پدربزرگم تعریف میکردن که بچگیشون، که در روستاهای خراسان جنوبی گذشته، نهایتا سالی یکی-دو بار برنج میخوردن و قوت غالبشون به جای برنج، گاورس یا ارزن بوده، و این گاورس خیلی هم خوشمزه بوده.
چجور غذایی با ارزن میشه پخت؟ مثلا یه غذای مغربی داریم به کوسکوس معروف هست، و در بعضی جاها مثلا فرانسه از ارزن به جای گندم برا درست کردن این ظرف استفاده میشه. اتفاقا این غذا هم طرفدارهای زیادی داره و خیلی هم خوشمزه س.
ظاهرا ایرانیهای قدیمی از این دونه زیاد استفاده میکردن. نمیدونم چی شده که کلا از سفرههامون حذف شده!
گنجوندن ارزن در وعدههای غذایی، چه خوبیها و چه بدیهایی میتونه داشته باشه؟
از هر جنبهای؛ سلامت، کشاورزی، اقتصادی، آداب و رسوم، و … تجربهای به ذهنتون رسید و دانشی داشتین، مطرح کنین و موضوع رو به مرور به روز میکنم.
آپدیت: اولین چیزایی که با کمی جستجو پیدا میشه:
خواص غذایی
از لحاظ خواص غذایی هم ارزن و هم برنج هر دو فایدههایی دارن: ارزن پروتئین، فیبر، آهن، کلسیم، … داره؛ و برنج کربوهیدرات و ویتامین ب.
منابع آب مصرفی برای کشت
برای کشت برنج نیاز به آب زیادی داریم: ۸۰۰۰ لیتر برای تولید یک کیلو برنج، با توجه به آمار صفحهی خوشهچین در اخبار رسمی. آماری برای آب مورد نیاز برای تولید یک کیلو ارزن پیدا نکردم، ولی چنین محصولی حتی تو زمینهای خشکی خراسان جنوبی قابل کشت و برداشت هست (منبع: آشنایی با گاورس در سایت اگرونیک).
من فکر میکردم این بحث بیشتر باز بشه. تنوع اقلیمی در همه چیز پائین اومده، به دلایل متفاوتی. دلیل اول و مهم، عدم تطابق مهندسی های مختلف بر اقللیمها هست. از کشاورزی تا ساخت و ساز تحت تاثیر این مسئله قرار گرفته که درسهای مهندسی یکسان هست و به ادمها توانائی تطابق دانسته با محیط داده نمیشه.
ارتباطات و ایجاد بازار بدون توجه به شرایط محیطی و بلند مدت باعث حذف کشتهای محلی و جایگزینی با محصولات واراداتی شده.
باهاش مشابه برنج رفتار میکردن، یعنی به جا پلو-خورش، گاورس رو با خورش میخوردن.
نکتهی جالبی مطرح شد، فرق «تحصیلات دانشگاهی» با «یادگیری تجربی» در همینه. ضمن اینکه افزایش دسترسی ادما به هم (گسترش ارتباطات)، باعث میشه حتی یادگیری تجربی هم تحت تاثیر چیزی که به عنوان «چشم و همچشمی» میشناسیمش قرار بگیره و ممکنه باعث حذف محصولات محلی که تطابق بهتری با شرایط دارن، بشه.
در درجه اول باید توجه کرد که امکان جایگزینی بصورت کامل در محصولات کشاورزی در حالت عادی و بدون وجود الزامات پر فشار یا پر خطر وجود نداره. من در حوضه کشاورزی متخصص نیستم اگر مشکلی در این گفته ها بود لطفا اصلاح کنید. اول بررسی میکنیم ارزن رو،
ارزن از انواع مختلفی برای استفاده در کشت بهره مند هست و جالبه که بدونید تقریبا تمام این گونه ها پروتئین ، فیبر ، مواد معدنی ، آهن و کلسیوم بیشتری از برنج دارند. با توجه به اینکه هند بزرگترین تولید کننده ارزن در دنیاست تحقیقات زیادی برای بهینه سازی کشت ارزن انجام دادن. مقدار آب مورد نیاز برای برنج در هند تقریبا 2100 میلی متر و مقدار آب مورد نیاز برای ارزن در حدود 350 میلی متر.
برای اطلاعات بیشتر مطالعه شود Millets. این مقاله کوتاه و بسیار مفید خواهد بود برای بررسی دقیقتر ارزن.
در خصوص من فکر نمیکنم مشکل از کشت یا امکان دسترسی به ارزن باشه. چند غذا با ارزن بلدیم و چند غذا با برنج یا گندم؟ این یک دلیل ساده و اولیه هست که باعث میشه مصرف برنج و گندم بسیار بیشتر از ارزن باشه.(البته موارد کاربرد هر سه ارزن ، برنج و گندم بسیار متفاوت از هم هستند )
از طرف دیگه در ایران عقاید و فرهنگ اجتماعی وارداتی روی عادات تغذیه بسیار تاثیر گذار بوده ( بنظر من ). بنده خودم وقتی بچه بودم یونجه رو در چند مدل مختلف میخوردم و خیلی هم حال میداد. جالب اینجا بود که با بعضی افراد روبرو میشدم که میگفتم : احمق اون غذای گاوه نه آدم!!! همین باعث میشه خیلی از افراد از یونجه تغذیه نکنن ! طبق این برداشت ارزن هم غذای پرنده هاست نه آدم! البته این یک مثال ساده و یک تجربه شخصیست که شاید بست دادنش درست نباشه. ولی شاید کسی حتی جست و جو نکنه که : غذا با یونجه غذا با ارزن
از طرفی با ورود موارد غذایی جدید در هر جامعه جدول اولویت یا مقدار مصرف موارد غذایی میتونه به کلی تغییر کنه. برای مثال موز در کشور ما امروز مصرف بسیاری داره و این درحالی هست که تمشک چندان مورد توجه نیست ( نه برای کشب و نه برای مصرف که البته الان بخش خصوصی داره کمی روش سرمایه گذاری و زمان گذاری میکنه ). خب قطعا ارزن هم با توجه به اینکه از موارد مصرفی بسیار قدیمی و اولیه بوده و بسیار هم پر کاربرد بر اساس طبع تنوع طلب حاکم بر جامعه تا حدودی جای خودش رو به مواد غذایی جدید داده ( با این وجود که از لحاظ ارزش غذایی ، صرفه اقتصادی و امکان سنجی تولید بسیار بهتر از موارد جایگزین شده هست ).