چگونه میشود اخلاقیات را درجامعه نهادینه کرد؟

5 پسندیده

قدم اول افزایش آگاهی جمع از اصول اخلاقی هست و نتیجه‌ای که از رعایت نکردن این اصول اخلاقی در جامعه رخ می‌ده. اگه این نتیجه در قالب اتفاق‌های زمینی و از طریق استدلال و یا نمایش موارد مشابه، به افراد منتقل بشه یادگیری و افزایش آگاهی سریع‌تر رخ میده.

2 پسندیده

شاید کمی سلیقه ای باشه، ولی فکر کنم مرحله اول، اینکه “رفاه نسبی” و “امنیت روانی” (کسی از آینده خودش نترسه تا به واسطه این ترس، به بی اخلاقی دست بزنه برای تامین آینده) در جامعه برقرار بشه. اخلاق وقتی در تقابل با حیات قرار بگیره، قطعا شکست میخوره. بعد از اون میشه با آموزش کارها رو پیش برد.

6 پسندیده

همون‌طور که @yousef گفت‌اند، بخش مهمی از ناهنجاری‌های اجتماعی رو می‌شه با تأمین حداقل نیازها، امکان پیش‌رفت و تأمین آینده به‌شکل مشروع؛ هم‌چون عدالت آموزشی حل کرد، پیش‌بینی جناب رفیع‌پور از جامعۀ ایران می‌تونه راه‌گشا باشه:

«در شرایطی که نابرابری در جامعه زیاد شود، ثروت باارزش شود و ارزش‌های مادی جامعه را فراگیرد، اقدامات در جهت ایجاد نیازهای جدید در جامعه صورت گیرد و سطح نیازها افزایش یابد، درآمدها کفاف ارضای نیازها را ندهد یا بدتر از آن کاهش یابد و وقتی راه‌های مشروع رسیدن به هدف مسدود باشد و کنترل‌های درونی (مذهب، پایبندی‌ها و تعهدات اخلاقی) و کنترل‌های بیرونی (نیروی انتظامی و قضائی) تضعیف شوند، انواع انحرافات و کارهای خلاف و نامشروع در جامعه روی می‌دهد، سپس این انحرافات گسترش یافته و به هنجار تبدیل می‌شوند و تمام شئون جامعه (از جمله نیروهای کنترل‌کننده) را فرا‌می‌گیرند و ریشه‌های نظام اجتماعی را می‌خورند، در این شرایط، پایه‌های اخلاق اجتماعی متزلزل و هر نوع کوشش و فعالیت توسعه اقتصادی بی‌نتیجه می‌شود.»
توسعه و تضاد، فرامرز رفیع پور، چاپ 1375، ص. 300-301

امّا بخش دیگه‌ای هم وجود داره، که مستلزم کاری به غیر از آموزشه. شاید راه‌حل تعادل در ارزش‌ها و تقویت کنترل‌های درونی باشه.

2 پسندیده

حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین / بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود( حضرت حافظ)

باید تمام قد بسیج شویم در اشاعه فرهنگ اصیل ایرانی کتابهای اخلاقی چون سعدی را بخوانیم و محتوای آن را تکرار کنیم

بازیگران و داستان نویسان و کارگردانان تئاتر و سینما نقش برجسته تری دارند

برای شعور و درک افراد بیشتر از ظاهر و لباسشان احترام قائل شویم

هرکس کار اخلاقی کرد را تشویق و از کسی که کار غیر اخلاقی میکند روی گردانی کنیم(حتما)

من با نظر @yousef موافقم . توسعه اخلاقیات و فرهنگ در یک جامعه رابطه مستقیمی با معیشت مردم دارد به نوعی بحث همان سلسله مراتب (هرم) مزلو است که تا نیازهای طبقه اول برطرف نشود نمی‌توان وارد طبقه‌ای دیگر شد .

هرم سلسله‌مراتب نیازهای مزلو

خب شاید در جهان مدرن نشه و نتوان اخلاقیات را نهادینه و زنده کرد. همان کنترلهای درونی یا بگیم وجدان درونی. شاید برای انسان مدرن کنترلهای درونی از کار افتاده باشه و چیزی که مشخصه جایگزین شدن کنترلهای بیرونی به جای کنترلهای درونی است. یعنی امروزه چیزی که فرضا جامعه فرانسه را متعهد به رعایت اخلاقیات جمعی میکند نه وجدان ، نه آگاهی بخش اخلاقی ؛ بلکه قانون و تقسیم‌کار اجتماعی است چرا که مکانیسمهای قبلی ضعیف و مضمحل شدند. از یک طرف عدم رعایت اصول اخلاقی جمعی ، که تحت قانون تعریف شده ، مجازات دارد و از طرف دیگه موفقیت در رفع نیازهای شخصی الزاما وابسته به قبول مسئولیت و اخلاق جمعی در قالب تقسیم‌کار اجتماعی است.
با این حال این کنترلهای بیرونی ضعیف هستند و زمانی که خلاء پیش بیاید انسانها با سرعت عجیبی رفتار حیوانی از خود نشان میدهند. به همین دلیل همچنان آرمان متعالی ، احیای اخلاقیات درونی و بازسازی آنها یا ساختن بنیایی نوین از وجدان جمعی و فردی در درون انسانهاست. چجوری؟ چندان مشخص نیست. شاید ساختن جامعه‌ای با حداقل اصطکاک و تنش ، گسترش رفاه جمعی ، توسعه آموزش و پرورش بهتر ، آموزش همگانی اصول اخلاقی و …

1 پسندیده

انسانها در مسیر اجتماعی شدن با حضور در گروه‌های نخستین (مثل خانواده و مدرسه) ، هنجارها و ارزشهایی که بر روی آنها تاکید میشه رو فرامیگیرند و ملکه ذهن خود میکنند و به مرور وجدان آنان شکل میگیره که همین ملکه ذهن شدن باعث میشه در رفتارهای اجتماعی خطوط قرمزی رو رعایت کنند. اما اینکه چه هنجارهایی وارد ذهن افراد میشه اهمیت داره و اینجوری نیست که هر انسانی خود به خود بهترین ارزشها رو فرابگیرد. بلکه ممکنه درگیر هنجارهای منفی بشه و نهایتا به یک فرد شرور و مبتذل تبدیل شود. اما میشه این فرآیند اجتماعی شدن را کنترل کرد و در نتیجه اخلاقیات را به کودکان آموخت تا با ملکه ذهن شدن این اخلاقیات شاهد یک اجتماع اخلاقی باشیم و یکی از این گروه‌های نخستین که اهمیت بالایی دارد مدرسه است. پس رواج اخلاقیات در یک اجتماع با آموزش و پرورش و متحوایی که آموزش داده میشود ارتباط نزدیکی دارد.

یک فرقی که حداقل آموزش ما با برخی کشورهای پیشرو داره در همینه. ما تنها بر معلومات و مفروضات تاکید میکنیم فارغ از اینکه کودک و نوجوان در سن اجتماعی شدن است ، اما یک کشور پیشرو سعی میکنه که خروجی نهایی مدارسش ، جوانانی اجتماعی شده و متعهد به اصول اخلاقی و هنجاری اجتماع باشه. به عبارتی اولویت با پرورش است ، پرورش یک انسان مطلوب و اجتماعی. گام بعدی وارد کردن فرد به چرخه تقسیم کار است.

یک نکته در پرانتر. تا جایی که می‌دونم، هرم مزلو تعریف برعکس داره. یعنی اگر نیاز پایینی برطرف نشود فرد حاضر هست از نیاز بالایی بزنه و به سراغ رفع نیاز پایینی بره. مثلا یک نفر که گرسنه می‌شه ممکنه از نیاز امنیت خودش بزنه و دزدی کنه.
اما اینجا نکته‌های دیگری هم هست.
مثلا اینکه شخص چقدر از دریافت نیازش درک داره. برای دو فرد با درک متفاوت، ممکنه در شرایط رفع نیاز یکسان، در یکی موجب گذشتن از نیازهای بالاتر بشه و در یکی نشه. چون شخص دوم احتمالا درک بالاتری نسبت به رفع نیاز خودش داره.
و البته نکات دیگری هم حتما هست در مورد هرم مزلو که پیشرفته‌ترش می‌کنه