شما در کلاسهای دانشگاهتان به درس کدام استاد بیشتر گوش میدهید؟ استادی که مفاهیم علمی را پشت سر هم میگوید و علم یک مسئله را باز میکند یا استادی که کلیاتی از درس برایتان میگوید و شاید در کل کلاسش چندان مفاهیم خاصی از درس بهتان منتقل نشود؛ ولی همین کلیات را با حالت یک داستان مطرح میکند؟
مهارت داستانگویی، نه تنها در حرفهی نویسندگی، بلکه در خیلی حرفهها و یا اتفاقات روزمره برایمان موثر است. داستان گویی؛ مهارتی است که باعث میشود در یاد دیگران بمانیم، آن هم در دنیای امروز که سرعت تبادل خبر و اطلاعات بالا است.
چگونه چنین مهارتی رو کسب کنیم؟ چه تمرینها یا فعالیتهایی میتواند قدرت داستانگویی ما را ارتقا دهد؟
من به عنوان یه نویسنده و کسی که بیشتر از 17 ساله داره می نویسه درست از 7 سالگی، مهم ترین دلیل قصه گویی موفقم رو در خوندن زیاد کتاب می بینم. ساختن داستان وقتی که داستان زیادی خونده باشی کار سختی نیست.
فرض کنید قرار باشه یک بچه رو مجبور کنید تا مقدار مشخصی غذا رو بخوره! اولین کاری که همه ما می کنیم چیه؟ بله از قاشق به عنوان هواپیما استفاده میکنیم و در اصل با بازی سازی به کودک کمک می کنیم تا سهم غذاشو بخوره. شاید داستان ساختن از زندگی روزانه بتونه کمک بزرگی باشه!
شما دیر به خانه می روید. در تمام طول راه فکر میکنید چه جملاتی به مادرتان بگویید تا کاملا دیر آمدنتان توجیه شود. تمام این فکرها در واقع داستان هایی هستند که شما در حال ساختن آن ها هستید.
اما یک نکته مهم درباره ساختن داستان ها اینه که باید باورپذیر باشند. آدم ها اون ها رو بپسندند و دوست داشته باشند تا انتها به شما گوش بدن!
برای این که بتونیم خودمون رو در ساختن داستان ها قوی تر کنیم بیاید خودمون رو در موقعیت های مختلف بذاریم. مثلا وقتی برای کاری به بالکن خانه تان رفتید، در لحظه یادتان می آید نکند در بسته شود، به سمت در برمیگردید! در باز است. اما خودتان را در شرایطی تصور کنید که در بسته می شد و کسی خانه نبود. چکار می کردید؟
یا حلقه ازدواجتان گم می شود. همسرتان بسیار به این موضوع حساس است. کمی که می گردیدآن را جلوی آینه روشویی پیدا می کنید، خودتان را در حالت دوم بگذارید. اگر حلقه پیدا نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ خودتان را یک جور دیگر زندگی کنید تا تبدیل به یک داستان گوی ماهر شوید!
اما هیچ چیزی به اندازه خواندن داستان و این روزها به لطف پادکست ها گوش دادن به داستان ها نمی تونه به بهتر داستان ساختن کمک کنه! پیشنهاد من برای خواندن داستان های کوتاه برای انتقال تجربیات روزانه…
اگر اهل صوتی گوش دادنید:
سری به کانال دیالوگ باکس بزنید. خاص ترین ها را می توانید از این کانال دو داستان دوکو و کبریت را از احسان عبدی پور بشنوید.
اگر متن هم می خوانید سری به داستان های حامد ابراهیم پور بزنید.
مدتها قبل, پیش یه رفتارشناس کار میکردم که توی کلاسهاش میگفت اگه میخواید مهارت بداهه گوییتون بهتر بشه از همین راهکار استفاده کنید.
اینکه خودتون رو توی یه سری شرایط (مثلا عجیب غریب) تصور کنید و شروع کنید چند کلامی رو دربارش صحبت کردن. (وقتی تنهایید)
مثلا فکر کنید توی یه مهمونی هستید و یهویی زلزله میاد.
یا وقتی میاید غذا سرو کنید اونو میریزید روی لباس مهمون.
یا مواردی از این دست.
هم به خاطرهگویی کمک میکنه هم به داستانگویی و هم بداهه گویی.
با توجه و تمرکز و تبدیل جزئیات زندگی به گفتار و نوشتار و همچنین مطالعه مفید آثار ادبی . من معتقدم ذهن رو پس از دریافت تجربه و مطالعه باید آزاد گذاشت اونجاست که خلاقیت شروع به درخشش میکنه
فکر کنم برای این که بتونیم یه داستانگوی خوب باشیم اول باید یه قوهی تخیل قوی داشته باشیم😅 باید بتونیم خودمونو در شرایط و موقعیتهای مختلف تصور کنیم و ببینیم که در اون لحظات چه کارهایی انجام میدیم.
قطعا کتاب خوندن و گسترش دایره لغاتمون خیلی در این زمینه موثره.
گاهی هم خوبه که با خودمون حرف بزنیم😅 البته وقتی تنهاییم😂 جلوی خانواده از این کارا کنیم زنگ میزنن تیمارستان بیان ببرن ما رو😬