من فکر کنم تا حدی برعکس باشه. احساس علاقه میتونه روی قضاوت در مورد میزان طنز طرف تاثیر بزاره. به این معنی که اگر فردی در یک جمع به شوخی بیمزهای (از نظر جمع، به این معنی که فرد دیگه ای نمیخنده) خندید، احتمال زیاد از روی علاقه هست. این داده خیلی مفیدتر تا کار کردن روی طنزی که همه قبولش دارن.
خندیدن یه جور بروز احساس شادی یا لذت یا سرخوشی هست، و بله؛ فکر میکنم خودم وقتی با کسی حس آشنایی دارم، راحتتر احساسم رو جلوش بروز میدم؛ وقتی دوستش دارم دیگه خیلی راحتتر و … .
کتاب امپراطور کلمات نوشته ی احمد اکبرپور
…هوش و ذکاوت و مهم تر از آن تجربه ی سانی باعث شد تا اولین قدم های سفر به آسانی صورت گیرد.سانی از پسرک خواست تا به آرامی وارد کتاب شود و همچنان که دنباله قصه را میخواند به چین بروند. از آنجا زودتر می توانستند به کشور کره بروند.
از راه های دیگری هم می توانستند به کشور چین بروند. شاید سانی با این کارش میخواست پسرک، کشورش چین را هم در مسیرشان ببیند. حتما فکر می کرد اگر پسرک سرزمین چین را ببیند آنجا را دوست خواهد داشت. او فکر می کرد اگر دو نفر از یک چیز خوش شان بیاید دوستان بهتری برای همدیگر هستند.…
اولاً بگذارید من این دوستی را که شما فرمودید عاشق بودن نام بگذارم، بلی اگر عاشق کسی باشیم حتی به بی ارزش ترین حرفهایش هم توجه میکنیم و به بی حال ترین جوک هایش میخندیم چرا چون وقتی عاشق کسی هستیم دیگر آن شخص برایمان سر تا پا کمال است و تمام صفات او برایمان اهمیت خاصی دارد و هیچ بدی در او مشاهده نمیکنیم یعنی این زیبایی سیرت یا صورت او نقابی شده و تمام اوصاف او را پوشانیده که ما مادامیکه عاشق او هستیم هیچ بدی در او مشاهده کرده نمیتوانیم اگر کسی هم برایمان بگوید که فلانی فلان صفت ناپسند را دارا است به کل منکر خواهیم شد، ولی این نقاب بعد از وصلت کنار زده میشود و عیب های معشوق کم کم هویدا میشود و آن زمان است که میدانیم چی به روز خودمان آوردیم.
به نظر من از درک متقابل و شناخت بیشتر نسبت به همدیگه به وجود میاد.
وقتی من میبینم که عه عماد چه پسر خوبیه و شخصیت و اهدافش رو درک میکنم خب قطعا لحن صحبت کردنش و جوک گفتنش رو هم بهتر از بقیه متوجه میشم و خب قطعا برام نسبت به بقیه خنده دار تر خواهد بود.
به نظرم چیزی خارج از شناخت زیاد نیست.
الکی خندیدن بحثش فرق داره اما واقعا بیشتر از بقیه خندیدن به خاطر بیشتر ارتباط برقرار کردنه و این ارتباط بیشتر از شناخت بیشتر و یا اهمیت دادن بیشتر نشأت میگیره.
یه مثال میزنم
من دارم لطیفه ای رو تعریف میکنم و در کنارم عماد هست، ۲ نفر غریبه هستند، @yousef و @Farshid1 هم هستند. همه مرد (پسر) هستند و من شروع میکنم به تعریف یه جوک که شاید یکمی مستهجن باشه.
عماد یه مدل برداشت داره از جوک من
۲ نفر غریبه یه برداشت دیگه
و در نهایت @yousef و @Farshid1 هم برداشت متفاوتی دارن.
شاید عماد بلند بلند بخنده.
غریبه ها لبخند بزنن و سکوت کنن @Farshid1 شروع کنه به ادامه دادن جوک من
و @yousef حتی لبخند نزنه!
این موضوع همه اش به میزان درک متقابل و ارتباطات شخصی بر میگرده
نه رابطه پایداری وجود نداره؛ من تو یه سایتی بودم یه نفر مطلب طنز گذاشته بود که نمیشناختمش اصلا؛ ولی با صدای بلند خندیدم و پیش اومده که به جوک گفتن دوستم فقط لبخند زده باشم
منم فکر میکنم میزان خنده نسبت به حرف خنده دار یه نفر یه جور بروز احساسات نسبت به اون شخصه.
ولی با اینکه به حرف افراد آشنا بیشتر میخندیم موافق نیستم چون وقتی حرف واقعا خنده دار باشه بهرحال میخندیم
سلام به نظرم اینجوری بیان کنیم بهتره. در. یک جمع وقتی حرف خنده داری زده بشه .در موقع خنده ادما به کسی که بیشتر دوست یا علاقه دارن نگاه میکنن و. میخندند.