چه نظام حکومتی برای مردم خاورمیانه مناسب تره؟!

خاورمیانه و ایران که بخش مهمی از اون به شمار میره تا کنون نظام های سیاسی مختلفی رو پشت سر گذاشتن. هر نظام حکومتی، مزایای خودش دارد. نظام های دیکتاتوری در همین کشورهای خاورمیانه بودن که عملکردی فراتر از نظام های دموکراسی محور داشته‌اند. اما به عنوان یک کشور مستقل به نظرتون کدوم نظام اجتماعی میتونه حکومتی عدالت محور با حداقل فساد مدیریتی برای کشورهای منطقه برقرار کند؟!


برای مشارکت تو این بحث فقط ۴۸ ساعت بعد از آخرین پاسخ فرصت دارین.

کاربرهای معتبر، که نشان پادپُرسی رو دارن، می‌تونن تو این گفتگو شرکت کنن.

شرایط مشارکت رو میتونین اینجا مطالعه کنین.

6 پسندیده

خیلی مطالعه‌ای در این زمینه نداشتم و صرفا تجربیات روزمره‌ام را از مشاهده رفتار مردم خاورمیانه (در قیاس با مردم اروپا) می‌نویسم:

در خاورمیانه هنوز تصور نژاد برتر، هوش برتر و طبقه برتر وجود دارد. درگیری‌های قومی به خاطر نژاد و زبان، جداسازی نظام آموزشی به سمپاد و غیر سمپاد و جداسازی شهرها به پایین شهر و بالای شهر مثال‌هایی از این طبقه‌بندی‌ها در ذهن عموم مردم هستند که به شخصه در کشورهای پیشرفته اروپایی نمونه اش را ندیده‌ام.

حال این اعتقاد و باور به طبقه چه ربطی به نظام حکومتی دارد؟ به نظرم ذهن‌های طبقاتی، نظام طبقاتی را به وجود می‌آورند. از فرعون گرفته تا پادشاه کنونی عربستان و البته همین سلطنت کشور خودمان (چه در گذشته و چه در حال) بر اساس همین ذهنیت بر مردم حکومت کرده‌اند.

از زمان‌های گذشته پادشاهان ایران می‌بایست فره ایزدی می‌داشتند و کسانی که فره ایزدی نداشتند (حتی اگر شایسته بودند) چندان شانسی برای تصاحب قدرت نداشته‌اند. امروزه به نوع دیگری این موضوع را می‌بینیم و افراد در قدرت امروزه خود را نماینده خدا در زمین معرفی می‌کنند. طبقه پایین‌تر با پذیرش این فره ایزدی (یا هر اسم دیگری) هرگز به خودش اجازه دخالت در امور طبقه بالاتر را نمی‌دهد.

شاید به همین دلیل باشد که مردم خاورمیانه حتی زمانی که سیستمی را ساقط می‌کنند، یک سیستم طبقاتی دیگر را جایگزین می‌کنند.

3 پسندیده

بحثی نسبتا عمیق و جالبه. به نظرم نظام حکومتی به

  • تاریخچه اجتماعی بستگی زیادی داره و اینکه دیدگاهی علمی یا عملی برای بهبود برقراره. مثلا همانطور که @Ali_Shakeri گفت در خاورمیانه بیشتر تغییرات به شکل شدید و صرفا رنگ عوض کردن هست تا پایه اصلی رو عوض کنن. بنابراین در یک تسلسل گرفتار میشن.

  • منابع اهمیت زیادی داره. برای اینکه تصوری از این به دست بیارین، به جوامع مثل یک فرد نگاه کنین. اگر بیش از حد فقیر باشه، عملا نظامی قادر نیست که اون رو جمع و جور کنه. اگر ثروت بادآورده داشته باشه، باز هم دچار رویاپردازی میشه و هیچ نظام معقولی قادر نیست رویاهای غیرمنطقی اون رو برآورده کنه. خاورمیانه قبل از نفت، منطقه‌ای نسبتا فقیر بود که مشکل اول رو داشت ولی بعد از نفت دچار مشکل دوم شد!

  • ارتباطات با دنیای مدرن: این ممکنه به نظر کمی عجیب بیاد ولی در دنیای امروز، اگر مهاجرت نخبگان به سادگی امکان پذیر باشه، اجتماع دچار خلا عظیمی میشه. دو تا اتفاق میوفته: یکی اینکه نخبگانی باقی نمیمونن که به ساخت جامعه متعادل کمک کنن و دوم اینکه هدف زندگی افراد مهاجرت برای رسیدن سریعتر به زندگی معقول میشه. همین اتفاق در ایران امروز در حال رخ دادنه.

برای خاورمیانه یا هر جایی هیچ اهمیتی نداره که شکل نظام حکومتی چی باشه مهم اصول هست که در اثر عوامل بالا در جامعه نهادینه شده. اصطلاحا رابطه بین قدرت و جامعه بسیار مهمتره. چرا شکل نظام اهمیتی نداره: به دنیای توسعه یافته دقت کنین. اشکالی بسیار متنوع از حکومتها رو می‌بینین از دمکراسی، سوسیال دمکراسی، سلطنت و … . تنها نکته در احترام و اعتماد متقابل هست و نه در شکل حکومت. در تمام این ساختارها، قدرت به این نتیجه رسیده که با ایجاد اعتماد متقابل، هم از نظر داخلی و ثروت بسیار قویتر خواهد شد و هم از نظر خارجی و توان مانور در سطح بین‌المللی.

یک نکته بسیار مهم در خاورمیانه هنوز جا نیوفتاده. جدایی قدرت سیاسی از مدیریت داخلی و خارجی. قدرت به هر شکلی میتونه به شکلی مطلوب از مدیران کارآمد برای کارها استفاده کنه، اگر بر وسوسه‌ی دخالت در هر کار ریزی غلبه کنه و به دانش مدیریت احترام بزاره. این رو اگه بپذیریم، به نظرم نظام شبه‌سلطنتی میتونه برای خاورمیانه مفیدتر باشه چون رفتن به سمت نظام دمکراسی در زمانی کوتاه غیرممکن هست و البته ساختارهای مطلوب هم شکل نگرفته.

4 پسندیده

شکلش مهم نیست. مهم اینکه مردم خاورمیانه از نگرشی فردی به نگرش قانونی و فرافردی برسند. به جای دنبال‌روی از افرادی که اکثرا ابتدا خوب و انتها فاسد و جبار میشوند ، به دنبال قانون بروند. یک قانون خوب. مهم نیست شکل حکومت چیست یا شخص حاکم کیست. اولین گام جهشی اروپائیان همین بود. توجه و بازنگری در خصوص قرارداد اجتماعی ، توجه به روح القوانین.

مثلا در کشور عمان ، شاه فقید سلطان قابوس پس از شورش ظفار به سمت ایجاد ساختاری قانونی رفت به گونه‌ای که مخالفان او نیز وارد دولت شدند. بگونه‌ای که با وجود نداشتن هیچ جانشینی ، انتقال قدرت به سرعت و بدون خونریزی رقم خورد.
یا میتوان به قانون قدیمی اتحاد قبایل در امارات متحده اشاره کرد که هنوز پابرچاست و توازن کننده است. اما از طرفی پادشاهی سعودی شخص محور و مبتنی بر احکام شفاهی است در نتیجه ناپایداری بیشتری دارد و احتمال شاه‌کشی و کودتا بالاست. به همین شکل میشه وضعیت مصر ، لیبی ، سوریه و … رو بررسی کرد.

قانون در یک سلسله مراتب تکاملی از ضعیف به عالی منتهی میشود. مشهود است که کشورهایی بدون قانون بدتر از کشورهایی باقانون ضعیف هستند. کشورهایی با قانون متوسط از ضعیفها بهترند و …
مثلا : سومالی < اتیوپی < امارات < چین < ایالات متحده.

3 پسندیده

این موضوع به صورت خود کار بعد از 2 روز بعد از آخرین پاسخ بسته شد. پاسخ جدید دیگر مجاز نیست.