کلمه ایی که معروف به فرهنگ است،‌ یعنی چه؟

اگه یه جستجوی خیلی کوچک روی عناوین و نوشته های داخل سایت بیندازید چشمتان به واژه ایی به نام فرهنگ میخوره، حدود 15 موضوع هستند که این کلمه در آن نقش کلیدی ایفا می کند مثلا فرهنگ نوشتاری، فرهنگ تولید زباله، فرهنگ سوار شدن به مترو، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خوردن، فرهنگ مهمانی، فرهنگ کار و هزاران کلمه ترکیبی که فرهنگ جزئی از آن است.

به راستی این فرهنگ چیه؟ که همیشه بدش مال ماست و خوبش مال دیگران؟

معمولا اینجور موقعها بهتر بریم اینجا سراغ ویکیپدیا برای تعریف فرهنگ.
“فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی”.
توی همه ی مثالها تا حدی این مسئله خودش رو نشون میده.

فرهنگ درست یا غلط نداره، بلکه تفاوت فرهنگی داریم.

1 پسندیده

نکته ی ظریفی بود توجه به استفاده از کلمه ی فرهنگ در پادپُرس :slight_smile:

معنی کلمه ی فرهنگ رو دقیق نمیدونم، ولی تصورم اینه که اون دسته از رفتار مشترک یه جمع که مستقل از شرایط زمانی و مکانی در اکثر افراد جمع دیده میشه فرهنگه.

خیلی جاها نامتناسب بودن سیستم ها رو با بی فرهنگی اشتباه میگیریم. یعنی دسته رفتارهایی که با تغییر سیستم تغییر میکنن، رو نمیشه فرهنگ نامید.

مثلا اگه همون افرادی که با برچسب بی فرهنگ علامت گذاری شدن، در سیستم مناسب قرار بدیم میبینیم که رفتاری که ازشون انتظار میره رو نشون میدن: کسی که اینجا فرهنگ رانندگی نداره، در آلمان به خوبی و درستی رانندگی میکنه. کسی که اینجا فرهنگ سوار شدن به مترو رو نداره، در سنگاپور به راحتی و با انسانیت تمام مترو سوار میشه. کسی که اینجا فرهنگ ثبت داکیومنت های کارش رو نداره، در انگلیس به راحتی به این کار میپردازه. البته مسئله اینجا و اونجا نیست، مسئله بیشتر سیستم های مختلفی هستن که جاهای مختلف پیاده شدن.

ولی اون افرادی که اینجا مهمون نوازن، هر جای دیگه ی دنیا هم که برن مهمون نوازن.

2 پسندیده

فرهنگ در برگیرنده ی اعتقادات، ارزشها و اخلاق؛ و رفتارهاری متاثر از این سه است و همچنین با آداب و رسوم و عرف یک جامعه تعریف میشه.
در واقع کلمه فرهنگ نیاز به تشریح دارد، نمیتوانیم در چند سطر محدود مفهوم کلی فرهنگ را واضح بیان کنیم.

حالا اگه بخواهیم فرهنگ رو مشترکات فکری یک جامعه یا ملت قرار بدهیم، چرا افراد نمی خواهند به آن تن بدهند مثلا همین رانندگی ما که در داخل یه طوره و در خارج طور دیگه، سوال من اینه این سیستم چیه که از فرهنگ قویتره؟ یا شاید همون سیستم خودش یک فرهنگ قویتره؟

فرهنگ اون چیزی نیست که نوشته شده (معمولا اون رو قانون میگیم) اون چیزیه که اجرا میشه. اگه قانون گریزی توی جامعه ای هست مشکل ار قوانین به نظرم تا مردم.

آیا می شود به یک گروه با فرهنگ و یا بی فرهنگ گفت؟ اگر اینگونه باشد،مگر فرهنگ توافق یک گروه بر مجموعه ایی از موضوعات نیست؟

به گروه کلی نمیشه گفت. چون فرهنگ رو خود گروه تعیین میکنن. اگر فردی در جامعه متضاد با فرهنگ رایج رفتار کنه اون وقت میشه گفت بی فرهنگ. توی دنیای امروز مسائل دیگه ای هم هست: 1-اگر پدیده ای وارداتی باشه، ایا فرهنگ مربوط به اون هم باید وارد بشه؟ 2- با پیشرفت دانش در خیلی موارد میتونیم پیش بینی کنیم که فرهنگ خاصی منجر به نتایج بدی میشه (مثلا فرهنگ مصرف اب). ایا باید بزاریم جامعه خودش به اون نتیجه برسه یا تلاش کنیم تعدیل کنیم اون رو؟ مشکل 2 اینه که خیلیا اساسا نمی پذیرن پیش بینی دانش رو.

2 پسندیده

فرهنگ از عوامل بسیار مهم برای رشد و پیشرفت در یک جامعه است و مسیر رسیدن به موفقیت باتوجه فرهنگ جامعه متفاوت است و فرهنگ از عوامل موثر بستر ساز برای سرعت دادن به موفقیت می باشد.

2 پسندیده

میشه گفت فرهنگ به مجموعه عقاید، رفتارها و تمامی اعمالی که ما در زندگی انجام میدهیم به فرهنگ ما بستگی دارد…
این فرهنگ فقط مختص افراد نیست چون این فرهنگ در جامعه نیز تاثیرات خودشو نشون میده.
مثل مثالی که استاد زدن رانندگی ؛ یک شخص نمیتونه هر طوری که خواست رانندگی کنه.، چون باعث بی نظمی و ترافیک و در نتیجه هرج و مرج
میشه. پس افراد نه به خاطر خودخواهی خود بلکه
حتی به خاطر دیگران باید فرهنگ را در امور مختلف
رعایت کنند در غیر این صورت بی فرهنگ نامیده شده…

1 پسندیده

چه چیزی باعث تفاوتهای فرهنگی می شود که گروهی، جامعه ایی یا ملتی کوشا، زحمتکش، خلاق می شوند و گروهی تن پرور، بی فکر، دزد و… می شوند واقعا اون چیه؟ ایت تفاوت در دیدگاهها، نگرشها، فرهنگ ها از کجا نشات می گیرد؟

به نظرم اینجوریام نیست که بخوایم مطلق بگیم یه ملت صد درصد فلان ویژگی های خوب رو دارن و ملت دیگه از همه ویژگی های خوب بی بهره هستن. ما همین الان هم “سرمایه های اجتماعی” خوبی داریم که می تونیم ازشون درس بگیریم و مسیر اونها رو تکرار کنیم. روی خودمون کار کنیم و با نقد بیشتر ویژگی های بدمون اون ها رو اصلاح کنیم. فقط کمی باید به خودمون بجنبیم.

مثلا چند تا از ویژگی هایی که بیشتر این روزا می بینم که نقد میشه نسبت بهش: سرانه مطالعه پایین، مدرک گرایی و میل به ادامه تحصیل، انتقاد به سیستم مدارس

1 پسندیده

اگر که منظورتون وضعیت الان ایرانه و تفاوتش با جاهای دیگه بزرگترین چیزی که این تفاوت رو ایجاد کرده وارد شدن مستقیم پول نفت توی اقتصاده. ایران رو با جاهائی که همین وضعیت رو دارن مقایسه کنید. مثال جالب دیگه کشور نروژ هست که پول نفت رو وارد اقتصادش نکرده دقیقا به دلیل همین پیامدها.
نکته اینه که اگه همین وضعیت توی جای مثل اروپا هم باشه وضعیت بهتر از اینجا نمیشه و ربطی به مردم اینجا و اونجا نداره.

3 پسندیده