چه کسی باید فرمون اصلاح و هدایت رو دست بگیره تا از این بحران با کمترین هزینه و ضربه رد بشیم؟ دولت؟ ملت؟ مردم نهادها؟
چقدر زمان داریم؟ بحرانی که میگن چقدر نزدیکه؟ چرا به جای این مسائل مهم تو شهر ما سر الحاق به این استان و استان دگر بحث میشه؟ و در سطح کلان چه اتفاقای مثبتی تا به حال شنیدین که در حال وقوعه؟
اگه درست متوجه شده باشم دنبال این می گردی که از کجا باید شروع کرد. دقیقا سئوال های ذهن منم بوده این روزا.
فکر می کنم یکی از راه های میانبر این باشه که رد متخصص ها و اونایی که مدتی تحقیق کردن در این زمینه ها (در مورد ایران) رو بزنیم و از دستاوردها و چکیده مقالات و رفرنس هاشون، یا اگر تو این وادی نیستن (مثلا کشاورزهای سنتی) حضوری از تجربه هاشون، استفاده کنیم. یه literature review مثلا. چون ممکنه خیلی از راه هایی که می ریم رو قبلا خیلی ها رفته باشن. البته خوبه که قدم به قدم جلو می ریم و یاد می گیریم اما این می تونه هدفمندتر هم بشه. یک مورد خیلی جدید که سراغ دارم اینه: معرفی منبع تحقیق
«نتايج پروژه " مديريت يكپارچه منابع آب در حوضه آبريز زاينده رود " و "پروژه تحليل آسيب پذيري اجتماعي كشاورزان در برابر خشكسالي در منطقه رودشت " توسط انتشارات Springer به چاپ رسيده. هر دو پروژه توسط همكاري مشترك بين وزارت علوم و محيط زيست آلمان و وزارت نيروي ايران ( شركت آب منطقه اي استان اصفهان ) با مديريت پروژه توسط شركت اينتر٣ برلين انجام شده.»
ولی متاسفانه دسترسی بهش رایگان نیست مگر اینکه توی دانشگاه ها نسخه ای پیدا کنیم ازش.
سوال خوبی مطرح شد، جوابی که خودم بهش میدم: از کسی که میتونه و میخواد تغییری ایجاد کنه: خودمون
پرسش
اگه «خودمون» رو به عنوان جواب اولیه قبول کنیم، سوال بعدی که میتونه کمک کنه به سمت بعضی جوابا پیش بریم:
تا حالا به معضل آب فکر کردیم؟ راجع بهش تحقیقی کردیم؟ چقدر؟ چه جوری؟ و تا کجا؟
بهتره هر کدوممون به خودمون نگاه کنیم و بگیم تا الان چقدر به این مسئله فکر کردیم؟ و راجع بهش تحقیق یا مطالعه کردیم؟ چیزی غیر از مطالب زیادی که این ور و اون ور شنیدیم.
مثلا فکر کنم همهمون در فامیلهامون، حتی فامیلهای دور، کشاورز داریم و یا کسانی که باغبونی یا کشاورزی میکنن. مطمئنم اگه به اندازه کافی راجع به این موضوع بدونیم یا بهش فکر کنیم؛ به راهکارهای خوبی میرسیم که میتونیم برا خودمون و فامیلهای دور و نزدیک عملی ش کنیم.
به نظرم یه کار خیلی ساده کرد این قضیه رو به دو قسمت تقسیم کنیم. در اختیار من و خارج از اختیار من. و از این به بعد بحث هامون رو به این دو شاخه تقسیم کنیم. برایی حوزه در اختیار من میتونیم همه کارهایی که من دانشجو, کشاورز, کارمند یا خانه دار باید انجام بدیم تا رویه رو اصلاح کنیم رو شامل بشه و برایی خارج اختیار منم کلیه اموری که من به عنوان یه شهروند عادی نمی تونم انجامشون بدم رو شامل شه. تویی این بخشم از این به بعد بیاییم فکر کنیم که چطور میشه مطالبه گر خوبی بود و یا اصلا باید چه چیزی رو مطالبه کرد. ببنید الان یه کشاورز باید مطالبه کنه که بهش حق نفر چاه بدن یا بهش محصول کم مصرف. یا یه ادم تویی یه شهر پرجمعیت باید از مسئولینش بخواد که براشش اب تصفیه شده بیشتری ج
فراهم کنه یا باید فاضلاب رو تامین کنه. همه اینهااا . ببینید یه معضل اعظیم ما الان اینکه نمی دونیم باید چی رو مطالبه کنیم. برا همینم فریفته پاسخ هایی خیلی سطحی و زود گذر میشیم
در حال حاضر بحران آب در نقطه ای هست که هم مدیریت سریع و تصمیم درست دولت و سازمان های مربوطه رو میطلبه، و هم حرکت های جمعی و مردمی. و به سختی بشه این مواردی که گفتید رو از هم جدا کرد.
ولی برای رویکرد بلندمدت، میشه روی کاهش جمعیت و مهاجرت معکوس کار کرد.