فکر کنم کتاب اثر مرکب رو چند نفری در پادپُرس خونده باشن. گفتم شاید بد نباشه خیلی مشخص راجع به این کتاب تبادل نظر داشته باشیم و قسمتهاییش رو از دید همدیگه ببینیم.
البته من خودم هنوز کامل نخوندمش. ولی حدس میزنم تا آخر هفته تموم شه
واسه شروع من دو-سه تا سوال میپرسم که ذهنمون گرم شه و کم کم بریم سراغ اصل ماجرا.
پیش فرضتون راجع به این کتاب چی بود؟
چه دستاوردی از خوندنش داشتین؟
جواب خودم به این سه تا:
خُب من تو یه محیط کسب و کاری دارم فعالیت میکنم، مطالب حوزه سبک زندگی و موفقیت از کانالهای مختلفی به گوشم میخوره. این کتاب هم یکی از کتابهایی بود که بارها اسمش رو شنیده بودم و البته تو قفسه کتابخونه اینجا هم بود. آخرین کتابی بود که حدس میزدم از تو کتابخونه برش دارم شروع کنم به خوندنش. چون از کتابهای سبک موفقیت زیاد خوشم نمیاد(پیش فرضم عدم تمایل به خوندش بود)
دستاوردم هم کمی یادآوری باورهام و البته شروع به نوشتن گزارش روزانه بوده تا به الان.
پ.ن: اگه با سوالا حال نمیکنین لزومی به جواب دادنشون نیست، صرفاً خواستم شروعی داشته باشم.
من هم کتاب اثر مرکب رو اخیرا و به پیشنهاد یه مربی خوندم و راضیم از خوندنش.
فعلا خیلی کلی بخوام بگم:
از اینکه در کتاب از تجربههای خودش مثال میزد و کلا برای یاد دادن از بروز تجربهها استفاده کرده بود، راضی بودم.
اسم کتاب رو پیشتر شنیده بودم، ولی هیچ تصوری نداشتم توش چه خبره! تا اینکه فصل اول رو خوندم و دوزاریم افتاد داره از همون اثر مرکبی (قانون توانی) که تو وامها پدر آدم رو در میاره و باعث میشه افراد به اشتباه برن زیر قرض، استفاده میکنه.
و در نهایت، دستاوردش فعلا برام این بوده که هر روزم رو دارم با نیم ساعت خوندن مطلبهایی برای ارتقای یکی از مهارتام شروع میکنم. و تمرکز این روزهام، کلا روی این مهارت هست.
چ خوب
منم فعلا سه فصل شو خوندم. تعریف شو خیلی شنیده بودم، نهایتا تو نمایشگاه کتاب 22 بهمن خریدمش.
اینکه درباره کودکی خودش و برخورد پدرش و شیوه های تربیتی اش صحبت کرده بود، توجه مو جلب کرد و عالی بود! در یک نکته با من مشترک بود، اینکه ما هم حق نداشتیم به هیچ بهانه ای مدرسه نریم، حتی یادمه روز فوت پدربزرگم من فقط مراسم تشییع و رفتم و دوباره به مدرسه برگشتم. شرایطی که من الان تو مدارس میبینم از این بابت افتضاحه.
نکته ی دوم هم در واقع اول گفتم مساله ای که قبلا طرح کردم در مورد اینکه ما در روابطمون 100 درصد مسئولیم، این خیلی تاثیر خوبی روی من گذاشت
در مورد نوشتن گزارشات و کارهامون واقعا بهش نیاز دارم اما هنوز شروعش نکردم
منم پریروز تو راه برگشت به خونه تمومش کردم. حس میکنم واسه اینکه به کارایی که گفته بیشتر مسلط شم بازم باید بخونمش(این سری عملی تر).
منم تا الان دو تا نکتهش توجهمو جلب کرده و باعث شده از تو زندگی شخصی به کارشون ببرم:
اولی همون قضیه مسئولیت که @moalem اشاره کرده بود، دومی هم بحث نوشتن بود که تحت دو تا موضوع شروعش کردم و به نظرم در کوتاه مدت اثرگذار بوده. یکیش بحث هزینه های روزانه دومی هم گزارش نویسی کاری-شخصی.
خب منم کتابشو تموم کردم، من از این سبک کتابا(موفقیت)، خیلی خوشم میاد مخصوصا اینکه خود دارن هاردی با تک تک نوشته هاش زندگی کرده. راستش من دارم قران رو حفظ میکنم، از حدود ۳ سال پیش شروع کردم و هنوز ۴ جزء حفظم اینم فقط به خاطر این که روزی نیم صفحه حفظ میکردم، بعد چند وقت میذاشتم کنار، باز دوباره شروع میکردم.از روزی که اثر مرکب رو خوندم هر روز فقط دو آیه حفظ میکنم ولی هر روز، بدون اینکه کوچکترین فشاری روم باشه هر دفعه هم مشکلی برام پیش میاد مسئولیت ۱۰۰ درصدی رو که قبول میکنم، راحت تر باهاش کنار میام.
از این جمله هم خیلی خوشم اومد:
موفقیت چیزی است که آنرا جذب میکنید، وقتی به فرد مورد نظرتان تبدیل شوید.
و اینکه:
آدمهای منفی جایی تو زندگی من ندارن و راحت کنارشون میذارم.
من هم این کتاب رو خونده ام. واقعیتش اینه که اگه بخوام دقیق بگم که کتاب چی میگه نمی تونم. روش کتاب خوندن من اینطوریه که کتاب رو حفظ و از بر نمی کنم. میخونمش و می سپارمش به مغزم که در شرایط و موقعیت های پیش آمده استفاده کنه.
ولی به طور کلی چیزی که من از این کتاب یاد گرفتم شناسایی نقاط بازگشت و ناامیدی در انجام و پیگیری کارهام هست. این که باید تحمل کنم تا این نقطه بازگشت رو پشت سر بگذارم. از اون نقطه به بعد دیگه انجام کارها آسون میشه.
ولی در نهایت از یک سری از کتاب ها با نام های سریالی اصلا خوشم نمیاد حتی نخونده. فکر می کنم این کتاب ها تمرکزشون به نامگذاری کتاب هاشون بوده تا محتوا. من پیش از تو … تو پیش از من … ما باهم … من بدون تو … من با تو …من بعد از تو … تو بعد از من …
به نظر من این کتاب دو نکته مهم داره (البته بیشتر هم داره ولی این دوتا رو من مهمتر میبینم) . نکاتی که خیلیها میدانند ولی نمیخواهند باور کنند و دوست دارند این نکات را نادیده بگیرند !
موفقیت یک شبه وجود ندارد . یک ماهه میلیونر شویم ، یک هفته به وزن ایدهال برسیم ، دو ماهه بر زبان خارجه مسلط شویم و … . موفقیت در یک بازه زمانی رخ میدهد و آنی نیست به همین دلیل نیازمند مداوم و پشتکار است و بر همین اساس عده کمی در زندگی و تحقق اهداف مهم خود موفق میشوند . اما ما گاهی میخواهیم این نکته را فراموش کنیم و امیدوارم باشیم که بتوانیم یک شبه پولدار شویم ، وزن کم کنیم و …
عادات ما در شکست یا موفقیت ما تاثیرگذارند . اینم مسئلهای است که ممکنه خیلیها بدانند ولی برای موفقیت حاضر نیستند عادات مثبت را در خود تقویت و عادات منفی را تقلیل دهند . به نوعی با حفظ همان عادات منفی میخواهند موفق شوند . خب نمیشوند !
این دو نکته برایم جالب بود از این جهت که واقعا لازم است شخصی/کتابی به صراحت به ما بگوید این امیدهایت توخالی است ! غیر واقع است ! موفقیت ساختار مشخصی دارد که این ویژگیها را در برمیگیرد ، مابقی مطالب فریفتن خود است
سلام و روز بخیر… دوستان کسی از شما کتاب اثر مرکب رو مطالعه کرده… من حدود یک هفته شروع کردم به مطالعه این کتاب و خیلی دوست دارم اینجا نکاتشو با هم به اشتراک بزاریم
از دیدگاه خودم این کتاب می خواد طرز تفکر ما رو که می خوایم دستاوردهامونو به سرعت نور تو زندگیمون ببینیم رو تغییر بده … من خودم از جمله این آدما بودم و الان می خوام با این کتاب تفکرمو تصحیح کنم …
چند فصلش رو خوندم انگار با خود نویسنده همراه میشی و مثال های ملموس و زیبایی میزنه و داره به ما استمرار در کار موفق رو یاد میده
اوایل فکر میکردم کتاب قلمبه سولمبه ای باشه ولی خوشبختانه متن روان و ساده بود
بنظرم گذاشتن این کتاب در قفسهی کتابهایی نظیر «راز» و «فروشنده یک دقیقه ای» باعث شده درحقش ظلم بشه چون خیلی ها از جمله من کلا این ردیف کتابها رو بدون توجه رد میکنیم و خب این کتاب حیفه که خونده نشه