امروزه زندگی شهری رو همهمون یه جورایی تجربه کردیم و هر کدوم هم به نوعی تو دانشگاه و مسافرت رفتن ها جاهای مختلف و مدرن شدن، رو دیدیم و چشیدیم.
شاید اگر کسی که از روستا میاد، قبلا وارد دانشگاه میشد خجالت میکشید بگه از کجا اومده؛ اما الان بخاطر هوای پاک و زمین پاک و آرامش روحی هم که شده وقتی به همکلاسیش میگه از کجا اومده، ازش خواسته میشه بیشتر براش از روستاشون بگه … .
بنظرتون چطور و با چه راهکارهایی میشه یه زمین پاک داشت؟
چطور میشه خونه هامون با انرژی های طبیعی باشه و کمتر از صنعتی شدن استفاده کنیم؟
طبق مشاهده نسل قبلی ما با اینکه کمتر دنبال دانش سبز و سبزگرایی بودن، خیلی بیشتر از ما حواسشون به دنیای اطرافشون هست و انگار که قدر محیط زیست، هوای پاک، انرژی و این چیزا رو میدونن.
این مشاهده از رفتاری هست که خودم در مادر و مادربزرگم و سایر خانمهای فامیل نسل ایشون دیدم، و یا از سایر دوستان دربارهی مادرهاشون شنیدم. بعضی کارهاشون که برام جذابتر و الهامبخش بوده میذارم:
مادربزرگ من، تخم خربزه به اون زشتی و چسبناکی رو دور نمیریزن، نگه میدارن، وقتی زیاد شد میشورن و تف میدن و تبدیلش میکنن به یه تنقلات خیلی خوشمزه!
مادر من هیچ کدوم از زبالههای میوهای رو در سطل زباله نمیریزن (البته غیر پوست پیاز). نگه میدارن و میبرن تو باغچه کنار درختا میریزن تا نقش کود داشته باشه.
وقتی سبزی یا کاهو و این جور چیزا میشورن، آبش رو تو یه سطل نگه میدارن و با اینکه سنگینه (و هی ما بهشون میگیم ول کن بابا کمردرد میگیری)، سطل رو میبرن تو حیاط خالی میکنن.
پوست تخممرغ رو دور نمیریزن، وقتی خشک شد، میکوبن و میریزن پای گلدونا.
آبی که توش برنج رو شستن دور نمیریزن، میریزن پای گلدونا. اتفاقا برا اینکه ما رو هم ترغیب کنن به این کار، یه موقع بهمون گفته بودن اگه گلهاتون رو با آب برنج آب بدین، بعد مدتی مجموعه گلدوناتون شبیه این جنگلهای استوایی پر و پیمون میشن.
تفالهی چای رو دور نمیریزن! پیشترها که جاروبرقی استفاده نمیکردیم، از تفاله چای موقع جارو کردن خونه استفاده میکردن تا گرد و خاک کمتری بلند شه. الان که جاروبرقی هست، به شکل کود میریزن پای گلدونا.
نه مادرم و نه مادربزرگم، هیچ کدوم هیچ ظرف یه بار مصرفی (ظرف پنیر و ماست و …) رو دور نمیریزن! نگه میدارن برای روز مبادا که خواستن به کسی خوراکی چیزی بدن.
حتی چوب بستنی رو هم گاها دیدم مادربزرگم به ما گفتن نندازین دور، بدین من میخوام باهاش فلان کاردستی رو درست کنم!
خیلی از این عادت ها هست که میتونم اضافه کنم. نکتهی جذابش اینجاست که این نسل، این کارها رو واقعا از سر عشق و عادت انجام میده. یعنی اصلا حس نمیکنه مجبوره فلان چیز رو دور نریزه که خدای نکرده فلان نشه، صرفا براشون چیزها، ارزشمندن! به نظرشون استفاده از هر چیزی یه جور خلاقیته[1]. و احتمالا ماها رو به مثابه یه سری موجود فضایی خنگ و پاتیل میبینن!
بچه که بودیم کتابی داشتیم به اسم دورریختنیها که درش توضیح میداد چطور میشه از هر چیز به ظاهر دورریختنی یه ارزشی خلق کرد. حتی خوندن اون کتابا هم ظاهرا به من حداقل کمک چندانی در این زمینه نکرده! ↩︎
خب کارایی که مادر شما یا مامان بزرگتون انجام میدادن ومیدن منم انجام میدم …یعنی مامانم همیطور…
ظروف یکبار مصرف استفاده نمیکنیم.
پوست میوه و تفاله چای تو باغچه ریخته میشه که تبدیل به کود بشه
برنج به صورت کته ای استفاده میشه و آب شستشو هم دور ریخته نمیشه .
اگر پوست میوه یا یا ساقه های سبزی پاک شده ها اگر وقت نداشته باشم میدم به کسی که گوسفندی مرغی چیزی داشته باشه.(من زندگیم نه شهری و نه روستایی دقیقا )
ظروف ماست و پنیر و بقیه چیزا رو دور نمیریزیم یا اگر قصد دور ریختن داشتیم تو بازیافتی ها میزاریم.انواع بازیافتی های (شیشه و پلاستیک و …)رو جمع میکنم و در زمانی که میخواستم برم شهری که بازیافتی داشته باشه تحویل بازیافتی میدم.
کارای بانکی رو سعی میکنم با اینترنت انجام بدم که مسیر رفت و آمد کمتر باشه و آلودگی نداشته باشیم.
آب بارون رو ذخیره میکنم که تو تابستون از آب شهری برای باغچه و گلدون و …استفاده بشه.واگر مقدار ذخیره زیاد باشه مواد ضدعفونی و تصفیه آب میخرم و آب تصفیه شده مورد استفاده قرار میگیره(من جنوبم برای مصرف آب باید خیلی دقیق باشیم.البته من اینطور هستم و خیلی ها قدر ای آب رو نمیدونن و باهاش کوچه و آسفالت میشورن)
حتی تابستون آب کولر های اسپیلت رو جمع میکنم که میادا هدر بره … واونا رو جداگانه ذخیره میکنم.
فکر کنید اگر هر خونواده همین کارای کوچیک رو انجام بدن چقدر میتونه اثر بخش باشه و حجم زباله رو کم کنه.
این عادت ها باید کم کم تو خونه ها رخنه کنه…اما امیدوارم درست و صحیح مصرف کردن رو به عنوان خسیس بودن نزارن.
بله مطالب اینجا مفید هستند و تکرار کمتر میشه ولی جمع بندی و به نحوه درست نوشتن مهمه و یه ترتیب اساسی…همه این کارها زمان میخواد که باید براشون کنار بزاری.
در مورد این سوال چیزی که تازه متوجه شدم (شاید شماها زودتر از من شناخت پیدا کردین)رشته ای به اسم معماری و انرژی هست که میتونه کمک کنه ما بتونیم خونه هایی بسازیم که کمترین انرژی رو بکار بگیریم.
خب قبلا من از این رشته بی اطلاع بودم ولی حالا که فهمیدم همچین رشته ای هست،میتونیم با کمک گرفتن از همچین علم آموزهایی برای بازسازی و یا ساخت خونه هایی که برای آینده در ذهنمون پرورش میدیم،کمک بگیریم.