این روزها زوج های زیادی دور و برم میبینم که زن بزرگتر از مرد هست، از یه سال تا حتی پنج-شش سال. و یا پسرهای زیادی رو میبینم که به دخترهای بزرگتر از خودشون پیشنهاد رابطه عاطفی جدی میدن.
صرفا از سر عادت و سنت که نگاه کنیم، میبینیم که چنین چیزی در قدیم رواج نبوده. تجربه یا دیدگاه شما چیه؟
شما خودتون قائل به بزرگتر بودن مرد از زن در ازدواج هستين؟ یا اگه تجربهی ازدواج دارین چه فایده ها و مشکلاتی در بزرگتر بودن زن میبینین؟
من در قدیمیها هم دیدم این مسئله رو و خیلی چیز عجیبی نبوده. البته اینکه فاصله چقدر باشه اهمیت زیادی داره. مثلا کمتر از ۵ سال رو عملا نمیشه فاصله مشهود به حساب آورد ولی بیشتر از اون کمکم مسئله رو وارد فاز دیگهای میکنه. بازه سنی هم بسیار اهمیت بالایی داره.
در قدیم عملا ازدواج برای تداوم نسل بوده و از نظر طبیعی محدودیت سنی برای خانمها در بچهدار شدن وجود داره که حدودا حول و حوش ۴۰ سال هست. معمولا سن ازدواج برای خانمها در بازه کمتر از ۳۰ سالگی تعریف میشد که فرصتی برای تداوم نسل بدون خطرات احتمالی وجود داشته باشه.
الان ولی به نظرم داستان کاملا متفاوت هست. هم اینکه راههای تداوم نسل مدرن وجود داره و هم اینکه ازدواج لزوما به این دلیل نیست و به طور کلی قضیه سن و سال رو از این نظر منتفی میکنه. منتها اگر تفاوت سنی بیش از ۱۰ سال باشه به شکلی که عملا تبدیل به تفاوت نسلها بشه، فرقی نمیکنه که آقا یا خانم بزرگتر باشه، اون موقع مشکلات ارتباطی و درک متقابل رفتاری رو پیش میاره. همین الان اگه به افراد با فاصله ۱۰ سال کوچکتر نگاه کنین میتونین این تفاوت نگاه به زندگی رو کاملا حس کنین.
اتفاقا مشاهدههای برعکسی که آقا در حد ۱۰ سال بزرگتر بوده و با مشکلات زیادی روبرو شده رو در اطرافم دیدم.
از نظر عاطفی در این حد اگه تفاوت سنی باشه یک مشکلی که ایجاد میشه، نقش زن و شوهری ناخودآگاه تبدیل به نقش فرزند و مادری/پدری تبدیل میشه و ممکنه فشار عاطفی زیادی به فرد بزرگتر وارد کنه. چون نمیتونه مسائل زندگی رو با فردی با بلوغ فکری متناسب در میان بزاره، همون حالتی که پدر و مادر در مورد فرزند دارن و برای حمایت از اون سعی میکنن مشکلات زندگی رو بپوشانن.
جامعه و ارزشهای اجتماعی روی این مسئله تاثیرگذاره. مثلا فکر میکنم جامعه فعلی ما اختلاف سنی بالای 10سال رو قبول نمیکنه چه مرد بزرگتر باشه چه زن. به همین دلیل ازدواج یک پیرمرد با یه دختر جوان به راحتی مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیره. به همین دلیل مردی که 7-8 سال از همسرش کوچکتر باشه هم با نگاه انتقادی مواجه میشه.
برای برخی جوامع هم ممکنه این اختلاف سنی خیلی مهم نباشه. نمونه توی چشمش رئیس جمهور فرانسه است که تقریبا 25سال از همسرش کوچکتره! (البته اگه دلیل این ازدواج رو ثروت خانم ندانیم )
به عقیده من اولین مشکلی که داره برای خانمهای نزدیک به 50 سال پیش میآید.و علاوه بر اختلالات هورمونی،اسم یائسه هم بر روح و روان اونا اثر شوری داره.اگه اصلاحاتی در لغت های فارسی صورت میگیره یادمون باشه این اسم رو عوض کنن از همه چی واجب تر است.در این محدوده سنی هرچه پیش میرویم،توانایی مردان کم نمیشود و حتی میل هم بستر شدن بیشتر و برای خانم ها کمتر میشود که احتمالا با تغییر رفتار خانم ها و بد خلقی همراه است.پیامد این سناریو عدم رضایت مرد در زندگی است و آیتم اتاق خواب یکی از چهار آیتم اصلی رضایت مرد است.بنابراین و از این دیدگاه،سن مردها بهتره 4 تا 8 سال بیشتر از بانوان باشد.این دیدگاه با فرض نرمال بودن رشد هر دو نفر میباشد.