به نظر من یکی از مشکلات اجتماعی فرهنگی کشور ما، عدم قبول اشتباه و مسئولیت پذیریه.
آخرین باری رو که دیده باشم یه نفر اشتباهش رو قبول کرده و مسئولیت کارش رو پذیرفته باشه اصلا یادم نمی آآدد
فکر میکنم اگر یاد بگیریم که مسئولیت کارهامون و اشتباهات احتمالی مون رو بپذیریم میتونیم کمی به پیشرفت اجتماعی فرهنگی سیاسی اقتصادی امیدوار باشیم.
پ.ن:
سوال اصلی که گیرکرده تو ذهنم این بوده که چرا هیچ مسئولی (و البته بعضی از دوستانی که با رای های خوشگلشون این مسئولین گوگولی مگولی رو سرکار آوردن) مسئولیت هیچ اشتباهی رو به عهده نمیگیره؟
منتها به دو دلیل دیدم بهتر در مورد خودمون صحبت کنیم:
یه فیلسوف انگلیسی میگه (نقل مضمون): بعد از یه عمر فهمیدم که به جای تلاش برای اصلاح غیرممکن دنیا، کشور،شهر یا محله خودم بهتر بود تلاش میکردم خودم رو اصلاح کنم.
هنوز تصمیم نگرفتم که کاری کنم که از پادپرس اخراج بشم
من خودم احساس میکنم آدم مسئولیت پذیری هستم. همیشه اطرافیانم بهم میگن تو یا کاری رو انجام نمیدی و یا وقتی قبول میکنی انجام بدی تمام و کمال انجام میدی.
خیلی وقتا وقتی توی تدریس اشتباهی میکنم و یا مثلا تلفظی رو اشتباه میگم و بعد متوجه میشم درست نبوده، خیلی راحت میرم و میگم من فلان چیزو بهتون اشتباه گفتم. خیلیا میگن این کارو نکن، اشتباهه، ولی برعکس من همیشه نتیجه مثبت گرفتم و احساس میکنم اینطوری بیشتر بهم اعتماد میشه.
چیزی که به ذهن من به عنوان یک انسان عادی میرسه و کسی که مثل شما دوست داره فضای امن غیرسیاسی پادپرس حفظ بشه، اینه که بعضی به قول شما اشتباهات به سادگی مثالی که @Mah121 از اشتباهشون زدن نیستند، و یک نفر هم در آن مقصر نیست، بلکه شخص با مجموعهای از دادههای منطقی و احساسی در زمان خاصی بین چند انتخاب، به سمت یکی مایل شده و تصمیمی گرفته و عمل کرده، حالا اولاً باید با داده کافی شخص را قانع کرد، که اشتباه کرده و به او اثبات کرد که در صورت انتخاب دیگر نتایج متفاوتی حاصل میشد، بعد توقع اعتراف به اشتباه داشت. حالا بعد ازین دو مرحله نسبتاً مشکل، مدل شخصیتی افراد است که پذیرش اشتباه را دارند، یا با توجیه و فرافکنی از روبرو شدن با واقعیتها گریزانند.
چرا سیاست، شما مسأله سیستم آموزشی رو در نظر بگیرید، بزرگترین مقصر کیست، که باید به اشتباهش اعتراف کند و کار درست شود؟
بنابراین در مساٸل چندوجهی انداختن تقصیر به گردن دیگران اغلب آسانتر از اصلاح خویش است، ضمن اینکه با اصلاح یک حلقه مجموعه اصلاح نمیشود و حذف و جداشدن از سیستم هم کاری از پیش نمیبرد، زیرا سیستم با جایگزینی یک حلقه سازگار دیگر به دور معیوب خود ادامه میدهد. در واقع اصلاح نیاز به هماهنگی بیشتر در بسیاری از جنبهها دارد و زمان طولانی میطلبد.
حالا اگه بخوایم دنبال راه حل بگردیم باز میتونیم برگردیم به مثال @Mah121 ، یعنی از بچگی پدر و مادر و معلم، عملاً به بچه یاد بدن میتونه اشتباه کنه، و به اشتباهش اعتراف کنه و برای جبران تلاش کنه و حتی کمک بگیره.