شده با هیجان یه لطیفه رو برای کسی تعریف کرده باشین و با لبخند سرد طرف مقابل روبرو شده باشین، اون موقع چه حسی داشتین؟من که هیچ حس خوبی ندارم
شاید اون لطیفه واقعا برای اون فرد جالب نیست!
انگار آب سرد میریزن روی سر آدم. انگار نه تنها لطیفه ات جالب نیست، خودتم جالب نیستی!
بستگی داره به شناخت از طرف مقابل. اگر بدونم که واقعا آدم یخی نیست (بعضیها رو نمیشه خندوند)، به نحوه گفتن خودم شک میکنم (هرچند خیلی بعیده ولی خوب به هرحال احتمال خیلی کمی هست که من خوب نگفته باشم )، ولی اگر نشناسم، خیلی اهمیتی نمیدم!
در چنین شرایطی طبیعتا حس بسیار بدی توام با پایین اومدن اعتماد بنفس به آدم دست میده که بعد از اون هم دست به هر کنشی بزنید توام با همون حسه.
به عنوان راه حل بهترین توصیه که در این موقعیت به نظرم می رسه هجو کردن خودمون و موقعیت هست. به این ترتیب که این بی مزگی رو بیشتر کش بدیم و نشون بدیم که با بی مزه بودنش خودمون هم خیلی مشکلی نداشتیم. می تونیم از طریق اذعان به بی مزگیش به جای اصرار به بامزگیش طرف مقابل رو هم وارد موقعیت هجوآلودی که ایجاد می کنیم، بکنیم به طوری که شخص از اینکه می بینه خودمون هم با این موقعیت بدمون راحتیم و بهش می خندیم حس صمیمت و راحتی دست بده. در چنین شرایطی معمولا شخص مقابل هم وارد این بازی هجوآلود ما میشه و خیلی راحت حس بی اعتماد به نفس بودن مون از بین میره و اصلا ما دوباره شخصی میشیم که کنترل موقعیت رو در دست می گیره. نمی دونم تونستم خوب توضیح بدم یا نه.
میتوانیم بگوییم یا لطیفه برای او دلچسب نبوده و یا هم اینکه وقتی شما لطیفه را تعریف میکردید ایشان فقط حضور جسمی داشتند در مقابل شما و ذهن و روح ایشان مشغول مسئله دیگری بوده که شما با واکنس سردی مواجه شدید
به خیلی چیزها بستگی داره از جمله :
1- شاید طرف مقابل اون لطیفه را قبلا شنیده باشه
2- ما نتونسته باشیم شرایط یه لطیفه رو فراهم کرده باشیم .بعضی ها برای لطیفه گفتن ساخته نشدن ! هر کسی را بهر کاری ساختند
و…
یه کسی را میشناختم خیلی قشنگ شیشکی می بست ولی همیشه اینکار را انجام نمی داد وقتی علت را جویا شدم میگفت اول باید شرایطش فراهم باشه ! با طرف مقابل کل کل میکرد وقتی اونو عصبانی میکرد یه شیشکی جانانه می بست
بله بارها شده . به نظرم چون شرایط همه و عقاید همه درباره خندیدن یکسان نیست. اون شرایطی که من تو ذهنم چیدم و براش میخندم شاید برای فرد مقابل خنده آور نیست. یادم میاد یک کلیپ طنز با فردی میدیدم که به تکون خوردن لباس اون فرد هم میخندید ولی اینو اگه بیاد تعریف کنه شاید خنده دار نشه .مورد دیگه تفاوت های زبانی و فرهنگی هست که یکی بود زبان محلی دیگری داشت و از دیدن یا شنیدن لطیفه محلی ما زیاد نمیخندید.ظرافت ها و آرایه های ریز ادبی و کوچه بازاری هم هست که بعضی ها شاید چون در جریانش نبودن از این لطایف خنده شون نگیره . البته از نقش انرژی فرد لطیفه گو هم نباید غافل شد مثلا من خودم لطیفه گوی خوبی نیستم و نمیتونم اون انرژی که یک فرد حرفه ای لطیفه رو میگه به دیگری منتقل کنم.
تصور این صحنه خنده دار بود