ما در زندگی روزمره خود در اجتماع، محل کار یا در میان بستگان با افراد مختلفی در ارتباط هستیم که ممکن است برخی از آنان بسیار به دل ما بنشینند و برخیها را اصلاً دوست نداشته باشیم. ویژگی شخصیتی افراد میتواند نقش مهمی در این موضوع داشته باشد. اما زندگی به گونهای است که باید با همه افراد جامعه چه کسانی که رفتارشان را میپسندیم و چه کسانی که نمیپسنیدم، در ارتباط باشیم. پس بهتر است یاد بگیریم با افرادی که با آنها در تعامل هستیم؛ بهخصوص کسانی که دوستشان نداریم، چگونه رفتار کنیم تا زندگی راحتتر و آرامتری داشته باشیم.
با توجه نکردن به رفتارشون
سلام
اصولا باهوش بودن دلیل بر داشتن روابط و تعاملات خوب و مناسب با دیگران نیست، البته اگر منظورمان از هوش EQ باشه، ولی کسانی که هوش هیجانی بالاتری دارند (بر اساس تجربیاتم از رفتار کسانی که هوش هیجانی بالاتر دارند دارم میگم) سعی بر پیدا کردن نقاط مشترک با اطرافیان و تعامل مناسب با آن ها به عنوان یک نوع دادوستد میکنند و به آسانی هم اون قسم از اطرافیان که هیچ منفعتی براشون ندارند و بقول معروف سمی هستند رو هم براحاتی از آدمای دوروبرشون حذف می کنند که این کارا واسه آدمایی مثل من که هوش هیجانی بالایی نداریم یخورده سخت هست.
كنار اومدن با انسايي هايي كه دوستشون نداريم واقعا نشانه هوش بالاست؟ يا مثلا درجه بالايي از استعداد چاپلوسي يا دروغ و …؟؟؟
لزوما قرار نیست کسانی رو که دوست نداریم رو ازشون بدمون بیاد و یا در جایگاه بهتری از ما قرار داشته باشن که برای کنار اومدن بهاشون مجبور به چاپلوسی باشیم.
میتونیم بی تفاوت باشیم…
در فرض عدم بي تفاوتي چطور؟
آدم هایی که ما رو دوست ندارند شیطان نیستند و ما هم لزوما فرشته نیستیم اینو باید درک کنیم ,
و اینکه کافیه کاری به کار هم نداشته باشیم نه خوبی کنیم نه بدی . من این رفتار رو انجام میدم حالا هر کسی یه مدل هست . یعنی فاصله میگیرم . نمیدونم شاید یه موقعیتی پیش بیاد حتی به اون آدم خوبی کنم اما بدون توقع و هیچ انتظاری .