مثلا برای انجام یک کار معین میشه اندازه گرفت که با در نظر گرفتن تمام ویژگیهایی که داریم (مثل سن، تیپ شخصیتی، هوش، تجربه و …) این کار باید در حدود فلان مدت زمان انجام شه. حالا اگه از میزان اختلاف زمان انجام کارهامون از زمان استاندارد، میانگین بگیریم، به زمان کل تقسیمش کنم، فکر می کنین چه درصدی به دست میاریم؟
اگه این درصد مثلا 50 درصد باشه، به این معنیه که تقریبا به طور میانگین 50 درصد عمرمون وقت تلف شدهس! فاجعه نیست؟؟
فکر کنم اینطوری میشه که گاهی یه بچهی 14-15 ساله از یه آدم 40-50 ساله ممکنه با-تجربه-تر باشه.
اگر کلاه فیزیکبینی رو سرم بزارم
من فکر میکنم این اندازهگیری به صورت تئوری ممکن نیست، چون معیارهای کیفی زیادی داره. پس قاعدتا با یک داده آماری از مجموعه افراد به دست میاد.
اگر این دیدگاه رو بپذیریم، خیلی برام واضح نیست که افراد زیادی وقت زیادی رو تلف کنن. بخصوص اینکه هنوز خیلی معیارها میتونه موثر باشه ولی در حساب کتاب آزمایش وارد نشده باشه، از این لحاظ حتی تلف کردن وقت ممکن کاملا بیمعنی باشه.
حالا منم می خوام یه کم coarse grain به قضیه نگاه کنم!
منظورم داده آماری گرفتن از مجموعه افراد نیست. منظورم برای هر فرد بود که با یه تخمین سرانگشتی به صورت دستی بشه چنین اندازهگیری انجام داد.
مثلا فرض کنین من می دونم شستن 4 تا دونه ظرف در حالت استاندارد ِ خودم باید بین 15 تا 20 دقیقه برام زمان ببره ولی به طور میانگین در رویدادهای واقعی اون رو به هر دلیل توی دو برابر زمان انتظاری انجام بدم. یا فرضا می دونم یک پروژه رو قاعدتاً باید توی دو روز بتونم انجام بدم ولی اونقدر لفتش میدم که 4 روز طول بکشه! (این نکته رو هم بگم که اگر مساله ای این وسط پیش بیاد که از قبل پیش بینی نمی کردم و باعث به طول انجامیدن بیشتر شده، بحثش جداست و این یعنی در تخمین اولیهام از میزان انجام کار باید تجدید نظر کنم.)
حالا تصور کنین یه همچین محاسبهای رو تقریباً برای تمام کارهام انجام بدم و از اختلاف زمان واقعی از زمان انتظاری میانگین بگیرم و به زمان کل تقسیم کنم.
نتیجهای که این محاسبه برای مثال در مورد خودم ممکنه به دست بده اینه که به طور میانگین هر کاری رو در دو برابر زمان معقول انجام میدم. و این یعنی حداقل 50 درصد از زمان کل زندگیم، وقت تلف شدهاس.
شاید تنها نکتهی جالب قضیه اینه که برای هر کار کوچیک، مقدار زمان تلف شده خیلی به چشم نمیاد ولی وقتی جمع بسته میشه روی تمام فعالیتها، اون مقدار رو قابل توجه میکنه.
اگه روی مجموعه افراد جامعه هم جمع بزنین که از این هم قابل توجه تر میشه! میشه درصد بهرهوری جامعه رو باهاش گزارش کرد…!
درسته من وقت تلف کردن مطلق رو وارد قضیه نکردم. میشه اینطور در نظر گرفت که «وقت تلف کردن» به هر وسیلهای به هر حال انجام یک کار هست و میتونه طبق همون تعریف، زمان معقول و زمان واقعی داشته باشه. مثلا من میدونم نیاز و تصمیم به 1 ساعت تلویزیون دیدن یا وبگردی صرفا واسه وقت تلف کردن دارم ولی در عمل میبینم 2 ساعت گذشته و هنوز وقت تلف میکنم. اما بدون این فرض هم مشکلی پیش نمیاد، صرفا درصد قبلی رو به عنوان حداقل درصد وقت تلفشده میشه گزارش کرد. و این فقط فاجعه رو بدتر میکنه!!
همیشه رو زمان حساسم …از نوجوونی تا حالا فکر میکنم همیشه در طول روز نه تنها برای کارهامون وقت داریم بلکه یه سری از وقت ها و زمانها رو هم همینطوری هدر میدیم.
سری نوجوونی با درس خوندن و نقاشی کشیدن و تمرین و همه کار ها خوب تمومشد ولی ازقبل کنکور همچی بهم ریخت یعنی نظم و کارام کلا قاطی شد
من خیلی وقتهام که بیخودی تلف میشه فقط به فکر کردن میگذره و یا راه رفتن تو اتاقم…سعی میکنم ذهنمو کنترل کنم که از این فکر کردن به نحوه مفید ادامه پیدا کنه .
اگر میخوام فکر کنم و تو ذهنم برنامه دارم یا تایپ کنم یا کتابخونه رو مرتب کنم یا ظرف بشورم و یا غذا درست کنم که هم فکرهام همراهم باشند و هم تونستم باشم زمانمو هدر ندم.
اتلاف وقت باعث میشه ما دیر تر خواسته هامون رو عملی کنیم و ویا دیرتر به اندیشه و تفکر و عقلانیتی که میخواستیم برسیم.(این نظر منه)
جدیدا وقتی لپ تاپ رو روشن میکنم تا ویندوز بیاد بالا و پسورد رو بزنم یه سری یاد داشت ها رو مینویسم و یا نوتفیکیشن ها رو میخونم و مهم ترین ها رو انتخاب میکنم.(حتی اگر 2 دقیقه باشه)
اگر زمان تعیین شده واسه کاری دارم سر ساعت تمومش میکنم میدونم اگر بگم یه ذره دیگه یه ذره ممکنه تا 3 ساعت هم برسه و در طول اون سه ساعت من خیلی از کارها میتونم انجام بدم (مثلا گلدونا رو اب بدم چای دم کنم )
در طول روز ما خیلی از این بیشتر ها زمانمون رو هدر میدیم و خبر نداریم.