نحوه طرح چنین نقدی هم البته مهم هست . چنین نقدی چه جوری مطرح بشه تاثیر بهتری روی فرایند تکامل سوال داره؟
چرا پرسشهای بهتر؟
(صرفا نظر شخصی) اگه یه سوال قبل از اینکه جواب بگیره، نقد بگیره تا بهتر مطرح شه میتونه به جاهای بهتری ختم شه:
میتونه به چندین سوال مشخص بشکنه، اتفاقی که الان با صرف کمی انرژی مجدد میخواد در چالشهای هفتگی رخ بده.
میتونه بدون قضاوت یا نگاه یک طرفه مورد بررسی قرار بگیره و همون طور که مطرح شد به بهتر فکر کردن منجر شه؛ مثل نقدی که در پرسش روابط متقابل استاد-دانشجو مطرح شده بود.
پ.ن. البته خوبه بعد از گرفتن همه نقدهای ممکن، یا موضوع اصلی ویرایش بشه و یا یه سوال جدید و مشخص برای بحث روی تجربههای مستقیما مربوط به سوال مطرح شه. این طوری فضای پرسش ها/مسئلهها و فضای پاسخها/راهکارها مسیر تکامل معقولتری رو طی میکنن. و تکلیف علاقهمندان به خوندن گفتگوها و یادگیری از اونها مشخصتره.
موافقم. در عین حال، چون ویرایش ها در سوال ذخیره میشه و نمایش داده میشه، به نظرم سناریوی ویرایش شدن سوال هم اکیه، کمک میکنه تعداد سوالهای با مفهوم تکراری کم شه.
بذارید اول یه تجربه شخصی رو بگم. من یک پروژه ای داشتم که برای تحلیل و نتیجه گیری آخرش نیاز به طرح یه پرسشنامه و جمع آوری داده های میدانی داشتم. سوال ها توسط من و اون یکی عضو گروه طراحی شد و بدون اینکه به کسی نشونشون بدیم ازش یه تعداد بالایی پرینت گرفتیم و بردیم دادیم به ادما در جاهای مختلف جواب بدهند. از سوال های ادما درباره مفهوم سوال و اینکه منظورمون چی بوده فهمیدیم در بعضی سوال ها کلی گویی کردیم و در بعضی سوال ها چون مربوط به موضوع پروژه بوده و ما اطلاعات زیادی داشتیم به مخاطبمون درباره اش توضیح ندادیم و فکر می کردیم اون هم مثل ما این دانش رو داره. این اشتباه در طراحی سوالات باعث شد ما خیلی جواب های خوبی نگیریم و به تحلیل های درستی نرسیم. گاهی ما خودمون چون درباره یه موضوع زیاد خوندیم و می دونیم در ذهنمون سوال ایجاد میشه و بر اساس دانسته ها یه سوال مبهم تعریف می کنیم اما بازخورد خوبی نمی گیریم. پرسشنامه دوم ما بر اساس نقدهای دیگران بود. تعداد سوالها کم تر شده بود. اول پرسشنامه یک توضیح در حد 200 کلمه برای پاسخ دهنده نوشته بودیم و ابهامات رو برطرف کرده بودیم. پاسخ هایی که گرفتیم به حدی عالی و خوب بود که حتی نیاز به تحلیل نداشت چون اغلب آدما حتی دلایل جوابشون رو هم برامون نوشته بودند و به یک نتیجه گیری خوب رسیدیم.
به نظرم نشون دادن سوال به یکی دو نفر دیگه کمک زیادی میکنه. چون ابهام ها رو بهتون میگه.
و مهم تر از اون این که خودمون رو جای مخاطبینی بذاریم که دوست داریم سوال ما رو جواب بدهند. آیا سوالمون عمومیه؟ پس توضیحات باید ساده و قابل فهم برای همه باشه. اگر قراره سوالمون رو مثلا افراد زیر 20 جواب بدهند، باید جزئیات بیشتری توضیح بدیم و تا حد امکان با زبان ساده و قابل فهم برای اون سن باشه. به نظرم اینکه مخاطب سوال رو بشناسیم و خودمون رو جای اون بذاریم خیلی خیلی کمک می کنه به نوع طرح سوال.
تمام مسائلی که مطرح میکنم نظر شخصی هست و صرفا برای گنجانده شدن در بحث مناسب اینجا.
من فکر میکنم که یه چیزهائی میتونه جا بیوفته تا مسیر بهتر نسبت به جاهای دیگه در اینجا فراهم بشه. با یه مثال میخوام شروع کنم از مکتب لاندائو در علم. توی سیستم این دانشمند معروف، ادب به معنی معمول جائی نداره. منظور این نیست که توهین بشه به کسی، ولی بیرحمی در نقد میتونه به نتایجی منجر بشه که در حالت معمول قابل دسترس نیست. البته مهمتر اینکه نقد بیرحمانه، میتونه از فرآیندهائی جلوگیری کنه که به طور پنهان در لوای شرم، رشد میکنن و حیات اجتماعی در هر جمعی رو به خطر میندازن. این احساس رو باید کمکم رشد بدیم و یاد بگیریم که عریان ولی با احترام نقد کنیم. بویژه نباید این مسئله نقد باعث ترس از پرسش بشه، ولی کمی آدمها رو محتاط کنه که هر چیزی به هر شکلی قابل ارائه نیست.
ساختن این مسیر ساده نیست که اگر بود، خیلی از مشکلات گفتمانهای اجتماعی به وجود نمیومد. به همین خاطر توصیه میکنم، بویژه برای مسئلهبازهای برتر، این سئوال برای مدت طولانی نقد و بررسی بشه.
در مورد سئوال خاصی که مطرح شده، حرف من به همین مسائل پایه برمیگرده. نقدهای بسیاری به برچسب زدن هست، که خیلی عجیبه آدمهای اینجا در خیلی مواقع از اون بی خبر هستن. این مسئله از جنسیت تا دستهبندی آدمها براساس رفتار خاص هست. این تجربه در دنیای مدرن کاملا جاافتاده هست و دلیلش هم خیلی ساده. چرا این مسئله مهم هست؟ چون برچسب از ایدئولوژی خاص میاد و ناخواسته این ایدئولوژی خاص وارد مبحثی بسیار بیربط مثل محیط زیست میشه.
روش اینجا به نحوی به ایجاد فرآیند ظهوری (emergent) برای بهبود و پاسخ به سئوالها هست. این فرآیند بسیار زمانبر هست ولی برای به پیش رفتن نیاز داره از بعضی رفتارها با تنبیه جلوگیری کنه. اینکه این رفتار از نظر آدمها کدوم رفتار هست مسیر آینده رو مشخص کنه. فرار از این مسئله، جدیت محیط رو از بین میبره و خیلیها رو دلسرد میکنه، چون باعث یک تکرار حول صفر در مسیر حرکتی میشه.
این البته نیاز به توضیح بیشتر داره، که منظورتون از خود کلمه ایدئولوژی یا صفت خاص که براش بیان کردید، چیه؟
حتی برچسب زدن هم میتونه موضوع یه سوال تازه باشه، که چیست و چگونه است و چرا زده می شود؟
شما تقریبا به یک منشأ اون یعنی ایدئولوژی خاص اشاره کردید.
این یکی از نتایج هر ایدئولوژی در اجتماع هست که ادعای پیشداوری رو در آدمها زنده میکنه. به این معنی که صرفا با داشتن خصوصیات خاص، نتایج رفتاری، شخصیتی و … رو به آدمها نسبت میده. این مفهوم ایدئولوژی تا حدی با مفهومی که ما یاد میگیریم متفاوت هست ولی در عمل معمولا یکی میشن. مثال رایج در مورد نسبت دادن خصوصیت به قوم خاص، جنسیت خاص و چیزهائی از این قبیل هست. میشه از کلمه پیشداوری استفاده کرد ولی جنس نگاه رادیکال در این موارد معمولا شدیدتر هست.