نمونهی موفقی از کارای استارتاپی داخلی یا خارجی سراغ دارین که قبل از موفق شدن بارها زمین خورده باشه؟
آپدیت: داستان ادیسون و هزار شکستش رو شنیدم و به نظرم داستان دوری هست که چیزی به ادم منتقل نمیکنه، چون هیچ وقت از خود شکستها و رهیافت ادیسون در قدم بعدی چیزی نگفته. احتمال اینکه ادیسون در زمان محدود با شوتهای رندوم و تصادفی (random shooting) به موفقیت میرسید، به اندازه احتمال این هست که آدم با قدمهای در جهت تصادفی بتونه در زمان محدود از ایستگاه مترو به خونهش برسه.
منظورم از شکست در یک کار یا زمین خوردن، در نظر گرفتن اهدافی مناسب برای اون کار و نرسیدن به درصد مناسبی از اون اهداف (بالای ۵۰٪) هست.
نمی دونم منظور از شکست یا زمین خوردن چیه ولی اگه دیدت را به سمت مناسبی ببری دیگه شکست معنی نداره. مثل داستان ادیسون که میگه هزار تا چیز مختلف رو امتحان کردم و فهمیدم هر یک از گزینه هایی که جواب نگرفتم ازشون گزینه مناسب نبوده. شاید کس دیگه ای بود می گفت هرچی امتحان می کنم جواب نمی گیرم.
اتریوم در شروع، ارز پشتیبان رو بیتکوین در نظر داشت. زمانی شروع به فعالیت کرد که قیمت بیتکوین 600$ بود و بعد از پایان عرضه این قیمت به 200$ کاهش پیدا کرد و برای دوسال در همین قیمت 200$ بود.
این یعنی این کسب و کار برای مدت دوسال یک سوم نقدینگی مورد نیاز و برنامه ریزی شدش رو در اختیار داشت اما تونست از این شرایط عبور کنه