چطور میشه طی الارض کرد؟

مطلب جالب و قابل تاملی بود

1 پسندیده

با درود ، من از بچگي برون فكني روح داشتم و مي توانستم هاله هاي أطراف اجسام، حيوان، و نباتات را ببينم، تا ١٦ سالگي تجربيات بسياري داشتم. در ١٨ سالگي بوسيله يك پزشك محقق كه با انجمني در لندن ارتباط علمي داشت با اين علوم آشنا شدم، در دوران دانشجويي بوسيله يك دبير فيزيك به نحوه كنترل ذهن، تخليه ذهن، تله پاتي و تله كنيزي دست يافتم.

در جواب بايد بگم شما پس از خود هيپنوتيزمي كه در حالت خلسه فرو ميرويد فركانس موج مغز مي تواند كوتاه شود، در اين مرحله بايد تمرين مراقبه داشته باشيد در عين عميق شدن خود هيپنوتيزمي مي توانيد برون فكني كنيد. تجربه من پيمودن بعد ٤ هست در كهكشان شايد باور كردنش سخت باشه اما من تجربياتم را با فيزيك داني در ناسا مطرح كردم و در عين ناباوري ايشان مطالب را با تيمي در ميان گذاشتن و به نتايج مثل من رسيدن. بله شدني هست. موفق باشيد.

5 پسندیده

فقط خواستم بگم که خیلی بحث خوبی بود و خیلی خوب میشد که یک یا چند نتیجه کلی می گرفتید و داخل بلاگ میزاشتید.

3 پسندیده

چه باحال :sweat_smile: نمیشه یکمم ما داشته باشیم از این توانایی ها :sweat_smile:

1 پسندیده

شما براي طي الارض نياز به تمركز بالا براي كوتاه كردن امواج مغزي داريد يعني در عين بيداري مغز را به فركانس حالت خواب عميق ببريد ، تمرين با مدي تيشن شروع ميشه ، در مراقبه اي كه در حالت ريلاكس هستيد و به چيزي فكر نمي كني ، در ذهن فقط به يك نقطه تمركز مي كني ، بعد از مدتي بعد مكان و زمان لحظه اي مغز فراموش مي كند ، پس اول تمركز و ريلاكس شدن دوم توقف فكر در بعد زمان و مكان هست ، سوم احساس برون فكني روح هست كه در اين مرحله شعور و درك به همراه روح و انرژي كالبدي شما از فيزيك بدن خارج مي شود ، البته اگر تمرين نداشته باشيد و إيمان و تقوي بالا نداريد ممكنه ارتباط روح با بدن قطع بشه و شما بميريد …اين شوخي نيست و بازي هم نيست . بعد از مدتي تمرين رو مرحله اول تا مرحله ٢ تمرين كنيد ، تا بريزيد به مرحله ٣ ، براي بعضي ها اين تمرين بهترين زمان اخر شب در سكوت مطلق هست ، مي توانيد روي صداي ضربان قلب تمركز كنيد يا بعد از ذكر يا نماز يا هر چيزي كه به ذهن شما قدرت تمركز بدهد . من در زمان شروع مدت تمركز ظرف ٤٠ روز از ٢٠ دقيقه به ٥ ثانيه رسيد ، و قدرت پيام دهي تله پاتي از مسافت ٥٠٠ كيلومتر از يك جمله مفهوم انتقالي ٩٥٪؜ عين جمله بود .برون فكني و تله كنيزي نيز با كنترل ٥٠ تا ٧٠ ٪؜ هست . البته بسته به اين داره كه دنبال چي باشيد . اگر بدنبال مسائل غير اخلاقي هستيد دنبالش نرو ، راه به خطا ميرود . مثل فأل گيري و غيره …اين يك علم هست مثل علم فيزيك

4 پسندیده

من متاسفانه کمی به کلمه ی علم حساسم. یه جورایی روش غیرت دارم، و به نظرم لازمه باهاش بهتر از این حرفا رفتار کنیم. چیزهای زیادی از جنس شبه علم و یا دیدگاه فردی رو به اسم علم به هم ارائه میدیم.

با توجه به اینکه صحبت از آزمایش هست، لطفا داده - اندازه گیری و یا مرجع برای نمایش صحت صحبت‌هاتون ارائه میدین؟

1 پسندیده

در ضمن همانطوري كه بدن همه داراي امواج الكترومنيتيك را دارند و معمولا ازسطح كف دست و انگشتان ، لب ،و چشم اين امواج پخش مي شوند ، همه با تمركز و تمرين مي توانند تا سطحي پيشرفت كنند بسته به ساختار عَصّب و مغز شما دارد ، مثلا اگر كف دست شما يك اسكناس خشك قرار دهيد و كف دست را صاف نگهه بداريد ، بر اثر امواج الكترو منيتيك و ارتعاش ان پول يا طولي و يا عرضي بر أساس ارتعاش امواج بدن شما خم خواهد شد . و يا بعضي ها قادرند با نگاه كردن اجسام را خرد يا جابجا كنند ، . شايد شنيده باشيد كه فلان شخص چشمش شور هست ،در أصل امواج ساطع مي شود .

2 پسندیده

من روش را گفتم شما شروع كن به تمرين بعد با دستگاه هاي ارتعاش سنج و پرتو نگاري پرتو هاي انرژي را اندازه بگير ، شما دنبال كار اماده به مصرف هستيد ، من شما را تشويق به ازمايش و تمرين ميكنم . كتاب هاي در رابطه با تله كنيزي و تله پاتي را هم مطالعه كنيد .موفق باشيد

1 پسندیده

شما كه فيزيك مطالعه كرديد بهتر مي دانيد كه مغز داراي امواج به نام هاي ألفا بتا و گاما هست ، در موقع خواب چه طول موجي بيشتر ساطع ميشه ؟ و يا بگيم بازتاب مغز هست ؟ حالا شما مي توانيد مغز را كنترل كني ، حتي بعضي حيوانات نيمي از كره مغز شان خواب ميرود و نيمكره ديگر بيدار هست و فعاليت مي كند مثل دلفين ، حالا مغز ما با تمرين مي تواند فعاليت و بهره وري بهتر داشته باشه .

2 پسندیده

من فکر میکنم شما با مفهوم «موج» بازی می‌کنید. به عنوان یک فیزیکدان و عصب‌شناس محاسباتی، میتونم اطمینان بدم که مفهوم موج در مغز ربطی به مفهوم موج در الکترومغناطیس نداره.

مثال خیلی ساده اینه که موجی که در یک طناب ایجاد میشه، ربطی به موج الکترومغناطیسی نداره. ذات این موجها کاملا با هم متفاوتن و بهتره وقتی از از مفاهیم علمی استفاده می‌کنید، دقیق باشید وگرنه ممکنه بازی با کلمات کاملا گمراه کننده باشه.

علم به مسائلی می‌پردازه که اولا قابل آزمون باشن، ثانیا این آزمون تکرارپذیر باشه. اگر بتونید در شرایط کاملا شفاف این کارها رو انجام بدید به شکلی که قابلیت اندازه‌گیری داشته باشه، اون موقع میشه در موردش حرف زد.

5 پسندیده

ایمان به چه چیزی؟ مقیاس تقوی توی این موضوع چیه که بتونیم خودمون رو بسنجیم؟

3 پسندیده

:grinning: تعریف علم در مقاله سایت www.livescience.com

The word “science” is derived from the Latin word scientia , which is knowledge based on demonstrable and reproducible data, according to the Merriam-Webster Dictionary. True to this definition, science aims for measurable results through testing and analysis. Science is based on fact, not opinion or preferences. The process of science is designed to challenge ideas through research. One important aspect of the scientific process is that it is focuses only on the natural world, according to the University of California. Anything that is considered supernatural does not fit into the definition of science.

ترجمه:
براساس فرهنگ‌لغت مریام-وبستر، کلمه‌ی «علم» از کلمه‌ی لاتین «scientia» گرفته شده که همان دانشِ مبتنی بر داده‌های قابل اثبات و تجدیدپذیر است. مطابق با این تعریف، علم قصد دارد از طریق آزمایش و تجزیه و تحلیل به نتایجِ قابل‌اندازه‌گیری دست پیدا کند. علم بر اساس حقیقت است، نه ایده یا اولویت‌بندی. فرآیند علم برای به چالش کشیدن ایده‌ها از طریق تحقیق و بررسی طراحی شده است. براساس دانشگاه کالیفرنیا، یک جنبۀ مهم فرآیند علمی این است که تنها بر دنیای طبیعی تمرکز دارد. هر چیزی که ماوراء‌الطبیعه به نظر برسد، در علم جایی ندارد.

با توجه به این تعریف فکر نمیکنم بحثی که شما حرفش رو زدید علم به حساب بیاد(درست نیست با کلمه علم بازی کنیم)
و در نهایت اگر حرف شما درست باشه یک سوال خیلی خودش رو نشون میده
این نتایج قابل اندازه گیری کجا هستند؟

منتظرتون هستم… :slightly_smiling_face::slightly_smiling_face::slightly_smiling_face:

4 پسندیده

من در این موارد تحقیقاتی داشتم اما همیشه برام سوال بود که چگونه میتوان به تله پورت و تله کینزی دست یافت
میشود کمی در این باره توضیح دهید؟

کمی مخالفم زیرا در مغز ما و تمامی عصب ها اطلاعات توسط یون هایی انتقال پیدا میکنند که میدان الکترومغناطیس دارند
همچنین اخیرا دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که امواج الکترومغناطیس تاثیر مستقیمی بر این داده ها میگذارند

عامل انتقال اطلاعات جریانی یونی هست و البته میدان مغناطیسی بسیار ضعیفی در اثر این حرکت ایجاد میشه. این اثر با دستگاهها بسیار حساس قابل مشاهده‌ست و اساسا اونقدر ضعیف هست که نمیتونه اثری بر «حرکت پخشی» یونها در سیستم عصبی داشته باشه. این هم در عصب‌شناسی دانسته شده‌ست و هم در بررسی واکنشهای شیمیایی. در ضمن این امواج ضعیف به شکلی با هم ترکیب میشن به همون اندازه که ممکنه تقویت کنن، میتونن همدیگه رو خنثی میکنن.

میتونین مرجعی برای این حرف ارائه بدین؟

2 پسندیده

سلام به دوسداران فیزیک
منم حدود ۴ سال بدون اینکه بخوام وارد دنیای متافیزیک شدم و تجارب جالبی و درین زمینه کسب کردم . اخبار بمن داده میشد اطرافم احساس میکردم انرژیهایی هستند ک نمی دیدمشون و صدایی نداشتند ولی خیلی راحت باهاشون میتونستم صحبت کنم . اتقاقاتی بمن داده شد ک همه بوقوع پیوستن ولی هیچ منبع موثقی ندارم ک بتونم بگم چجوری اتفاق میفتاد

1 پسندیده

ولی حدس من زمان نیست بلکه خود نور هستش . بعد چهارم فقط از طریق رنگها امکانپذیره . رنگها هم در اصل شائبه ای از نور هستن

1 پسندیده