چگونه احساسات عمیق رو میشه به اشتراک گذاشت و اونها رو درک کرد ؟
با توجه به نیازی که انسان به دیده شدن و درک شدن و تایید داره و از طرفی بعضی از احساسات با کلمات توضیح خوبی ازشون بدست نمیاد چه کار کنیم احساسات درک بشن.
مسئله به نظرم خیلی مسئله مهم و اساسی هست برای هر زندگی انسانی. ولی در این مسیر فکری نمیتونم درست بهش فکر کنم. شاید در یه گفتگو بتونیم به سوال بهتر و سادهتری برا این مسئله مهم برسیم. فکرهام رو بلند بلند مینویسم شاید کمک کنه:
سالمترین ارتباطات انسانی که دیدم، منظورم همون ارتباطایی هست که برام الهامبخش بوده، توش نقش زبان رو خیلی پررنگ دیدم، و نقش گوش رو پررنگتر! و منظورم به هیچ وجه زبان ایما و اشاره و استعاره و ایهام و ابهام و … نیست، بلکه زبان ساده و شفاف و صادق.
در واقع هر چقدر هم احساسات رو نشه در قالب کلمه بروز داد، باز هم تا وقتی تلاش نکنیم توصیفش کنیم (اون هم در قالب کلمه!)، انگار که هنوز خودمون هم درباره چیستی و چرایی اون احساس مطمئن نیستیم.
من خودم یه روش خز رو پیشترها امتحان کردم: مسیر نوشتن. برای عزیزترین افراد اطرافم نیازم رو مینوشتم! گاهی مستقیم و خطاب به ایشون، گاهی خطاب به خودم مینوشتم و بعد از مدتی با ایشون به اشتراک میذاشتم. هر دو خیلی کارامد بود! چون موقع نوشتن، ذهن خواهی نخواهی شفاف میشه (به سختی میشه یه پاراگرافِ با معنا رو بدون فکر نوشت).
@lolmol به نظرم بهترین وقت یادداشت همون موقع احساس داشتنه . بعد با جمع بندی به کلمات درست و دقیقی پاک نویسش کنه
من علاوه بر نوشتن، تصویر رو هم موثر میدونم. مثلا همین ایموجیها گاهی میتونن کمک کنن به انتقال ساده و عمیق احساسات. میشه به همین روشهای ساده هم فکر کرد که بتونه به راحتی در دسترس هم باشه.
من نوشتن رو انتخاب میکنم چون دوام و پایداری بالایی داره و میتونه صدها سال متون نوشتاری باقی بماند و مورد استفاده قرار بگیره (هرچند که محدودیتهایی هم داره) ولی روشهایی مثل فیلم تصویری پایدار نیستند چون در آینده تنکولوژی وسایل تصویری و یا صوتی بارها و بارها تغییر میکنه و در نتیجه از یک جایی این صوتها و فیلمها قابل استفاده نیستند.
با اینحال اگه خودم زمانی بخوام مطلبی به اشتراک بگذارم (مثلا برای نوادگانم) از صوت و نوشتار استفاده میکنم. به طور مفصل مینویسم و به صورت اجمالی یک فایل صوتی براشون باقی میگذارم!