تا الان نشده مسیر تهران-کرج رو سوار خطیهای این مسیر بشم و از طرز رانندگی شون نترسم! خوشحال میشم اگه تجربه ی متفاوتی داشته بروز بده.
متوجه نمیشم چرا در راننده های این مسیر ویراژ و تغییر لاین متوالی از چپ به راست و از راست به چپ به یه عادت تبدیل شده؟ و چرا با اینکه این افراد راننده های حرفه ای حساب میشن به جای رعایت رفتار حرفه ای به سمت رفتار خطا رفتن؟
هدف پرسشم زیر سوال بردن این نحوه رانندگی نیست و دوست دارم واقعا بفهمم چی باعث میشه چنین عادتهای اشتباهی در رفتار حرفه ای ادم ایجاد شه.
شاید یه دلیلش این باشه که گاهی ملاک راننده حرفه ای بودن با رانندگی همراه رفتارهای خطرساز، معادل سازی میشه. این رفتار رو خیلی جاها دیدم، در راننده هایی که با سرعت و البته ایجاد وحشت، با استفاده از کوچکترین گریزگاه ها بین ماشینای دیگه، مسیر پر ترافیک رو تا حدی کوتاه می کنن. پس دلیل دوم هم در جمله آخر آمد
یه نکته پنهان، تقابل رفتار منطقی با بقا در سیستم هست. برحسب مشاهده و شنیده، این مسیر بسیار پرترافیک هست. رفتار منطقی در حجم بالای ترافیک، بهای بسیار سنگینی داره. شاید از این نظر، رفتار رو با کار کولهبری در مرزها بشه مقایسه کرد و پرسید چرا این آدمها این همه ریسک میپذیرن؟
من فکر نمیکنم خیلی از این رانندههای خطی این رفتار رو برحسب علاقه انجام بدن. به همین خاطر با دیدگاه اینکه این رو ملاک حرفهای بودن میدونن موافق نیستم.
فکر کنم یکی از دلایل این موضوع تعداد تکرار باشه. یعنی وقتی یه کاری رو به تعداد تکرارهای زیادی انجام میدیم شرایط مختلفی ممکنه بوجود بیاد. مثلاً حس تسلط زیاد به امور - یا حوصله سر بر بودن واقعه تکراری-
چرا کار کردن در ادارات دولتی خیلی کسل کننده س؟ یا چرا اخلاق کارمندا به مرور خیلی خشک میشه؟
وقتی به عنوان راننده با ماشین یه مسیر ثابتی رو، که اتفاقا با ترافیک هم همراهه، به تعداد بارهای زیادی طی میکنیم، سعی میکنیم مسیرها یا رفتاری که نفعمون رو باعث میشن رو پیدا کنیم. کجاها دوربین کار گذاشتن، کجا چاله داره، از کدوم بیراهه ها میتونم ترافیک رو دور بزنم و… به عنوان مثال تکیه کلام " این مسیرو مثل کف دستم بلدم" از همین رفتار درمیاد.
به نظر میرسه طرز رانندگی اکثر تاکسی های تهران اینگونه باشد و بیشتر مسافرکش هایی که در مسیرها ساماندهی شدن و حق آب و گل برای خود تصور میکنند هم، رانندگی مشابه آنها دارند!و تفاوت آن در نقاط مختلف به طول مسیر، محدودیت سرعت و غیره میباشد.چند سالی میشود که به نحوه رانندگی تاکسی و ماشین های دیگر دقت میکنم.اگر توجه کنید،تاکسی های داخل شهر علاوه بر رانندگی های حادثه ساز،به نحوی حرکت میکنند که تا حد ممکن و در صورت امکان راه به کسی ندهند و فقط تاکسی های دیگر و بعضی از مسافرکش ها از این جدال سربلند بیرون می آیند.البته دریافتم که علاوه بر طراحی ماشین در نحوه رانندگی افراد و عوامل کنترل کننده قانونی،**نوع شغل و وضعیت اقتصادی رانندگان مسافرکش **تاثیر شگرفی در مدل رانندگی این افراد دارد.
دلایل ذکر شده به نظرم نقش اصلی را دارند و مدل رانندگی در مسیر فوق به دلیل وسعت مانور وسیله نقلیه و سوار پیاده شدن کمتر مسافر،این امکان را به راننده میدهد که مسابقه را حرفه ایی تر برگزار نماید.طبیعی است رانندگان خطی در مسیر رالی تمرین بیشتری میکنند و معمولا کسانی که آمادگی فیزیکی،سابقه رانندگی و توانایی فکری بیشتری دارند برنده این مسابقه غیر اخلاقی هستند.جالبه متوجه شدم این رفتار های حیرت انگیز که در ابتدا برای جا نماندن از رقیب مرسوم شده بود،بعدها تاثیرش برای عموم وسایل نقلیه ای که قصد گذشتن از این نوع ماشین را داشتند یکی شده و راه پیشی گرفتن از تاکسی و مسافر کش با ریسک های خطرناکی زیادی همراه است.لطفاٌ به مدل حرکت کلیه انواع تاکسی و مسافرکش ها،ال90،پژو صندق دار،وانت های باربند دار و تا اندازه ای مگان در شهر و جاده های اطراف شهر توجه کنید.حتی به خطوط انتخابی آنان و تغییر لاین(راه گرفتن برای سبقت) دقت نمایید.
من این رو در خطهای دیگه هم دیدم و از این کارشون لذت بردم. چون حس کردم به زمان مسافرانشون احترام میگذارن و این کارشون یک ارزش افزوده به حساب میاد. البته شاید اگر به این دید نگاه نمیکردم احساس خطر میکردم.