با ذهن و تجربه من اخلاق و وجدان و ارزشهای فردی و اجتماعی خیلی به آگاهی و تربیت مربوطه، و البته سطح هوش و سلامت روان و میزان برآورده شدن نیازهای اساسی مادی و معنوی انسان در سطوح مختلف هم زمینههای تقویت اخلاق هستند.
مثلا اینکه شما در امانت خیانت نکنید یه ارزش و امر اخلاقیه، هرچی آگاهی(تجربه ذهنی)تون بیشتر و تربیت(تجربه عملی)تون قویتر باشه بیشتر در عمق و وجوه امانتداری ریز و دقیق میشید و رعایتش براتون آسونتر میشه و در برابر وسوسههای خیانت که ممکنه در شرایط نیازهای شما منطقی جلوه کنه، مقامتر میشید. دست کم وجدانتون بیداره و در صورت خطا حس پشیمونی و تلاش برای جبران میشه وسوسه بعدیتون. بحث امانت خیلی وسیعه، فاجعهبارش میشه مثال فردی که کودکی رو بهش میسپارن تا مراقبش باشه و بعد . . . . یا مدیر و مسٶولی که در فضای واقعی یا مجازی به اموال یا اطلاعات مردم دسترسی داره و بعد . . . یا معلم و مربی و استادی که افراد زمان و ذهن و استعدادشون رو در اختیارش میذارن تا کمک کنه به رشدشون و آخر . . . . یا پزشکی که جامعه جایگاه معتبر رو بهش سپرده که مردم برای سلامتشون بهش رجوع و اعتماد کنن و اون جز به سود خودش و مجموعه مرتبط با خودش فکر نمیکنه.
یه نمونه تازگی برای خودم پیش اومد:
تیم پادپرس با یه تلاش عالی از کلی آدم پول جمع کرد، برای طراحی کلاس درس ریاضی، خب پول کافی نبود، به ذهنم خطور کرد: تا زمان هزینه کردنها برسه، میشه پول فعلی رو تو بورس برد و سود کرد و کمبود رو جبران کرد، لاله با آگاهی بیشترش این کار رو دور از اخلاق حرفهای دونست، با اینکه توجیه ذهن من این بود که سود به نفع کار ماست، و نه نفع شخصی.
اینجاست که تدوین اخلاق( یا قانون) در سطوح ریز معنی پیدا میکنه و مدام باید اصول رو بازبینی کنیم و رشد بدیم.
مثال از اخلاق و حد و مرزهاش فراوونه، من مطالعه ندارم و حس کردم اینجا میخواهید تجربه نگاری بشه.
مثلا خیلی قبل فکر نمیکردم اگه تو صف جا بگیرند و برند دنبال کارشون و برگردند بده، چند سال پیش از نجمه @najme یاد گرفتم که اگه کسی صف رو ترک کرد و دوباره برگشت باید بره آخر صف.
حالا بیاییم تو خودمون و جامعه ببینیم چقدر حس اخلاقی بودن داریم و چقدر اخلاقی عمل نمیکنیم، از روی ناآگاهی یا توجیه تراشی.
شغل من که پر از بی اخلاقی حل نشده است و خودم هم بهش دچارم، من معلم حق دارم به جمع متفاوتی از شاگردام درس و تکلیف یکسان بدم و توقع یکسان ازشون داشته باشم و بعد اونایی رو که به هر دلیلی انجام ندادن بازخواست، توبیخ و جریمه کنم؟
خیلی از بی اخلاقیهای ما چنان عرف و عادت شده که به سختی قابل تشخیصه.