای موجود ضعیفی مثل انسان تنها بودن تو طبیعت یعنی مرگ حتمی . پس ما یاد گرفتیم و تو ژنتیکمون هست که برای بقا باید بتونیم با بقیه ارتباط مثبت برقرار کنیم