ارزانترین سیگار در آلمان، پاکتی ۵ یورو است. با این وجود، تعداد افراد سیگاری بدون شک از ایران بیشتر است.
حداقل در مورد آلمان آموزش و قانون شکست خورده است.
پینوشت: در شهر ما با وجود این که شهرداری هر روز با ماشینهای مخصوصاش شهر را جارو میکند، مقدار زیادی ته سیگار وجود دارد. جالب این که گاهی این ته سیگارها در نزدیکی سطل زباله به زمین انداخته شدهاند.
در مورد نظر، نحوه مطرح کردن بحث مهمه. من خودم سیگار میکشم ولی این رفتار رو از خودم نشون نمیدم. چیزی که این سئوال برجسته میکنه، و الان خیلی رایج هست، اصرار آدمها برای منع رفتار هست. خط قرمز به اندازه کافی هست در جامعه. فکر نکنم اضافه کردن به این خطوط دردی رو دوا کنه.
جهت نگاه هم مهمه:
این مسئله به سیگار یا غیر اون بستگی نداره. بهتره برای همه چیز از سروصدا تا زباله این مسئله مطرح بشه. مثال اینکه برای کسائی که غدا هم میخورن و آشغالش رو میندازن توی محیط همین هم برقرار هست. یا کسانی که برای تفریح میخندن و ضدای خنده اونا ممکنه کسی رو آزار بده. این لیست رو میشه ادامه داد.
درضمن استفاده از تجربه دیگران چه اشکالی داره؟، البته اگر منظورتون از کپی این بود. اشکال مهم اینه که یه جنبه ای از تجربهی اجتماعی برجسته شده در حالیکه بقیه جنبهها بدون توجه باقی مونده. نکته در مباحث روی تجربههای بقیه اینه که من جنبه خوشایند خودم رو برجسته میکنم، شما هم همین کار رو میکنید. من مطمئنم کم نیستن رفتارهائی بسیار بدتر از اینکار که همهی آدمها اینجا انجام میدن و در جائی ممنوع هست.
من فکر میکنم در این مورد میشه بیپرده تر حرف زد ولی محیط اینجا ممکنه ملتهب بشه. این مبحث به این خاطر خطرناک هست که با برچسب زدن به آدمها، افراد تشویق میشن تا در مورد همه چیز قضاوت کنن. معمولا در این مسئله جذابیت تلخی وجود داره که نتیجهای که به بار میاره چیزی شبیه به ته سیگار روی زمین هست!
فکر نمیکنم بلند خندیدن یا غذا خوردن به اندازه کشیدن سیگار در اماکن عمومی خطرناک باشه. بله میشه موضوع رو ادامه داد و هزارتا مثال دیگه زد مثل رانندگی و غیره. حرف من اینه که به هر حال سیگار برای سلامتی مناسب نیست ولی هرکسی خودش میدونه که این عادت بد رو داشته باشه یا نه، اما مصرف سیگار در مکان عمومی برای دیگران خطرناکه و نیاز به خط قرمز جدی داره
من فکر میکنم عکسی که دوستمون گذاشته بودن ربطی به محیط اجتماعی نداشت. بیشتر به محیط زیست مربوط بود و به نظر بیشتر شبیه به شیطنت نزدیک هست تا یه چالش خاص.
در مورد جنبه اجتماعی،
این مسئله که شما خودتون رو مرجع اندازهگیری قرار میدید، مهمترین چالش هست. استدلال ضرر برای سلامت شخصی، سیگار رو مجزا نمیکنه، تقریبا به جز قهوه و سبزیجات، هر چیزی که مصرف عمومی داره، مثلا گوشت قرمز، خطر بالقوه برای سلامتی هست. بنابراین این توجیه برای برجسته کردن مسئله اصلا توجیه قابل قبولی نیست، مگر اینکه بخواید به همه چیز گیر بدید که اون موقع زندگی اجتماعی رو سخت میکنید.
برچسبهائی مثل سیگار، که به سادگی آدمها وارد گیر دادن بهش میشن، این خوبی رو داره که ساده هست. به راحتی این مسائل آمیخته به عقدههای شخصی و تمایل به محدودیت میشه. بسیاری مسائل خطرناکتر هست که آدمهای این جامعه شجاعت حرف زدن در موردش رو ندارن و به آسیبهای روانی و جسمی زیادی منجر میشه. منظور این نیست حرکت اجتماعی درست نیست، ولی حرکت اجتماعی از سر جوگیری، عقده، و تکرار بدون فهم کلی مسائل، خطرناکتر از وضعیت امروز هست. برای این حرکت هم به نظرم انسان نسبتا سالم نیاز هست نه اینکه خودمون مسبب هزار معضل باشیم، ولی راهی برای گیر دادن به بقیه پیدا کنیم.
حرف من این نیست که در یک جمع غیرسیگاری، سیگار کشیدن درست هست. حرف اینه که میزان حق به جانب بودن منتقدین و نیتشون در بسیاری از مواقع، اونقدری نیست که ظاهر قضیه نشون میده. من مطمئنم بسیاری از این منتقدین بعد از سیگار، سراغ جنبههای دیگه میرن و براش ضرر و زیان در میارن تا محدودیت بیشتر و بیشتر بشه. توی یه جامعه، وقتی صدای محدودگرها بلندتر از تعاملگرها میشه، اون جامعه به مرگ تدریجی دچار میشه. فکر نکنم این مسئله ناآشنا باشه برای کسی اینجا.
تنها یک چالش بود، و جنبه شیطنت آمیز مورد نظر شما رو درک نمیکنم. و در مورد کپی بردای هم بیشتر توضیح بدید لطفا.
اگر در عنوان سوال سیگاری ها آمده، چون غیرسیگاری ها ته سیگار ندارن، که بیندازن، شاید نباید درعنوان بیاید که بحث مخدوش نشود.
چون به نظرم ته سیگار هنوز زباله محسوب نمیشه از نظر بعضی ها، چیزی شبیه آدامس. شاید چون ریزن.
نکته ی جالبی بود. شاید با بزرگ کردن ته سیگارها (و آدامس) بشه کمی مشکل زمین افتادنش رو بهبود داد (صرفا به عنوان ایده پردازی خز مطرحش کردم ).
ظاهرا ته سیگارها هم به درد میخورن:
و میشه از ته سیگار استفاده شده و خاکسترش به عنوان فیلتر استفاده کرد. و نکته ش هم اینه که حتما تهِ سیگارهای استفاده شده باشن، چون استفاده نشده ها تخلخل کافی رو ندارن.
به نظرم چالش بیشتر این هست که بعضی رفتارها از طرف جامعه پس زده میشه، در نتیجه افرادی که تجربهای از اون رفتار دارن به ندرت تجربه شون رو به اشتراک میذارن. ضمن اینکه خیلی ها هم عقیده دارن اگه تجربههای پسزدهشده از سمت جامعه رو بروز بدیم، قبحش میریزه و … .
این جور وقتا، آدمایی که تجربه ی مذکور رو ندارن مجبور میشن با حدس و گمان یه چیزایی رو پوشش بدن، که درک ناقص از یه مسئله به دست میده.
از این نظر که در جائی و تحت عنوانی یه جنبه خاص مطرح میشه. شما میتونید از انواع مسائل محیط زیستی عکس بذارید ولی صرفا این مسئله رو برجسته میکنید. این به نظرم تحریف واقعیت، با تغییر اندازه مسائل هست. بازی با این مسائل به دیدگاههای شبهایدئولوژیک برپایه استدلال ناقص منجر میشه. چیزی که نمونه اون در این پاسخها کاملا دیده میشه.
اون کسائی که این کار رو میکنن، کارشون ربطی به این مسئله نداره بلکه به جامعه گریزی که @lolmol اشاره میکنه ربط داره. کسی که برای گریز از جامعه کاری رو انجام میده، به دنبال تبعیت از قوانین هم نخواهد بود.
تلاشتون برای تبدیل این بحث به بحث مفید رو درک میکنم و شاید اگر که وارد نمیشدم بهتر بود ولی،
توی اینجا، به نظرم چالش این نیست. چالش چیزی که میشه بهش گفت عامه گرائی مدرن. تفاوتش با حالت معمول عامه گرائی در اینه که به دلیل رواج وسایل ارتباطی، بالاخره از جائی استدلالی برای پشتیبانی از حرکت عامیانه پیدا میشه. الان خیلی رایجه که با هر کسی که حرف میزنیم انگار در مباحث محیط زیستی علامه دهر هست ولی کمی بحث نشون میده که طرف شبیه به خلاصه صفحه یه سایت هست.
دلیل واکنشم مخالفت با فکر کردن در مورد ته سیگار نیست. اتفاقا از نظر محیط زیستی یکی از بزرگترین آلوده کننده ها هست و فکر کردن در موردش بسیار ارزشمند. ولی رواج این نوع نگرش در این سئوال، میتونه به سرعت محیط اینجا رو به محیط قطبیدهای تبدیل کنه که پر بشه از مباحث شبهمنطقی و جدلهای نافرجام. چیزی که عامل ناکارآمدی اجتماعی ما هست در اصل. خیلی از مباحث به این سمت رفته اخیرا و بیتوجهی بهش میتونه باعث زده شدن آدمها از مشارکت بشه. البته این نظر شخصی با تجربه از دیدن ریزجامعههای بیرون هست.
این صحنه بنظر من یه چالش صد در صد محیط زیستی بود و دنبال جواب هایی چون جواب @lolmol و @mohifalahi بودم،
شایدم نشه گفت صد در صد محیط زیستی ، اصلا مگه مسأله تک بعدی هم وجود داره؟
مگه میشه نقش و رابطه آدما رو حذف کرد؟
پس چه مدلی مناسبه برای بررسی مسایل یا حلشون، جوری که همه حریم هم رو حفظ کنن؟
جنبه شبه ایدئولوژیک سوال ها را چگونه باید پیش بینی و درک کرد؟
اصلا شبه ایدئولوژیک یعنی چه؟
خوب طبیعیه که مسأله بزرگ محیط زیست رو به مسائل خرد تبدیل کنیم و هر کدوم رو در جای خودش برجسته کنیم، اینم یه مسأله واقعیه بدون هیچ تحریفی.
حالا این که بحثا تو جواب دادن به سمت و سوی خاصی، کشیده نشه، رو میتونیم کنترل کنیم.
قوانین سایت بحث مذهبی و سیاسی رو ممنوع کرده و احترام به افراد رو تأکید. بنابراین چه در مورد سوالا و چه در مورد جوابا، بهتره نقدها موردی و دقیق باشه، و یک صفت کلی به همه بحث نسبت داده نشه.
این که بحثو ادامه میدم، فقط جهت رفع ابهامه، بیشتر برای خودم. و اینجا پادپرسه، و من دوست دارم خوب پرسیدن و خوب جواب دادن رو یاد بگیرم، مگه اینکه بگیم اگه بلد نیستی، نباش.
من نقدم به نحوه طرح مسئله بود. دقیقا وقتی چالشی چندوجهی وجود داره، باید بدونید چطور مسئله رو مطرح کنید که بعد عامیگرایانه مسئله برجسته نشه. تحلیل رفتار آدمها، با قضاوت خیلی متفاوت هست. من با جنبه قضاوت مشکل دارم. بعید میدونم اینجا هدفش با قضاوت بخونه. اگر اشتباه میکنم، مسئولین سایت میتونن بگن به صراحت، تا هر کسی تصمیم بگیره دوس داره در فضائی که قضاوت در مورد آدمها مجاز هست، فعالیت کنه یا نه.
رشد بعضی تفکرها در زیر لوای آزادی اندیشه، میتونه به خود فلسفه اندیشیدن ضربههای مهلکی بزنه. من فکر میکنم میشه عنوانهای بحث رو از جامعه بیرون گرفت، ولی اگر که به همون شکل تحلیل کنیم مسائل رو، چیزی بیشتر از محیط بیرون دستمون رو نمیگیره.
بحث محیط زیست، بحث بسیار عمیقی هست که به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ربط داره. در عمق این مسئله، اکثر کسانی که اینجا هستیم، مستقیم یا غیرمستقیم، به این فرآیندهای مخرب کمک میکنیم. قسمتی از این بحث باید به تعادل بین حفظ محیط زیست و امکان زیستن برگرده، وگرنه در حد شعار ساده و گیر دادن الکی به همدیگه باقی میمونه. نمونه مشهود این مسئله، ترافیک هست که میتونه بحث رو روشنتر کنه. بدون وارد کردن شرایط مناسب زندگی اجتماعی، نمیتونید این مسائل رو تعدیل کنید. تجربه من میگه که این بحث با وجود سادگی و نمودهای زیادی که داره، در نهایت به حرکتهای فریبنده منجر میشه، مگر اینکه تمام مسائل با هم وارد بشن.
من همه بحث ها رو مطالعه کردم و چند جمله ای می خواستم بگم.
هر چند که من با موضوع ریختن ته سیگار تو محیط مشکل دارم و رفتار آزاردهنده ای برام هست اما فکر می کنم این رفتار رو در قالب کلی تری میشه دید.
تک تک ما هر روز در حال تولید کردن پسماند هستیم. بعضی از زمان هایی که در حال تولید پسماند هستیم در محیط های عمومی هستیم.
1-دسته ای از افراد هستند که از آدامس گرفته تا ته سیگار، پوست میوه، بطری، پاکت بسته بندی رو تو محیط عمومی (مخصوصا کوچه و خیابون) رها می کنند اما اگر در خونه خودشون نشسته باشند قطعا اونها رو روی فرش نمی ریزند چون معمولا به خونه خودشون احساس تعلق می کنند اما به محیط عمومی نه.
2-دسته ای از افراد هستند که با رهاکردن پسماندهای کوچیک مثل آدامس، ته سیگار، پاکت های بسته بندی کوچیک و کلا پسماندهای کوچیک در محیط مشکلی ندارند.
3-دسته ای هم هستند که کوچکترین پسماندی رو در محیط رها نمی کنند حتی اگر لازم باشه مدتی اونها رو با خودشون حمل کنند تا به سطل زباله برسند.
به نظر من آدم های سیگاری می تونند در دسته 1 یا 2 قرار داشته باشند یا در دسته 4 که تعریف اش می کنم.
4- سیگاری هایی که فکر می کنند ته سیگار زیست تخریب پذیره و بدون ضرری به راحتی در خاک تجزیه میشه.
به نظر من ما باید کلا روی ایجاد این فرهنگ که مکان های عمومی به انسان ها تعلق داره هر چند یک ملک اشتراکی هست، تاکید کنیم تا مکان های عمومی رو هم مثل خونه خودشون فرض کنند و از کثیف کردن یا آسیب زدن به اون پرهیز کنند.
به علاوه لازمه روی ضررهایی که کلا ریختن پسماند در محیط داره کار بشه. ته سیگار یکی از اونها هست. به نظرم انداختن پسماندهایی مثل باتری، لامپ، ظرف سم و مواد شیمیایی حتی در سطل های زباله هم کار خطرناکیه چه برسه به اینکه در محیط رها بشن و ضرر اونها خیلی بیشتر از ته سیگار هست. ته سیگار باید یکی از آیتم های هشدار باشه اما نباید از خطر پسماندهای شیمیایی دیگه غافل شد.
پ.ن: پسماندهای خطرناک باید در ظرف های جداگانه ای جمع بشن تا وارد جریان پسماندهای معمولی نشند. چون احتمال اینکه همراه پسماند غذایی به کمپوست وارد بشن و بعد وارد خاک و چرخه غذا بشن بسیار زیاده. (یکی از مشکلات بخش تولید کمپوست سازمان مدیریت پسماند تهران ورود باطری به کمپوست هست که میگن هر باتری یک مترمکعب کمپوست رو آلوده می کنه)
اولا اینکه بفهمیم که سیگار برای بدن مضر است و دیگر ترک کنیم، اگر سیگار کش نیستیم هرگز به سیگار روی نیاوریم، و اگر هم سیگار کش هستیم کوشش کنیم ترک کنیم، اگر ترک کرده نمیتوانیم کوشش کنیم فقط ضرر آن برای خود مان برسد نه به افراد دور و اطراف چی از نگاه آلوده کردن محیط خانه هوا و فضای سبز جوی و و سرک و خیابان و غیره.
اگر ما سیگار میکشیم و میدانیم که ضرر هم دارد، و باز هم این کار را بنا بر عادت میکنیم، درست است پس فرهنگ این را باید بدانیم که ضرر مان به دیگران نرسد، محیط را آلوده نکنیم، ته سیگار را روی زمین ها نیندازیم و در سطل های زباله بیندازیم.