اینتگریتی به ساده ترین شکلش یعنی شما اون چیزی باشی که میگی و اون چیزی رو بگی که هستی. یکپارچگی و صداقت شاید مفاهیمی باشن که معادل اینتگریتی باشن.
برای شفاف تر شدن موضوع دو تا مثال ساده میارم از بحثهای سابق پادپُرس:
- مثال فردی: چقدر همان که میگویی هستی؟
- مثال سازمانی: شما تا حالا چه کاری برای جلوگیری از رشوه دادن کردین؟
تو بحث رفتار سازمانی، اینتگریتی خیلی مهم هست؛ منتها تو ایران تو اکثر سازمانهای دولتی، خیلی از سازمانهای جوون و همین طور شرکتهای جاافتاده ولی با مدیریت ضعیف، دیده نمیشه.
گشتن دنبال راهکارهایی برای تقویت اینتگریتی، حرکت جذابی هست، . یه گوگل کردم و به این مقاله از مجلهی success رسیدم که بعضی قدمهای کاربردی برای ارتقای اینتگریتی رو معرفی میکنه. چهار تا از سادهترین قدمها:
-
سر قولت بمون، حتی اگه لازم باشه بهای بالایی براش پرداخت کنی.
-
برای اینکه مجبور نشی بهای خیلی زیادی برای قولهات بپردازی، قبل از قول دادن خوب فکر کن و ببین آیا از پسش برمیای یا نه؟
-
موقع قرارها به موقع برس.