تا حالا با نوجوانهایی که حد و مرز رفتاری خاصی رو رعایت نمیکنن، برخورد داشتین؟ چطور این برخورد رو مدیریت کردین؟ در این سن معمولا تمایل به هنجارشکنی بسیار بالاست. چطور میشه این تمایل رو کنترل کرد؟
اصلا آیا سرکشی رو کنترل کرد؟
تا حالا با نوجوانهایی که حد و مرز رفتاری خاصی رو رعایت نمیکنن، برخورد داشتین؟ چطور این برخورد رو مدیریت کردین؟ در این سن معمولا تمایل به هنجارشکنی بسیار بالاست. چطور میشه این تمایل رو کنترل کرد؟
اصلا آیا سرکشی رو کنترل کرد؟
با دادن ماموریت و زنده کردن احساس مسئولیت و مهم بودن
من همیشه از این تیپ نوجوانها پرهیز میکنم چون توان ارتباط برقرار کردن باهاشون رو ندارم. یهو میزنن نابود میکنن آدم رو، نه میتونی واکنشی نشون بدی و نه میتونی بیتفاوت باشی.
من زیاد با این نظر موافق نیستم، سعی می کنم کمی تحمل کنم و نقاط مشترک را پیدا کنم تا طرف مقابل به گودال نادانی نیفتد و با این کار احساس ترد شدگی از گروهی هایی غیر هم شکل را نداشته باشد.
البته خیلی در جمع افراد کوچک تر از خودم نبوده ام و این موضوع بیشتر برای هم سن و سال های خودم مصداق دارد.
من فقط میدونم آخرین گزینه روی میز استفاده از تنبیه و کتک و سیلی و کمربند و … است تاریخ ثابت کرده این گزینه برای اصلاح فردی و جمعی ابزار مناسبی است چون هزینه سرکشی و تمرد رو بالا میبره (قبلا اگه در جواب سرکشی اخطار بود ، الان آسیب فیزیکی است!) انسانها ذاتا دنبال ضرر نمیرود به همین دلیل رفته رفته تکمین کرده و آرام میشود.
اگه این نوجوان فرزند یا خواهر و برادرتون باشه این گزینه فقط به درد سطل زباله میخورد
تنبیه نوجوان رو سرکش تر میکنه و باعث جریحه دار شدن احساسشون میشه
دوستی و محبت نتیجه میده
اول باید خودمون به این برسیم که رفتار نوجوان ما بی ادبی یا سرکشی نیست و فقط طغیان نوجوانی است و باید بیشتر و بیشتر در موردش بدونیم تا بتونیم رفتار مناسبی با اونها داشته باشیم
اگه یه زمانی فرزند من هم سرکش بشه مسلما یکی از راهها تنبیه اون خواهد بود. به هرحال یک زمانی دوستی جواب نمیدهد (بسیار دیدم افرادی که فرزندانشان به شدت سرکش ، بیادب و حتی فحاش نسبت به بزرگترها هستند در حالی که اون فرد خیلی سعی میکنه مهربانانه برخورد کنه) اینجاست که انواع و اقسام تنبیهها رو به کار میبرم تا رفتارش پرهزینه باشه. وقتی هزینه داد متوجه میشه تکرارش هم هزینه داره و حالا انتخاب میکنه ، هزینه بیشتر و بیشتر یا سربه راه شدن.
به همین دلیل بهترین شیوه آموزش اینکه از 2سالگی فرزند رها نباشه و رسما طبق یک قانون اسپارتی تربیت بشه تا نظم ، احترام و تبعیت از حرف بزرگتر رو یاد بگیره. این تربیت سختیهایی داره در عین اینکه لذتهایی هم داره ولیکن راه غلبه بر نفس سرکش انسان سخته و داشتن میراث خوار قابل احترام و قابل ستایش نیازمند چنین سختگیریهای هدفمند و آموزشی خواهد بود.
@Amirali گاهی همین راه بهترین راهه البته از حرفم این برداشت نشه که همیشه باید این کار رو انجام داد. خیلی از اوقات تقصیر تنش ها و اصول بد تربیتی و ندادن آزادی به بچه است که این مشکلات پیش میاد . من فرض بر این گرفتم که ما همه اینها رو رعایت کردیم و مثلا بچه یک چاقو برداشته و میخواد باهاش بازی کنه . و اصرار هم داره اینجا باید به کمی زور متوسل شیم همون طور که اکثرا هم همین کار رو انجام میدیم. چون اگر فقط،با زبون بگیم ممکنه اثر نکنه باید به زور هم شده اون وسیله رو از دستش بگیریم و آگاهش کنیم نباید در این مورد خیلی کمالگرا بود . یکی از خواهرهای من بچه شو در زمان بچگی نمیزد و فقط بهش آگاهی میداد ولی بچه حرف سرش نمیشه . نزد و نزد تا این که همین بچه الان شش سالشه و خیلی شلوغ شده و گاهی اشیا رو پرت میکنه الان مجبوره بزنه . اگر همون موقع برخورد جدی تری انجام میداد الان بچه مودبی میشد چون کارش پر هزینه میشد
امیرعلی پوسیده ترین افکاری بود که تا حالا دیدم. از پایه اشتباه و غلط ، البته این نظر منه ولی بذار یکم مسئله و باز کنیم ، چون تربیت بچه خیلی مهمه.
فرض و بر این می ذاریم که شما نوجوانی داری سرکش و بی ادب ، و قراره با تنبیه درستش کنی.
خب سوال اول اینه ، چرا این نوجوان زیر نظر شما به اینجا رسیده ؟ دوتا جواب داره
در هر دو مورد شما مقصر هستید ، اگر نتونستید بچه و تربیت کنید این شما هستید که باید تنبیه بشید نه بچه ، و همونطور که تجربه ثابت کرده در آینده هم نمی تونید درست تربیت کنید.
اگر بچه بیمار بوده ، که اینم تقصیر شماست که بچه بیماری و به دنیا اوردید و حواستون بهش نبوده.
بچه که یک شبه سرکش و یاغی نمیشه ، چیزها بر این بچه میگذره تا به اینجا برسه ، شما وقتی بچه تو بغل مادره و با مادر جر و بحث راه بندازید فردا روی رفتار این بچه تاثیر داره.
اسپارتی ؟ نظم و احترام به بزرگتر ؟ می دونی معنی احترام به بزرگتر چیه و از کجا اومده ؟بزرگترها احترام کوچیکترهای خانواده و رعایت نمی کنند و برای اینکه از خشم این کوچیکترها که بعدا بزرگ میشند در امان باشند چیزی ساختند به اسم احترام به بزرگتر یعنی هر کاری منه بزرگتر کردم(بی احترامی) تو ساکت میشی و کاری نمیکنی چون من بزرگترم.
احترام به بزرگتر برمی گرده به دوران تیرکمون شاه ، امروزه بچه یک ساله به اندازه یک مرد 50 ساله محترمه
سرباز بزرگ می کنی ، یه مدت تحت فرمان تویه بعدا که ازدواج کرد میشه سرباز یکی دیگه و تو میشی دشمن.
خوبه باز نمیگی مثل اسپارت ها بجای شورت برگ بپوشیم .
خیلی زیاد ، دلیلش هم برمیگرده به پدر و مادر و مقداری هم اجتماع.
نکته اصلی اینه که این نوجوان به اینجا رسیده یعنی دقیقا تو سنی که باید راهنمایی بشه و از این گیجی دربیاد ما اون و با مشکلاتش رهاش کردیم و تازه کلی مشکل هم گذاشتیم روی شونه هاش.
ما کاری نباید بکنیم ، و کاری هم نمی تونیم بکنیم هر کاری کردیم باعث این مشکلات شده دیگه نباید کاری بکنیم ، باید مراجعه کنیم به مشاروه و روانشناس
خیلی جالب است!
من هم زیاد این (( احترام به بزرگتر )) را درک نمی کنم، در واقع تعریف بزرگی را منش و شخصیت و در مواردی سواد طرف مقابل می دانم و نه صرفا سن بیشتر.
گاهی از جانب اطرافیان سن بالای خودم صحبت هایی را شنیده ام که به نظرم توهین آمیز اند و به نوعی مصداق نادیده گرفتن استقلال شخصیتی.
پاسخ من در چنین مواقعی به اقرار حاضران جمع محترمانه بوده اما گاهی مخاطبم آن را به گستاخی یا بی ادبی به بزرگتر تعبیر کرده و با شدت بیشتری به حملات خود ادامه داده است.
مقصودم از این بحث این بود که بهتر است اول مرزهای بی ادبی یا گستاخی را مشخص کنیم و بعد به فکر تنبیه یا تذکر باشیم.
همچنین باید دید که رفتار به ظاهر بی ادبانه ی نوجوان منشا اش چیست، شاید منِ نوعی با رفتار هایم تصویری نادرست از خودم در ذهن نوجوان ایجاد کرده و باعث واکنش تهاجمی او شده باشم.
دقیقا همه اینها منشا داره ، بچه که به دنیا میاد اولا پاکه دوما اگر مشکلی داشته باشه ارث پدر و مادرشه ، چیز خوبی که ارث نمی ذارند جز اعصاب خراب و کلی مشکل دیگه.
بچه با اعصاب خط خطی بدنیا میاد.
این بچه دیگه اگر بچه اول باشه ، دقیقا زیر نظر پدر و مادر رفتارش شکل میگیره ، فردا هر چی شد مقصر پدر و مادر هستند ، اگر بچه دوم و سوم باشه ، این بچه ها بیشتر زیر نظر بچه اول بزرگ میشند تا پدر و مادر که اینم باز نقش پدر و مادر و میشه فهمید توش.
با نکته اول موافقم. نوجوان سرکش حاصل خانوادهای است که هیچ گونه تربیتی برای فرزندش در نظر نگرفته و مثل اکثریت عامه گمان میکنند فرزندشان نابغه تاریخ است در نتیجه همه خوبیها و رفتارهای شرافتمندانه را از خیابانی کثیف یاد خواهد گرفت.
وظیفه اصلی خانواده تربیت است و برای من تنبیه بخشی از تربیت است. بدون تنبیه اصولا بشر صحیح و سالم نخواهد شد (همانگونه که هیچ وقت مجازات دزدی ، عبور از چراخ قرمز یا کلاهبرداری حذف نخواهد شد و برای هر اقدام خلافی یک هزینه _ تنبیه _ در نظر گرفته شده و فردی که مرتکب این خطا شود بدون چشم پوشی تنبیه خواهد شد)
این تنبیه میتواند انواع مختلفی داشته باشد ولی نمیتوان تربیت بدون تنبیه را تصور کرد زیرا اقدام بد بدون مجازات ، منجر به تثبیت این اقدام در نهاد فرد میشود. وقتی شیشه همسایه را شکست و با آفرین و خنده پدر مواجه شد ، فردا روی ماشین دیگری خط میاندازد و نهایتا این کودک را در میانسالی در سلول زندان خواهیم یافت زیرا پدر مجازات نکرد اما قانون بدون لبخندی او را مجازات میکند. مسئله سود و زیان همیشه ثابت و پابرجاست.
مکانیسم پاداش _ مجازات بخشی از طبیعت است و انسان خارج از طبیعت نیست پس هرگونه سیستمی که در آن مکانیسم پاداش _ مجازات وجود نداشته باشد شکست میخورد. نه میتوان پاداش را حذف کرد و نه مجازات را .
نکته بعدی اینکه احترام در یک اجتماع مهم است. گونه بشر همیشه یک سلسله مراتب داشته و خواهد داشت و حفظ حرمت این سطوح منجر به شکلگیری نظمی منطقی میشود. کودک قابل احترام است ولی مجاز نیست با فردی مسن مانند دوستش رفتار کند. در معنای وسیع کلمه این احترام باید حاکم باشد. از احترام به پدر و مادر و حفظ حرمت آنها ، تا احترام به قانون و احترام به حقوق دیگران و …
کودکی که حرمت پدرش را نگه نمیدارد ، به هیچ وجه حرمت همسایه را نیز نگه نخواهد داشت در نتیجه خود را مجاز میداند حقوق دیگران را پایمال کند حال این فرد نهایتا طبق قانون پاداش و مجازات طبیعت ، مجازات میشود.
نهایتا اینکه همه اینها نظر شخصی است.
باید ارتباطش با دوستانی که تشویق به کارهای نادرست میکننش و از این کارهاش استقبال میکنند قطع بشه. مرحلهی بعد تنبیه فیزیکی هست که با این که مورد تایید نیست در این جور مواقع به شدت توصیه میشه.