تو خبرها خوندم که تیم والیبال خانم های شهرداری تبریز در یه رقابت یه طرفه مغلوب تیم پیکان تهران شد. مثلا امتیاز ۲۵-۶ و … !
خب تیم پیکان تهران، چندین ملی پوش داره، تجربهی چندین سال بازی تو سوپرلیگ خانمها رو داره، ضمن اینکه بدنسازی و تمرینهای بهتر! همهی اینا فارغ از حمایت مالی که تیم های تهران تونستن جور کنن، در حالی که تیمهای شهرستانی فعلا فکرش رو هم نمیتونن کنن (و در نتیجه نمیتونن برنامه ریزی خاصی داشته باشن).
شما اگه به جای تیم های شهرستانی بودین چی کار میکردین و یا با چه استراتژی به رقابت میپرداختین؟
در بعضی بازیها مثل فوتبال اگر اوضاع در موازنه S-W شما می تونید با انتخاب یک الگوی رفتاری در بازی O-T رو جوری تغییر بدین که که طرف نتونه از مزیتش در موازنه S-w درست استفاده کنه. مثل اون چیزی که بهش می گن دفاع اتوبوسی یا مثلا اون رفتارهایی که بهش می گن «ضد فوتبال».
فهم من از والیبال خیلی سطحیه، ولی فکر می کنم مجموعه ای از محدودیتهای مقرراتی در بازی باعث می شه که شما عملا روی O-T حریف خیلی نتونین تاثیری بذارین. در نتیجه شانسی برای رقابت ندارین وقتی موازنه S-W خیلی بیریخت به ضرر شماست.
این ناشی از برداشت سطحی و ضعیف من از والیباله شاید. مثلا نمی دونم اصولا توی والیبال هجومی بازی کردن و تدافعی بازی کردن می تونه مفهومی داشته باشه؟
وقتی شما اصولا قادر «حمل توپ» یا نگه داشتنش نیستید یا نمی تونید در آرایش بازیکنان و الگوی تجمع شون تغییر دراماتیکی ایجاد کنید و در نهایت هم باید حداکثر با سه ضربه توپ رو به زمین حریف بفرستید
لطفا این نظر خام رو اصلاح کنید تا من هم کمی والیبال یاد بگیرم به این بهانه و بتونه از این به بعد با فهم استراتژیک بازی های والیبال رو ببینم و لذت ببرم
توی ورزش دو تا مسئله هست که تاثیر زیادی دارن و ترکیبشون مهمه. کیفیت فردی و تاکتیک. به نظرم تفاوت کیفیت فردی رو میتونید با تاکتیک مناسب جبران کنید. توی والیبال هم دیدم که مربی های خوبی دیدم که این کار رو کردن. برخلاف فوتبال، دفاع توی والیبال پیچیدگی خاصی داره. مثال جالبش توی بازی ایران-استرالیا توی جام ملتها بود. یه بازیکن قوی توی استرالیا بود که عملا میتونست هر کاری انجام بده. ولی مربی ایران خیلی ساده با دفاع دوگانه (اول زخمی کردن توپ بعد استفاده از اون)، تیم استرالیا رو نابود کرد. اینجور تاکتیکهای تیمی خیلی مفید میتونه باشه. اتفاقا تحلیلگرهای علمی (فیزیکدانها و ریاضی دانها) رو توی بعضی تیمهای بزرگ وارد کردن برای همین کارها. یادم یه بار در مورد استاد تحلیلهای آماری توی تیم والیبال آمریکا چیزهای شنیدم.
ممنون از تحلیل فوتبالی و SWOTی. تو فوتبال، زمان هم جز رقبا و یا تیم هست (بسته به اینکه چه جوری ازش استفاده کنی). ولی تو والیبال گردش توپ مهمه و رسیدن به امتیاز ۲۵. دیگه مهم نیست تو چه زمانی به این امتیاز برسی.
البته میشه از گذشت زمان برای خسته کردن حریفِ هجومیتر و بالا بردن احتمال خطای فردی در حریف استفاده کرد. این طوری که تمام آمادهسازی تیم رو بذاری رو توپگیری.
این تو تیمهای شهرستان مرسوم هست. چون توپگیری قدرت بدنی خیلی بالایی نیاز نداره، مهارتی بر اساس چست و چابکی بازیکن هست، و در ضمن اینکه فیزیک بدنی مورد نیازش هم قد و قامت کوتاهتر و یا پرتر (تپلتر) هست.
ولی خب یه مشکل چنین استراتژی، اینه که تو والیبال تنها جایی که فرصت تحرک بدنی و تخلیه هیجان/استرس بازی رو داری حمله هست. و وقتی فقط توپگیری میکنی خیلی تو موضع ضعف هستی. برعکس فوتبال که حتی موقع دفاعی بازی کردن هم پابهپای حریف میدویی و از تحرک بدنیت به نفع شارژ بازیکنا بهره میبری.
یه مشکل دیگهش هم اینه که بردت رو بر اساس اشتباه حریف چیدی! و اگه حریف اهل اشتباه نباشه، نمیتونی ببری.
هیچ حریفی آنقدر قدر نیست که نتوان شکستش داد فقط باید به حرکات حریف آنقدر تمرکز کنی تا بتوانی نقطه ضعفهایش را پیدا کنی . بعد با تمرکز بر نقطه ضعفهای حریف با تمرین و ممارست میتوانی او را به زانو در بیاری
من در همین حد میدونم که اول باید نقاط ضعف و قوت حریف رو شناخت . بدون شناخت رقیب هیچ برنامه خاصی نمیتوان داشت . دوم اینکه باید سخت تمرین کرد ، سخت تلاش کرد . باید بیشتر از رقیب زحمت کشید و عرق ریخت تا اختلافی که از نظر توانایی و قدرت وجود دارد ، کمتر و کمتر شود و فکر نمیکنم راه میانبری وجود داشته باشد .
قبل بازی سعی میکنم 5 دقیقه برای بازیکنان سخنرانی انگیزشی به سبک آل پاچینو داشته باشم (نمونه ) چون معمولا بیشتر تیمها و افراد وقتی در میدان رقابت با حریف خیلی قویتر مواجه میشن ، خودشون رو از قبل بازنده میدان تصور میکنند پس داشتن روحیه جنگاوری برای چنین تیمی خوبه فراغ از اینکه نتیجه چی باشه.
تمرین و تمرین و تمرین هم قبل از هر مسابقهای وجود داره تا تکنیک تیم بهتر و قویتر بشه.