بچه که بودین چقدر مشق شبتون رو دوست داشتین؟ مشق شب در کدوم درسها رو بیشتر دوست داشتین؟
الان که بزرگ شدین، اگه خودتون بودین و میخواستین در زمینهی مهارتتون چیزی به کسی یاد بدین، چه مدل مشق شبی بهش میدادین؟
بچه که بودین چقدر مشق شبتون رو دوست داشتین؟ مشق شب در کدوم درسها رو بیشتر دوست داشتین؟
الان که بزرگ شدین، اگه خودتون بودین و میخواستین در زمینهی مهارتتون چیزی به کسی یاد بدین، چه مدل مشق شبی بهش میدادین؟
من خیلی دوست داشتم بجای مشق شب پروژه های تحقیقاتی انجام بدم
موضوعی از معلم بگیرم یک یا دو روز روش تحقیق کنم و با معلم هم فکری داشته باشم برای گسترده تر کردن تحقیقاتم
بنظرم جایگزین بهتری واسه مشق شبه
مثلا بجای اینکه بچه دوبار از روی درس دهقان فداکار بنویسه ، نمونه های دیگه از فداکاری رو جمع آوری کنه ، به بررسی علل انجام فداکاری بپردازه و …
این تحقیقات بر اساس سن میتونن موضوعات و سطوح متفاوتی داشته باشن
من کلا مشق های شب رو دوست داشتم چون میتونستم متناسب با اون درس، کار مورد علاقه ام که نقاشی بود رو هم انجام بدم. کنار دفتر فارسی و علوم و ریاضی ام پر بود از نقاشی، نقاشی هایی مربوط به موضوع درس.
تکرار که روش آموزشی مورد استفاده در مشق شب هست رو با این کار (نقاشی) برای خودم دلپذیر میکردم.
عقل از تکرار بیزاره در حالی که احساس تکرار رو دوست داره. اگه با مشق شب، هنر (از هر جنسی) همراه باشه، اون رو دوست داشتنی میکنه. البته هنری که متناسب با ذوق دانش آموز باشه.
برانگیختن خلاقیت دانش آموزا در مشق هاشون هم میتونه تکرار مشق رو براشون دلپذیر کنه.
تو درس ریاضی قرار بود اشکال هندسی سه بعدی موضوع درسمونو بسازیم. معلمون گفت با هرچی دوست دارین بسازیدشون. این جرقه ای بود برای ما. جلسه ی بعد با کلی ابتکار روبرو بودیم. خودم با گچ درست کردم. (البته مثالی که زدم ببشتر تکلیف بود تا مشق ولی با موضوع همخوانی داره.)
دوست نداشتم و بعضی وقتها به تاخیر میفتاد و گاهی صبح که بیدار میشدم جسته گریخته مشق رو می نوشتم و گاهی می موند برای زنگهای تفریح . الان اگر بخوام پیشنهاد بدم یجور چالش یا بازی رو با بچهها تمرین میکنم بطوری که آگاهانه و مشتاقانه به طرف یادگیری برن