شاید شما هم تجربه کرده باشید. گاهی اوقات و در بعضی شرایط آدم های خوب، کارهای خوب … بد جلوه می کنند.
آیا واقعا ی کار خوب میشه جایی بد باشه؟ واقعا بده یا بد بنظر میرسه؟
چه تجربه ای داری؟
برای بهتر فکر کردن به این موضوع فکر میکنم باید، معیار خوب و بد مشخص باشه. زوایای رفتار و پندار شخص و حتی شرایط محیط کاملا واضح باشه تا بشه خوب یا بد بودن کارهارو تشخیص داد.
خیلی وقتا با قضاوت های عجولانه یا “خود دانا پنداری” خوب و بد به راحتی جا ب جا میشه.
…
با اصطلاح “خود … پنداری” خیلی رفتارهارو میشه توصیف کرد. از جمله همین “خود دانا پنداری” یا “خود معشوق پنداری” یا "خود cool پنداری"
چیزی که اشاره میکنید، بیشتر به چالشهای اخلاقی مربوط میشه. بهتر به بحثهای مربوط و مثالهای در این موردها نگاه کنید. بحث خیلی خوبی اینجا هست.
می دونید من فکر می کنم این قضیه به نسبی بودن تعریف خوب و بد در بین انسان ها و جوامع مختلف مربوطه. مثلا خارج کردن باد شکم در جمع در جوامع ایرانی کاری حقیقتا زشت و قبیحه و اگر کسی ناخودآگاه هم این کارو بکنه سرزنش میشه در صورتی که در جوامع دیگه این امر رو یه چیز طبیعی می دونن و استاد سر کلاس و سر غذا هم این کا رو می کنن. (تجارب واقعی) پس حالا این کار خوبه یا بد؟ قبل از این که بگیم آیا کار خوب می تونه بد باشه یا نه به نظر من باید به یه تعریف مشترک از خوب و بد برسیم.
اگر به معنای کلمات دست نزنیم و خوب رو خوب بدونیم و بد رو هم بد بدونیم باز هم امکان داره که خوب ترین چیز برای عده ای نه تنها بد جلوه کنه بلکه واقعا بد باشه.
یه مثال بزرگ میزنم که خوب متوجه بشی
کتاب قرآن رو در نظر بگیر
مطالب خوبی داخلش هست و فی نفسه خوب هست.
حالا همین کتاب برای مسلمانان خوبه
اما برای یهودیان بده! یا برای فراماسون ها خیلی بد تره! جالبه نه؟
البته به نظر من هر چیزی هم جنبه خوب داره هم بد. خود آدم تصمیم میگیره از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنه.
در مفهوم خوب و بد چند تا موضوع تاثیر زیادی دارن.
زبان، ملیت، شخصیت، مطالعه و آگاهی، پیشینه گذشتگان، ارزش های فراانسانی و قومی ملیتی.
اابته بازم هستن اما اینا تاثیرگذارترین هاش هستن شایدم چیزی از قلم افتاده باشه
خوب و بد همیشه نسبی بوده و هست. جدای از تعریف ما از خوب یا بد بودن یه قضیه گاهی نداشتن اطلاعات کافی از سیستم باعث مثلا بد شدن یه عمل خوب بشه
ادراک شخصی افراد و تجزیه غلط اطلاعاتی که دریافت میکنند باعث میشه یک فعالیت مفید و سودمند یک شخص بین افراد بد جلوه کنه و به قول معروف «خواستیم ثواب کنیم ، کباب شدیم». چنین اتفاق به نظرم به تکرر در جوامع مختلف رخ میدهد و منجر به سرکوب آدم خوبه میشه. (اقدامات خوب مطلق و پایدار بین همه انسانها مثل : حمایت از مظلوم ، مقابله با ظلم ، دستگیری و کمک کردن ، جلوگیری از وارد شدن خسارت مادی و روحی به اشخاص و …)
در حیطه اقدامات نسبی نیز بستگی به جامعه اش داره که خوب و بد جزئی را چگونه مینگرد.
خانه
سعدی
گلستان
باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۳۰
یکی را از برزگان بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت و بی اختیار از او صادر شد گفت ای دوستان مرا در آنچه کردم اختیاری نبود و بزهی بر من ننوشتند و راحتی به وجود من رسید شما هم به کرم معذور دارید.
شکم زندان بادست ای خردمند
ندارد هیچ عاقل باد در بند
چو باد اندر شکم پیچد فرو هل
که باد اندر شکم بارست بر دل
حریف ترشروی ناسازگار
چو خواهد شدن دست پیشش مدار
مثلا مردم داری یک صفت خوبه به معنای مدارا با مردم و مواظبت از مردم ولی معمولا آدم هائی پیدا میشن که از این صفت خوب بد استفاده میکنند.چون رریا کاری و موذی گری را با این صفت خوب مخلوط میکنن.
اصلا هر کار خوبی وقتی با ریا قاطی بشه بد میشه.
تعریف شما از کار خوب ممکنه کاری باشه که نتیجهی خوبی داره. مثلا کمک کردن به یه پیرزن که از خیابون رد بشه کار خوبه. ولی کمک کردن به همون پیرزن اگه قصدش موندن وسط خیابون باشه تا ماشین بهش بزنه و خودکشی کنه بده!
فعلها به تنهایی نمیتونن معنی خوب یا بد بگیرن… کل داستان مهمه بنظرم!
در مورد اینکه آدم خوب بد به نظر برسه بسیار تجربه کردیم مخصوصا زمانی که افرادی که قضاوت میکنن همه ی ماجرا رو ندونن و فردی رو قضاوت کنن مثل سیاستمدارها که گاهی خیلی سیاه یا سفید بنظر میرسن.