مسلما هر حرکت فردی رو با یکم تغییر می تونیم به راحتی به حرکت جمعی و درنتیجه به یک عادت خوب در جامعه تبدیل کنیم. من و دوستانم این کارو انجام داده بودیم و تقریبا تمام راه کارهای اون رو هم بررسی کردیم ما در نهایت به دو راه حل جامع رسیدیم:
روی صحبتم با دانشجو های بومی، هر دانشجویی قطعا تو هر محله ای که زندگی می کنه چند تا دوست داره که قطعا توی جامعه امروز همه یه دونه ماشین رو دارن. در نتیجه می تونن به راحتی موقع ترم های دانشگاه باهم زمانشون رو ست کنن و به طور مثال به جای ۴ تا ماشین تک سرنشین با یک ماشین با ظرفیت کامل به مقاصدشون برسن. کاری که من با دوستان دو یا سه روز در هفته انجام می دادیم به خصوص صبح های زود زمستون. اینجوری آلودگی کمتری تولید می شه و از فرصت باهم بودن لذت می بریم.
مسلما هرکس مورد اول متن من رو بخونه میگه این راهکار شدنی نیست. درنتیجه راهکار دوم برای این دوستان می تونه کارساز باشه. استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مثل اتوبوس و مترو . قبول دارم که مترو و اتوبوس خیلی شلوغن ولی اگه ما به مزایای اون فکر کنیم ارزشش رو داره تا یکبار هم که شده امتحانش کنیم.
آلودگی کمتر هوا
کاهش هزینه سوخت و استهلاک
روبه رو نشدن با مشکل بزرگ جای پارک
و در نهایت با خیال راحت به انجام کار می پردازیم بدون نگرانی از اینکه نکنه لاستیک زاپای ماشین رو بدزدن یا روش خط بندازم و بسیاری موارد دیگر … که همه ما کم و بیش باهاشون آشنا هستیم.
می دونم چه تو زمستون یا تو تابستون شرایط سختیه که بخواهیم راحتی و آسودگی ماشین شخصی رو ول کنیم و سوار وسایل حمل و نقل شلوغ بشیم .من کاملا شرایط رو درک می کنم ولی اگه یکم قدر سلامتیمون رو بدونیم و فراموش نکنیم که هوایی که داریم نفس می کشیم رو خودمون با تک سرنشین بودن ماشین هامون آلوده می کنیم. پس اگر سلامتیتون ارزشمنده، بیشتر از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنیم و اجازه بدیم که سایه ی مادربزرگ ها و پدربزرگ هامون کم نشه.
من تو سفرهام به خارج از ایران، دیدم که چقد سیستم حمل و نقل مرتب و دقیق هست. در صورتی که تو ایران یه اتوبوس میاد و یکی نمیاد. یکی دیگه هم که میاد تو ایستگاه وانمیسته.
چرا ما نباید اون جوری باشیم؟
یه راه که مردم تشویق بشن به نظرم اینه که طرح حمل و نقل رایگان برای یه مدت داشته باشیم. اتوبوس های جدید و پیشرفته تر از این قدیمیا، به تعداد کافی، ایستگاه های زیاد، خطوط ویژه که باعث شه زودتر برسیم، و از همه مهم تر ایستگاه های زیاد که مردم سالخورده یا ناتوان نگران پیادهرویش نباشن.
من خودم وقتی سوال اتوبوس میشم فکر میکنم که ایستگاه چقد دورتر از مقصدمه! و باعث میشه با ماشین خودم برم.
راستش خود ما هم از مدل انسان بی تفاوت مستثنی نیستیم …! حتی خود من ترجیح میدم تا جایی که میشه از ماشین شخصی خودم استفاده کنم ولی مثلا برای رفت و آمد به دانشگاهم ، چون میبینم که با مترو خیلی سریعتر میرسم چون ترافیک نیست و مسیرم خیلی سر راست تر میشه چون دانشگاهمون ایستگاه مترو داره ، با مترو رفت و آمد میکنم .
چون برام توو زمان حدود ۲ تا ۳ ساعت ( رفت و برگشت ) صرف داره ! ولی جاهای دیگه که بخوام برم ، ترجیح میدم تنهایی تو ماشین خودم بشینم تا توی جمعیت انبوه اتوبوس لِه بشم.
چیزی که مطرح کردم یه فرضیه نیست ! الان در کشور های پیشرفته ای مثل آمریکا دارن از همین تئوری استفاده می کنن …،
شما برای اینکه بخواین مردم کاری رو انجام بدن ، باید اون رو اقتصادیش بکنید! عموم مردم ما به سلامتشون اهمیتی کمی میدن ، برای همین تبلیغات مربوط به سلامتی تقریبا تاثیری نداشته.
در حال حاضر هیچ کدوم از فرهنگ سازی ها و تلاش های اینگونه ای که برای کاهش آلودگی هوا شده ، برای مردم صرفه ی اقتصادی نداشته که بخوان بهش فکر کنن!
راستش خودم هم نمیدونم در حد تبلیغات چه ایده ای میشه داد که خصوصیاتی که میگم رو داشته باشه. ولی میشه از مهد کودک ها شروع شه. بچه ها ، مخاطب هایی با ذهن پاک هستن. برنامه ای بلند مدت برای نسل آینده، که البته از هر ۵ نفر شاید ۱ نفر تعلیمات در ذهنش باقی بمونه ، ولی همین یک نوع موفقیت هست.
به نظر من باید شبکه ای از سنسور ها در سر تا سر شهر پیاده سازی بشه و این شبکه آلودگی رو بسنجه و متناسب با این اطلاعات کنترل ترافیک به صورت پویا صورت بگیره نه اینکه وقتی آلودگی زیاد شد طرح زوج و فرد فعال و غیر فعال بشه. همینطور مسیر های مخصوص دوچرخه و موتور های الکتریکی ایجاد شود. مهم تر از همه فرهنگ سازی است. مانند نوشتن پروپزال که باید به خوانند اهمیت مسئله و
ضرورت اجرای طرح را خاطر نشان کرد، بایستی به جامعه ضرورت اجرای این طرح ها و وضعیت بحرانی کنونی را برجسته کرد.
تولید اتومبیل با حجم حداکثر 2 سرنشین. یا مثلا موتور با دیواره خارجی و ایمن. چون بیشتر اتومبیل ها تک سرنشین اند و باعث دامن زدن به ترافیک میشود. درجا زدن اتومبیلها در ترافیک آلودگی را بدتر می کند. به علاوه ماشین کوچکتر بنزین کمتر می سوزاند.
افزایش موقعیت های کاری و امکانات بهداشتی در شهرهای کوچک برای کوچ معکوس مردم به شهرهای کوچک و کاهش مسافرتهای درون شهری ایجاد و تبدیل موقعیت های شغلی دورتری تا حد ممکن خصوصا زنان که اگر در منزل باشند و مشکل جابه جایی فرزندان نباشد، توزیع عادلانه امکانات در شهر.
شاید ذهن همه دولت مردان و خبرگان در زمان افزایش الودگی فقط به این موضوع معطوف میشود. برای یک برهه کوتاه زمانی رفت و امدهای وسایل نقلیه را کم کنیم. مدارس تعطیللللللل و طرح ترافیک زوج و فرد بگداریم و مردم را تشویق به وسایل نقلیه عمومی کنیم.
میخواهم این پارادایم را در ابتدا بشکونم و نگاهی به استپ قبل این ماجرا بیندازم برای همین از شما این سوال را میکنم:
ما چکار کنیم که مردم کمتر در رفت و امد باشند؟ مردم به چه هدفی در رفت و امد هستند؟
وقتی در ترافیک سنگین یا مترو نگاهی به اطراف بی اندازیم با جمعی کثیر از کارمندان و کارگران مواجه هستیم که بعد یک روز سخت کاری در حال برگشت به خانه هستن و شاید از خیلی ها بپرسیم این قسمت راه خانه به کارشان سخت ترین مرحله کاری است بخش کثیری از این افراد در استخدام دولت هستند و این خستگی و الودگی (هوا و صوتی) که معلول مسیرشان است بهروریشان در محیط کاری و حتی خانواده تحت تاثیر قرار میدهد.
مترو تجریش به کهریزک -صادقیه به فرهنگسرا (شرق به غرب-شمال به جنوب) جزء شلوغ ترین خطوط متروست یک حسابدار از غرب به شرق در حرکت است تا به شرکت دولتی که در ان مشغول است برسد و یک حسابدار دیگر دقیقا با همان توانایی و تجربه از شرق
به غرب میرود.
این حسابدار مثالی از هزاران کارمند است.
بهتر است دولت در یک حرکت بزرگ به یک جابه جایی عظیم در بین کارکنانش بپردازد. لیستی از تمام کارکنان خود به تفکیک مهارت و تجربه و حقوق شان و منطقه سکونتشان تهیه نماید و هر پرسنل خود را در نزدیکی کار خود بگذارد. شاید زمان بر باشد ولی نتایج اینکار شامل:
یه بنده خدایی یه بار یه مثال قشنگی زد: یه فیل اگر بخواد تو یه اتاق جابجا بشه خیلی طول میکشه تا بتونه تغییر جهت بده ولی یه موش خیلی سریع میتونه این کار رو انجام بده.
تو این موضوعی که شما عنوان کردی به نظرم دولت حکم فیل رو داره. یعنی الان خیلی وقته که این موضوع مطرح میشه و با اینکه از لحاظ هزینه هم در بلند مدت خیلی به نفع کشوره ولی دولت تا بیاد این کار رو بکنه میترسم هممون معتاد آلودگی و ترافیک شده باشیم و دیگه نشه کاری کرد!!!
به نظرم اون موش هم میتونه عموم جامعه باشه، هم شرکتهای جدید و نوپایی که دارن شکل میگرن و میتونن از حالا تو این موضوع وارد بشن.
ولی الودگی هوا الان به مرحله ای رسیده که نش با جابه جایی یه موش به نتیجه ای رسید. اصلا موش و حرکتش به چشم نمیاد حتی روش هایی هم که دوستان میگن شامل دوبخش:
1_ترتیب دادن قانون یا سیستم تشویقی
2_فرهنگ سازی
و هممون میدونیم طبق نمودار تغیرات و زمان تغیر در فرهنگ زمان بیشتری میخواد این کار قدم بزرگی با نتایج بزرگی هم هست
به نظر من در صورتی می تونیم استفاده از خودرو رو کاهش بدیم که در هفته یک روز
مشخص را برای دوچرخه سواری یا حتی استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده
کنیم و در آن روز هیچ کس از وسیله نقلیه اش استفاده نکنه وقتی تاثیرش رو
ببینیم قطعا شگفت زده می شیم همون طور که در هلند شهری وجود دارد که مردمش
اصلا ماشین شخصی ندارن و با دوچرخه به مقاصدشون می رسن. اونها براساس قراردادی
که در چند صد سال پیش تنظیم کرده بودن اینکار رو هنوز انجام می دن و به اون
پایبند هستند زیرا هر کدوم از شهروند های آن شهر خودشون رو نسبت به شهرشون
مسوول می دونن و درنتیجه همین باعث میشه که شهری عاری از آلودگی و صداهای آزار
دهنده ی بوق ماشین ها داشته باشند.
به نظر من چون فعلا تعدار زیادی از مردم از خودرو های شخصی بر خوردار اند فقط یا دولت قانونی وضع کند که در مواقع خاص از خورد رو های شخصی استفاده صورت پذیرد و یا اینکه فرهنگ استفاده از خود را های شخصی توسط خود مردم ایجاد شود، فقط در مواردی خاصی استفاده از خودرو های شخصی مجاز باشد و در غیر آن فقط از تکسی های دولتی استفاده شود، مثلا در مواری که بیماری در فامیل رخ دهد تا اینکه به تکسی تلیفونی زنگ بزنیم از خودروی شخصی استفاده کنیم زودتر به شفاخانه خواهیم رسید و یا در روز های رخصتی با فامیل تفریح و گردش میرویم از خودروی های شخصی استفاده کنیم و همچنان در مواردی ضروری دیگر، که با این کار هم اقصاد کشور بلند میرود و مصارف نفت کمتر میشود و هم محیط زیست آلوده نگردیده و از هوای صاف و پاکی برخوردار خواهیم بود و همچنان نکته مهمتر وسیله نقلیه مان دیرتر استهلاک میشود.