مفهومی داریم به اسم OKR، که معادل در نظر گرفتن هدف و مقصود هست و نتایج قابل اندازهگیری متناسب با این هدف. میگن برای هر سالتون ۱-۳ هدف در نظر بگیرین و برای هر هدف ۲-۳ مورد نتیجهی قابل اندازهگیری. و هر سال که تونستین به ۶۰ درصد از هدف برسین، شاد باشین.
پ.ن. پس هدف لازمه صفر و یک نباشه (و بشه به ۶۰٪ش رسید) و در ضمن نیازی نیست کمالگرا باشیم در رسیدن به اهداف.
ضمن اینکه اهداف لازمه خواص دیگه هم داشته باشن، از جمله اینکه قابل تبدیل شدن به چیزهای اندازهپذیر باشن، شفاف باشن و کلی نباشن، خود هدف عددی نباشه، … .
این جور بحثها رو من خودم با مثال راحتتر یاد میگیرم، و دنبال مثال خوبی برای یادگیری بودم که رسیدم به کریس رونالدو! امیدوارم موافق باشین که رونالدو یه بازیکن موفق در حد جهانی هست که تونسته حداقل ده سال این موفقیت رو حفظ کنه.
دوست دارم بدونم چنین فردی برای سال پیش روش چه اهدافی رو در نظر میگیره. نظر شما چیه؟