به نظرم کلا باید یه رویکرد و نگاه جدید به مقوله ی خودرو بندازیم ،از همه مهمتر منبعی که ازون تغذیه میکنه . مثلا خودرو های برقی یا هیدروژنی هیچ آلودگی ندارن! البته اگر برای تولید برقشون دوباره سوخت های فسیلی سوزونده نشه !
دوم میشه از حمل ونقل عمومی به جای جایگزین استفاده کرد.
سوم میشه تشویق به حمل ونقل سالم تر کرد: میزان جایی که دوچرخه میگیره نسبت به یه ماشین واقعا ناچیزه!
چهارم هم همون تک سرنیشی نکردنه! که اگرم قراره خودرو استفاده بشه در یک زمان چند سرنشین رو به سمت یه مقصد ببره.
سوالی که من میخوام بپرسم اینه:
چرا با اینکه مردم میدونن این همه خودروی شخصی برای خودشون وبقیه خطر داره هنوز از اون استفاده می کنن؟
اگر سیستم حمل ونقل عمومی کارآمد بود بازم همه از خودروی شخصی استفاده میکردن؟
مشکل کار کجاست؟ برنامه ریزی شهری و شهر سازی ما مردم رو به سمت استفاده از خودرو سوق میده یا به سمت استفاده از دوچرخه؟
در حال حاضر افراد برای رفت و آمدهای کاری و یا قرارهای ملاقاتی که نیاز هست در زمان مشخص به محل ملاقات یا سر کار برسند، حتما از وسایل رفت و آمدی مثل ماشین استفاده میکنند. چرا که تضمین شده تر هست.
تصور کنید در طول روز افراد فقط برای سرگرمی و تفریح حرکت کنند، در آن صورت انتخاب چند نفر ممکن است ماشین باشد؟
البته قبول دارم که هستند افرادی که علاقه مند به سرعت یا رقابت هستند، ولی حتی برای این افراد هم سواری در خیابان های خاصی لذت بخش خواهد بود.
نگاه جالبی مطرح کردین به مساله خودرو.
از بُعد شهرسازی، اگه شهرها جوری ساخته میشدن که نیاز هر محله ای درون خودش رفع میشد، جابجایی با خودرو کاهش پیدا می کرد.
وقتی که در تهران زندگی میکردم برای رسیدن از خانه به دانشگاه باید روزانه مسافت سی کیلومتر را رکاب میزدم که غیر ممکن بود. به خاطر همین از تاکسی استفاده میکردم. استفاده از دوچرخه راه بسیار خوبیه اما در شهرهای بزرگی مثل تهران، مشهد و اصفهان عملی نیست. شاید اولین قدم برای گسترش فرهنگ دوچرخه سواری جلوگیری از گسترش شهرها و ایجاد مسیرهای مخصوص دوچرخه سواری باشه.
من مسئله آلودگی هوا رو نتیجه تمرکز بیش از حد جمعیت در شهرها میبینم. شهرهای ایران بیش از حد بزرگ هستند.
نه این نیست فکر کنم منظورش ، من نظرم این بود خودم در ورد این جمله یه چیزی مثل اینکه اول ما نیاز نباشه برای خرید یه محصول خاص مثلا لباس کل هر شهر رو بگردیم واز یه مطقه ی شهر بکوبیم بریم به یه ناحیه ی دیگه اگر قیمت ها دلبخواهی تایین نشه و مثل از کیفیت مطمئن باشی از همون سر کوچت خریدتو میکنی ! یه نکته ی مثبت که البته در مورد تحلیل بازار ایران میگفتن بزرگی بازارش بود منظورم اینجا بازار تهرانه! هم خوبه هم بد، خوب ازین جهت که تمرکز باعث ایجاد ثبات بیشتر د قیمت ها میشه وهر کسی هر چی دلش بخواد نمیده بد ازین لحاظ که ترافیک همش به یه منطقه وارد میشه وهمیشه اون مناطق تهران تقریبا حتی روزهایی که بقیه مناطق هواشون بهتره اونجاها مشکل آلودگی هوا دارن !
نمونه ی موفق این هر محله نیاز خودشو برطرف کنه رفتن به سمت مال ها وفروشگاه های بزرگی که همه ی نیاز هارو تو یه نقطه متمرکز کرده وتو میدونی اگر بری اینجا چیزی که نیاز داری رو پیدا میکنی وتقریبا توی خیلی از بخش های شهرم هست.
یه مثال دیگه اینه: اگر من بدونم سر کوچمون کتابفروشی هست وکتابی که بخوام رو داره اگرم نداشته باشه میتونه برام بیاره پا نمیشم برم انقلاب.
سوال من : چی کار کنیم که این تمرکز مراکز فروش از بین نره ولی آلودگی وترافیک و هم بتونیم کم کنیم؟
علاوه بر اینکه مسیرها طولانی هستند، شیب زیاد بعضی از خیابونها هم باعث شده افراد نخوان از دو چرخه استفاده کنند.
راهکار واسه مسیرهای طولانی: استفاده از دوچرخه در بین مردم(یعنی ماها) زیاد باشه => شهرداری ها مجاب بشوند که استفاده از دوچرخه باید حمایت بشه ==> واسه حمایت از دوچرخه سواری در جای جای شهر ایستگاه دوچرخه بذارند.(مثلا تو مورد شما اگه در نزدیکی ایستگاه های تاکسی و یا ایستگاه های مترو در نقاط مختلف شهر ایستگاه های دوچرخه بود خیلی کار راه انداز بود) ===> استفاده از دوچرخه در میان مردم باز گسترش بیشتری پیدا میکنه
واسه مسیرهای سر بالایی اگر نخوایم به خودمون فشار بیاریم به نظرم استفاده از دوچرخه های برخی بتونه راهگشا باشه.
کاشکی تو قسمت لایک کردن یه دونه بود واسه انتخاب حرکت و ایده جسورانه! این عجیب ترین و مخالف ترین و جسورانه ترین ایده آگاهی بخشی بود که شنیدم و به شدت ازش استقبال میکنم!
منظورم از مخالف و جسورانه اینه که،همونجور که می دونیم قضیه سوخت و قیمتش به شدت تو ایران تاثیر داره و مدیریت درستی برای کنترل حواشی نداره ولی قسمتی که من خودم ازش استقبال میکنم اینه که حداقل خودم میتونم به بقیه انتقال بدم و دستم بسته نیست!
فرهنگ خودرو سوار شدن برای هر کاری باید از بین برود. خداوند انسان را دوپا خلق کرده ولی الان همه موجودیت خود را روی چهار چرخ می بینند. نداشتن ماشین یک عیب محسوب می شود همه در این شهر باید ماشین داشته باشند و از آن به طور روز مره استفاده کنند. این عیب بزرگی است.
بنابراین برای برگشتن به فرهنگ دو پا بودن باید
۱- معابر پیاده گسترده شود و راه برای پیاده روی وجود داشته باشد. الویت با پیاده از یک شعار تبدیل به یک شعور شود. در برخی قسمت های شهر که معابر پیاده رو از بین رفته یا خیلی کوچک شده، عرض خیابان کوچک شده و پیاده رو عریض شود.
۲- خدمات حمل و نقل عمومی برقی به شدت افزایش یابد:
بی آر تی ها و اتوبوس ها با تراموای برقی جایگزین شود.
موتور سیکلت ها برقی شوند.
۳- هزینه داشتن خودرو به شدت افزایش یابد: عوارض، هزینه پارکینگ، هزینه سوخت، بیمه و … به طوری که افراد وسایل نقلیه عمومی را ترجیح دهند. البته این وقتی میسر است که وسایل نقلیه عمومی را سر و شکل مناسبی داده باشیم.
به نظرم ایده تراموای برقی می تواند شروع خوبی باشد.
نه منظورم این شهرک هایی که الان وجود داره نیست. این ها همون طور که گفتین نیاز ها رو داخل خودش برطرف نمی کنن. چیزی که توی ذهنم بود مشابه روستاها یا محله های قدیمه. مثلا مشابه زمان هایی که اصلا خودرو به این تعداد وجود نداشت. و مردم مجبور بودن نیاز هاشون رو توی محله ی خودشون رفع کنن.
شاید میشد توسعه ی شهرهای جدید رو هم به همین صورت انجام داد که همه چیز به طور یکنواخت در دسترس باشه تا اینکه یه سری نقاط، مرکز و بورس خدمات خاص باشن.
چرا فکر می کنید بهتره تمرکز مراکز فروش از بین نره؟ مثلا با همین توضیحاتی دادین، چه عیبی داره که به جای اینکه یه جای تهران بورس کیف و چمدون بشه، یه جا بورس لوازم الکترونیکی و … ، همه این ها با کیفیت و قیمت خوب و نسبتا یکسان در جای جای تهران در دسترس باشن؟
پرسش
انگیزه ی درست شدن این جور بورس ها در شهرهای بزرگ چی بوده؟
مثال از وجود نداشتن بورس و در عین حال منفعت بیشتر برای عرضه کننده:
شعب مختلف برای بانک ها، کلاس های آموزش زبان، فروشگاه های زنجیره ای، میوه و تره بار توی هر محله
رقابت سالم تر بین فروشنده ها و در نتیجه رشد بهتر یه صنعت
دسترسی راحت تر به محصولات مختلف و متنوع برای خریدارها
کنترل موثرتر برای صنف ها
افزایش فروش برای شرکت ها/مغازه ها
البته فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای خودش بستری هست برای چنین بورس های عرضه ای. یعنی برندهای مختلف به جای اینکه هر کدوم یه مغازه بزنن، میان محصولشون رو در یه فروشگاه بزرگ در معرض قرار میدن.
##پرسش
خودرو چه جذابیت هایی داره و کدوم ۱. نیازها و ۲. خواسته های ما رو برطرف میکنه؟
سلام
به نظر بنده ایران باید از تجربه کشورهایی مثل انگلستان در حمل و نقل گروهی افراد مخصوصا کارمندان استفاده کنه یک ایده عالی استفاده از ون برای جابجایی کارمندان هست که بهش میگن Carpooling اینوسیله هم سریع هست هم ترافیک ایجاد نمیکنه و هم با عث میشه تا استفاده از خودروی شخصی به حداقل برسه.
یه برنامه ریزی درست و اصولی می تونه به این شیوه تا حد قابل توجهی از ترافیک شهری و به تبع اون آلودگی هوا بکاهه.
منظورت از “استفاده از ون برای جابجایی کارمندان” همون سرویس کارمنداست؟ یا بیشتر روی صحبتت با “به اشتراک گذاری سفرِ” ؟ فکر میکنم برای به اشتراک گذاری سفر تو ایران به یه فرآیند سرسره وار نیاز داریم که افراد رو بکشونه به سمت این کار. اینجا رو هم یه نگاه بنداز شاید بتونی فرایند این کار رو بهتر کنی.
داشتم به این موضوع فکر میکردم که باید شرایطی به وجود بیاریم که استفادهاز خودرو عملا برای عموم مردم ممکن نباشه و بعد اونها مجبورن به این موضوع فکر کنند. یه مثال خیلی ساده برای این موضوع شهر لندنه. بنا بر تصمیم شهرداری لندن از دوازده سال قبل ریگه تو لندن اتوبان ساخته نمیشه و در عوضش به ساخت واسایل حمل و نقل عموم و سیستمهای دیگه پرداخته میشه. من دارم روی این موضوع فکر میکنم با شرایط جغرافیایی خودش گنجایش چند تا خودرو رو داره؟
ما اگه بتونیم به این سوال جواب بدیم اون وقت میتونیم ببینم ایا همین میزان اتوبان و ازاد راه برای این مقدار خودرو کافیه یا نه و اگه کافیه دیگه نسازیم و به جاش روی حمل و نقل عمومیمون تمرکز کنیم. یا حتی پایتخت سایسی تجاری و فرهنگیمون رو از هم جدا کنیم تا تعداد خودرو ها به اون استاندارد تهران برسه.
منتها قبلش واقعا باید یه تحقیق درست انجام بشه که مثلا بیان توش تعداد خودرو تهران رو اندازه گیری کنند بعدش منتاسب با شرایط اب و هوایی ببینند با این تکنولوژی های به کار رفته تو خودروهامو تهران گنجایش چند تا خودرو رو داره. نه اینکه هییی راه باز کنیم و هی خودروی درست کنیم و به این سیکل ادامه بدیم که کل تهران بشه بزرگراه .
اینکه یه نفر از روی تفکر به این نتیجه برسه که توی روز سرما مثلا از کرج با خودش خودرو نیاره خیلی توی چند سال اینده بعیده .