اون دوستمون ازدواج رو صرفا جسمانی تعریف نکردند فقط مقایسه جفت یابی در انسان و حیوانات رو انجام دادند و اتفاقا مقایسه جالبی بود. مگه اختلاف بین انسان و حیوان چیزی جز شعور و فرهنگ ه. همین فرهنگ با تمام فوایدش، گاهی اوقات پاشنه آشیل مشکلات اجتماعی میشه. با مقایسه در بین فرهنگ های شرقی، اسلامی و غربی میشه نتیجه گیری های جالبی میشه انجام داد.
منم فکر میکنم از صحبت های محمد اعتماد دار اشتباه برداشت شد منظورش احتمالا همین بود که اصلی ترین هدف ازدواج همینه و آداب و رسوم متکلف اونو از حالت ساده و انتخاب راحت به یک چالش سخت تبدیل کرده هر چند در انسان بر خلاف حیوانات آرامش روحی هم مطرح هست .
به نظر من معقول نیست , البته بستگی به معیار های دو طرف داره نمیشه نظر کلی داد . مثلا یه زمانی دو طرف هر دو وضعیت مالی خیلی خوبی دارند و هر دو به تکامل رسیدند و مسعولیت پذیر هستند و آمادگی ازدواج رو دارند در این شرایط میگم آره معقول اما ببینید کلی نمیشه نظر داد در این مورد آدم ها با هم فرق دارند شرایط ها متفاوت , من خودم ازدواج رو مانع پیشرفت میدونم یکی دیگه برعکس من فکر میکنه, ازدواج ساده هم دو طرف باید با شرایط هم کنار بیان با بی پولی و… یا دو طرف قانع باشند اما به نظر من عشق و دوست داشتن کافی نیست البته من خیلی منطقی دارم فکر میکنم شاید وقتی پای احساس وسط باشه آدم بیشتر گذشت کنه . در کل آدم ها متفاوت هستند … و قرار نیست سطح توقعات پایین بیاد آدمی که در رفاه زندگی کرده بعد ازدواج نمیتونه با فقر کنار بیاد یعنی اکثرا اینجوری هستن , وقتی عاشق میشن میگن پول مهم نیست اما پنجاه درصد زندگی عشق پنجاه درصد پول , پول نباشه عشق از بین میره .
چه ازدواج رسمی چه ازدواج سفید مهم اینه دو طرف تعهد داشته باشند مهم اینه دو طرف عاشق هم باشند وگرنه کسی که بخواد خیانت کنه فرقی نداره براش , بخاطر یه مهریه متعهد بمونه همون بهتر نمونه , کلا این سوال ها به نظرم جوابی ندارن هر آدمی یه جور خوشبخته با توجه به عقاید شرایط و… مهم اینه دو طرف واقعا بشناسند همو و در شرایط سخت کنار هم باشند شاید کلیشه ای حرف زدم چون این روزا دوست داشتن کم شده برای منفعت آدم ها با همن . اما کلی گفتم بحث درباره ی این سوال بی فایده هست در نهایت آدم ها با هم فرق دارن ذهنیت ها متفاوته , خیلی ها خودشون خودشونو دوست ندارن انتظار دارن یکی دیگه عاشقشون بشه آدم ها باید یاد بگیرن رو خودشون کار کنند بعد با یکی آشنا بشن و بعد شناخت خودشون با اون فرد وارد رابطه بشن و بعدش حالا به مرحله ی دوستی ازدواج برسه . این روزا آدما تنوع طلب شدن راحت ازدواج میکنند بدون شناخت کافی راحت طلاق .
در واقع اینطور نیست . چون ازدواج ساده و بدون توقعات و واقع گرایانه میتونه در صورت عدم تفاهم به راحتی به گفتگو،مشاوره و در نهایت طلاق
ختم شه برعکس ازدواج های متکلف ،دارای مهریه سنگین یا خانواده هایی که رودربایستی های به ظاهر اخلاقی رو روپوشی بر شکاف عمیق خودشون قرار میدن رو ملاک قرار دادند میتونه باعث شه در دامن اختلافات زیاد بسوزن و بسازن. اینطور هم نیست که سفید باشه یا رسمی یا هر طور دیگه کسی که نخواد خیانت نکنه اینکارو نکنه! چون در هر صورت ملاحظات یا بازدارندگی های قضایی یا وابستگی مهم یکی از همسران به دیگری یا شرایط محیطی میتونه امکان خیانت رو سخت یا راحت کنه.
در هر صورت در هر نوع رابطه ای دو طرف عاشق هم باشند متعهد میمونند نباشند خیانت میکنند خیلی ساده و خلاصه » همین هست به نظر من . خلاصه گفتم . مثل اینکه آدما میتونن هم آدم خوبی باشند هم آدم بدی باشند . هم میتونن وفادار هم خیانتکار همه چی دست خودشونه . حالا اینکه بخوام بررسی کنم چه راهی درست چه راهی غلط , هیچ درست و غلطی وجود نداره ممکنه راهی که من میگم اشتباه یکی رو دیگه رو خوشبخت کنه (منظورم ازدواج سفید دوستی سنتی و…) آدم ها با هم فرق دارند . حالا نظر شما هم محترم . قرار نیست اثبات کنم چیزی رو این نظر منه