خوش اومدی فرشته جان
موقعیتت رو خوب توصیف کردی و به یه پرسش مستقل تبدیلش کردم تا افراد بیشتری بتونن تجربه ها و دیدگاههاشون رو به اشتراک بذارن.
از حرفات این طور برداشت کردم که رویاهایی داری و الان حس میکنی کنکور داره مثل سدی جلوی راه رویاهات عمل میکنه. و در ضمن استرس کنکور و مدرسه به انگیزه ی رسیدن به رویا چربیده. طوری که مانع لذت بردن از تلاشت میشه.
برنامه ریزی خوب نیاز به چرایی و درک شفافی از موقعیت داره. در غیر این صورت بعید میدونم شخص به برنامههاش پایبند بمونه. برای این مورد حتما کتاب اثر مرکب رو پیشنهاد میکنم.
در نهایت هم نظراتم راجع به کنکور رو در زیر نوشتم شاید به دردت بخوره:
به نظر من کنکور چیه؟!
به نظر من، کنکور به خودی خود چیز بدی نیست، یه مسابقهس مثل همه مسابقههای دیگه؛ مسابقهای که قبلش استرس رو تجربه میکنی، و عملا کسی درش برنده س که بتونه این استرس رو به هیجان مثبت و محرک تبدیل کنه.
آيا میشه برا برنده شدن تو کنکور خلاقیت به خرج داد؟
بله، برنده شدن در هر مسابقهای به سبکی از خلاقیت نیاز داره. مثلا من خودم تو دوران پیشدانشگاهی از اینکه کنکور برام مهم باشه بدم میومد! احساس میکردم کنکور به خودی خود برام به اندازه کافی چالش نداره و دلم چالشی میخواست که خودم انتخابش کردم. و این چالش رو انتخاب کردم که کنکورم رو تو زمانی کمتر از حدی که همه نیاز دارن تموم کنم.
برا همین موقع درس خوندن دنبال این بودم که راهی برای کاهش زمان تست زدن پیدا کنم، طوری که اگه ۱۰۰ تا تست رو بهم میدن بتونم تو کمتر از ۳۰ دقیقه بزنمشون.
و این کار رو هم کردم کار عجیب غریبی نکردم، فقط کنکور رو تبدیل کردم به چیزی که بتونه به من هم حال بده! مسابقهای که برا انجامش انگیزه داشته باشم.
واقعا کنکور چیز خوبیه؟!
-
یه چیزی که کنکور رو کمی خز کرده اینه که دستهی بزرگی از افراد بدون اینکه خودشون مایل باشن و یا قبول داشته باشن به زور جامعه وارد این مسابقه میشن. و در ضمن اون قدر خلاقیت یا ابتکار عمل ندارن که این به زور وارد شدن رو به میل خودشون بازطراحی کنن.
فرض کن بری یه مسابقه آشپزی شرکت کنی که درش افراد با حضورشون داد میزنن که من از آشپزی متنفرم! و به ضایع ترین شکل میخوان این رو برسونن. ولی باز هم اون قدر با خودشون صادق نیستن که از مسابقه بکشن کنار.
خب این عیار مسابقه رو میاره پایین دیگه! من که ترجیح میدم تو مسابقه آشپزی شرکت کنم که شرکتکنندههاش حداقل میدونن چرا دارن تو مسابقه شرکت میکنن و خودشون این رو میخوان.
-
چیز دیگه ای که کنکور رو خز کرده اینه که یه جور ملاک توانمندی شده تو ذهن افراد! اگه کنکور رتبه خوب بیاری که هیچی، ولی وای به حال وقتی رتبهت بد باشه یا قبول نشی! اون وقت یعنی یه آدم تنبل یا ناتوان یا … هستی. نه کنکور صرفا یه مسابقهس. هر مسابقهای برنده داره و بازنده. باختن تو یه مسابقه هیچی رو نشون نمیده، جز اینکه اجرای تو در اون مسابقه به خصوص (و فقط همون مسابقه) ضعیفتر از اجرای سایر شرکتکنندهها بوده.
من تو این مسابقه شرکت کنم؟
اگه به خاطر مامان بابات داری شرکت میکنی، عیب نداره؛ شرکت کن. ولی بدون که به خاطر ایشون هست. و بدون که احتمالا یکی از ارزشهات خانواده و رضایت خانواده هست؛ و به همین دلیله که داری یه سال از عمرت رو برای رضایت ایشون سرمایهگذاری میکنی.
اگه به خاطر حرف ملت (هر کسی غیر از خانواده) و چشم و همچشمی داری تو کنکور شرکت میکنی، پیشنهادم اینه که یه بازنگری تو تصمیم و انتخابت داشته باشی.
اگه برای دسترسی به منابع بهتری از آموزش، جمع تصادفی از همسن و سالهات، و فضایی برای یادگیری پژوهش داری تو کنکور شرکت میکنی، خوبه. ادامه بده؛ و این رو هم در نظر بگیر که دانشگاههای ایران هنوز تو فراهم کردن بستر مناسب آموزش و پژوهش در موقعیت عالی نیستن. در عین حال فضاشون برای کسی که توانایی فعالیت مستقل از سیستم داره، بد نیست.
اگه برای به چالش کشیدن خودته، خوبه. فقط سعی کن توش خودکشی نکنی.
اگه نمیدونی چرا داری در کنکور شرکت میکنی، خوب نیست. زمان بذار، یه ساعت، یه روز، یه هفته و یا بیشتر تا چراییش رو پیدا کنی. بدون اینکه بفهمی چرا داری تو کنکور شرکت میکنی، شرکت درش حتما یه باخت هست. چون حداقل یه سال از عمرت رو میخوای براش سرمایه گذاری کنی. و تازه اون ۴-۵ سال که پشت این یه سال میان هم هست. بهتره بدونی این قسمت از عمرت، اون زمانی هست که درش توانایی یادگیریت عالیه. و چه بهتر که بتونی این پتانسیل رو برای یادگیری چیزی که واقعا بهش علاقه مندی استفاده کنی.
راستی تو چرا داری تو این مسابقه شرکت میکنی؟
من به هر کی دنبال کمی افزایش کیفیت لحظههای زندگیش هست، این روتین رو پیشنهاد میکنم: مسیر رسیدن از رویاها و آرزوها به هدف. به نظرم این مهارتها، یعنی مهارت هدفگذاری و فکر بلندمدت، چیزی هست که خوبه از سنین جوونی یاد بگیریمشون.