یک زمانی در حیطه راهاندازی و اداره کسبوکار به وجود یک تخصص احساس نیاز شد و شاید به همین دلیل مدیریت از دل تحقیقات فردریک دبلیو تیلور زاده شد و متخصصان مدیریت پرورش یافتند و موثر بودند.
اما امروزه به نظر میرسه میزان انتشار مطالب و محتوای آموزشی در حوزه مدیریت ، استارتاپ و بازاریابی به حد بالایی رسیده (در سطح جهان) و بنیانگذاران موفق عمدتا در یک کتاب با مرور خاطرات خود به اصول موفقیت خویش میپردازند. یا اینکه دورههای فشرده یک ساله و دوساله mba ایجاد شده که در کمترین زمان با آموزش کاربردیتر اصول مدیریت و بازاریابی را به افراد آموزش میدهند و … .
این مقدمه رو آوردم تا به این نتیجه برسم که با وجود این امکانات در دسترس ، آیا برای کارآفرینی حتما باید مدرک/تخصص دانشگاهی در حیطه مدیریت یا کارآفرینی داشت؟
برخی چنین مانعی برای خودشون متصور هستند که کارآفرینی مخصوص فارغالتحصیل کارآفرینی است و یک دانشجوی علوم انسانی ، علوم پایه یا پزشکی نباید در فکر راهاندازی یک کسبوکار باشد ؛ به نظرتون این نگرش غلط نیست؟
*البته منظورم این نیست که رشتههای مدیریت و کارآفرینی بیخاصیت هستند. بلکه تحولات شدید تکنولوژیکی و جهانی باعث تحولات مداوم ساختار سازمانها و نحوه مدیریت آنها میشه و به دانشمندان و متخصصان این علوم همچنان در تفسیر و ارائه راهکارهای بدیل و مناسب احساس نیاز میشه.