تو ولایت ما یه ضرب المثل هست که نصفش به کار من میاد : هر جا که دیدی مرد پیر / پیشش برو پندی بگیر و حضرت حافظ به زیبائی تمام گفته
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند / جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
تو ولایت ما یه ضرب المثل هست که نصفش به کار من میاد : هر جا که دیدی مرد پیر / پیشش برو پندی بگیر و حضرت حافظ به زیبائی تمام گفته
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند / جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
این سه تا مهمترین درسهایی هستن که من تا اینجا از زندگی گرفتم و اگه بخواهم نصیحت کنم روی همین 3 موضوع مانور میدم و سخنرانی میکنم
مثل آب باش ؛ آب نرم و مهربان و پر تلاشه و با موانع سخت کنار میاد همیشه در حال جاری شدنه و سکون براش معنا نداره در عین اینکه بی هیاهو و بی ادعاست.
اگر امروز او را می دیدم به شادی دعوتش می کردم ،به ابراز عشق و دوست داشتن حتی به یک برگ پاییزی، به لبخند، به رقص و موسیقی و هرچه آهنگ در جهان هست ،به پرواز در آسمان آبی ادبیات ،به نوشیدن قهوه در کنار دوستان ،بازی با کودکان و…
اما یک نکته مهم را تذکر می دادم اینکه هرگاه سختی پیش آمد، همان وقت با تمام توان با آن روبرو شو وگرنه باگذر زمان مثل گلوله برفی که از کوه پایین می آید بزرگ و بزرگتر می شود و روزی دیگر توان مقابله با آن را نخواهی داشت.
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
احتمالاً میگم صبر کن! 5 سال بعد میفهمی که امروز چی میخواستم بهت بگم!
[اساساً رابطه خوبی با نصیحت کردن ندارم]
بستگی به جنبه فرد داره . که نصیحت پذیر باشه یا خیر .
من همیشه سعی میکنم بجای گزینه نصیحت از واژه علمی دیگران
استفاده کنم بنابراین به ان فرد میگویم همیشه با کسانی معاشرت
کند که از نظر علمی و دانش از او بالاتر باشد .
که البته شاید دیگران این توصیه مرا نپذیرند
ولی همین توصیه را به چند نفر گفتم مورد پذیرش واقع شده
بنظرم اگر چیزهایی رو که تو این پنج سال تجربه کردم رو نمیکردم الان اینی نبودم که هستم . اون تجربه ها هستن که منو شکل دادن و من بابت انجام دادنشون پشیمون نیستم یعنی الان نیستم قبلا آرزو میکردم بتونم به عقب برگردم و درستشون کنم ولی الان میگم به قول حامد بهداد “زندگی کردم حتی به غلط”
به خودم میگم الهام جان،
آدم ها رو خیلی جدی نگیر برای خودت و همیشه خودت رو در اولویت بذار. (من همیشه از اینکه روابط عمیق دارم و زیادی به دیگران اهمیت میدم ضربه میخورم).
میگم الهام جان، به حرف خودت بیشتر از دیگران گوش کن.
و تروخدا اگر فرصت هایی رو که داشتی و خراب کردی دوباره به دست آوردی، تصمیم درست بگیر!
اول از همه اون دختر جوون و نگران رو بغل می کنم. و های های براش گریه می کنم آرووم که شدم از تجارب تلخ و سختم بهش میگم و میگم اگر تو نمیخوای پا جای پای من بگذاری
1- به هر کسی اعتماد نکنه
2- بپرس و از ندانستن خجالت نکش
3- برای خودت بیشتر وقت بگذار تو رو با دنیا چه کار , فقط دنیای خودت رو بساز
4- تمام وقتت رو برای خانواده ات خرج کن و دوستانی بگیر که از خودت بهتر باشند
5- تنهایی سخته اما تنها شدن سخت تر
6- همیشه جوری زندگی کن که گویی آخرین روز عمرت هست ( امام علی ع)
خود ٥سال جوونترم ١٦ سالشه:)
هي مهديه ي نوجوون يه ساز ياد بگير…از گيتار شروع كن
درس بخون اما نه اونقدرررر زياد كه جاي همه چيزو تو زندگيت پر كنه…
من به خود ۵ سال پیشم همچنین به خود الانم میگم:
۱. بیشتر کتاب بخون(آخه کتاب گرون میشه😉 دیگه نمیتونی بخری همش مجبوری دانلود کنی اون وقت تو میمونی و اشتیاق کتاب خوندن و عذاب وجدان …)
۲. بیشتر با بچههات بازی کن، حرف بزن و وقت بگذرون دیگه هیچ وقت این لحظههای بچههات رو تجربه نمیکنی.
۳. بازی کن(مثلا والیبال نه به عنوان ورزش به عنوان بازی و حسابی لذت ببر)
۴. با خانواده برو کوه و نفس بکش (خیلی عمیق نفس بکش جون ۵ سال دیگه باید همش ماسک بزنی).
البته من ۵ سال پیش هم یه سری نصیحتها به خودم میکردم ولی از خودم شرمندهام که خیلی کم به نصحیتهای خودم عمل میکردم🙄
چند تا چیز بهش میگم:
عملگرا تر باش و کمتر فکر کن. یادگیری از چیزی جز عمل حاصل نمیشه.
از دل شکستن و شکسته دل شدن نترس. بالاخره قسمت همه میشه. فقط راست باز و پاک باز.
بازاریابی شبکه ای انجام بده. این بیزینس بهت یاد میده با خودت و دیگران مهربون تر باشی.
هیچوقت تو کتت نره که یه سری چیزا برای تو نیست. هیچوقت.
فکر نمیکنم خود پنج سال پیشم درک کنه حرفای الانمو اما اگر درصدی اهمیت بده بهش میگم
اینقدر به حرفای دیگران اهمیت نده و راه و خواسته ی خودتو انجام بده.
سعی کن به جای وقت زیاد گذاشتن واسه دوستات کنار خانوادت باشی.
3.چیزی که قراره انجام بدی رو هرروز عقبتر ننداز
4.دنبال چیزی باش که ازش لذت ببری.
کتاب بیشتر بخونم، ورزشم رو به هیچ وجه کنار نذارم، دنبال فوق لیسانس الکی نرم و بگردم دنبال یه تخصص به درد بخور و کار کنم
به خودِ 5 سال پیشم که یه دختر 17 ساله س که تازه دبیرستانش تموم شده میگم
1- این همه واسه درس ها به خودت استرس نده
2- برای آرامش خودت ارزش قائل شو
3- وقتی میخوای انخاب رشته کنی هم به علاقه ت توجه کن هم به دانشگاه
4- به حرف های بقیه در مورد زندگیت توجه نکن تمرکزتو بذار رو خودِ خودت
5- یه ساز یاد بگیر که تو تنهاییات همدردت باشه
6- برو سراغ علاقه مندی های غیر درسیت و دنبالشون کن
7- بیشتر برای خودت وقت بگذرون
8- از نوجوونی بیشتر استفاده کن و خاطره بساز
9- سعی کن کار کنی و مستقل شی کم کم
مهربون تر باش ، كمتر فكر كن ، بيشتر زندگي كن ، رها باش ، بيشتر تلاش كن
چقدر این سوال رو دوست داشتم…
من قطعا به خود ٢٣ساله ام میگفتم که انقدر برای رسیدن تلاش نکنه و از مسیر لذت ببره.
بهش میگفتم تا میتونی روی خودت سرمایه گذاری کن و واسه کسب مهارت های مختلف، زمان و پولت رو خرج کن…
بهش میگفتم همین الان که موقعیتش رو داری از اینجا برو چون بعدا که میخوای دیگه به این آسونیا نمیتونی…
حرف واسه گفتن زیاده ولی حیف که همچین چیزی امکان نداره.
بیشتر سفر برو هر روز سفر برو
مگه چقدر زنده ای؟ تا میتونی تو خونه نشین
تا میتونی تفریح کن
پول جمع کن که نیستی جمع نکن تر باش
به هیچ کس تکیه نکن حتی خودت حتی خدات
به هیچی امید نداشته باش