در موضوع در کلاس درس دانشگاه، چه طرز فکرهایی رو میشه جا انداخت؟ گفتم که لازمه به دانشجو فرصت داده بشه.
راحت میشه این حس رو به دانشجو القا کرد و چنین چیزی لازمه. من سال گذشته منچستر بودم و میدیدم قانونی هست به اسم re-seat، یعنی دانشجو هر امتحانی رو میفته میتونه بشینه دوباره امتحان بده.
نگاه به مقوله ی دانش اینجا هرمی و سلسله مراتبی هست. یعنی دانشجوی لیسانس رو بهتره بیشتر بهش فرصت بدی و وقتی بالاتر و بالاتر میری باید میزان سخت گیری شما هم بیشتر شه. چون یه چنین دانشجویی داره پخته میشه و خودش انتخاب کرده . پس مسئله اینه که تو نظام دانشگاهی نگاه کنیم چقدر فرصت میدیم.
مثلا در ارزیابی نمره؛ ما واقعا نمونه داشتیم که دانشجو با 9.8 با 9.9 نمره توی ورقه افتاده. این یعنی چی واقعا؟ یعنی یه استاد می تونه ادعا بکنه که دقت کارش در حدیه که دانشجو رو با 9.8 بندازه؟ اصلا 9.8 که هیچ من اعتقاد دارم در حد 8 هم نمی تونه بندازه.
این که من میگم فرصت داده بشه به دانشجو همراه با هویت بخشی بهش؛ این روش که انجام میشه نه تنها فرصت سوزه در واقع فرصت رو می گیره از دانشجو، بلکه به اصطلاح هویت اش رو هم ازش می گیره یعنی تبدیلش میکنه به یه آدم سر خورده و ضربه خورده. این دانشجو وقتی که از اینجا میره همیشه ته ذهنش هست که فلانی تو در مورد این مورد چقدر تحقیر شدی.
ما به عنوان استاد نیومدیم دانشجو رو به عنوان یه موجود مچاله شده تحویل جامعه بدیم، نباید تحقیرش کنیم. باید بهش فرصت بدیم و بپذیریم که ما خیلی چیزها رو بلد نیستیم. از یاد گرفتن هراسی نداشته باشیم. از بحث و صحبت نترسیم.
در ادامه ی موضوعهای