جریان از این قراره که هفته پیش بعد از حدوداً 4 یا 5 ماه تصمیم گرفتم چند روزی برگردم خونه مون مشهد. هفته پیش چهارشنبه راه افتادم و برنامم این بود که یکشنبه یعنی پریروز برگردم تهران و به کارام برسم. ولی با اولین اصرار از طرف خونواده کلاً برنامم رو عوض کردم و موندم خونه. ولی الان دارم حرص میخورم که چرا موندم؟
نه به کاری میرسم، نه کار خاصی رو جلو میبرم و بدجور هم حوصلم سر رفته.
خلاصه الان از دست خودم کفریم که چرا رو تصمیم خودم بیشتر پافشاری نکردم.
1- شما باشین چکار میکنین تو این موقعیت بیشتر از این ضرر نکنین؟
2- چجوری تو موقعیتای بعدی جلوی این اشتباه رو میشه گرفت؟
منم تو چنین شرایطی خیلی قرار گرفتم، اما مهم ترین چیز اینه که هر موقعیتی رو باید به یک فرصت تبدیل کرد.
من تو این موقعیت یا میرم سراغ برنامه و کارهای اینترنتی و یا کارهایی که مدت ها دوست داشتم انجام بدم و به تاخیر انداختم و لیست میکنم و تا جایی که ممکنه به اونها میپردازم…
از نگاه من تصمیم را فقط خود انسان میگیرد و هیچ کس دیگری برای انسان تصمیمی گرفته نمیتواند، شما حالا دقیقا تصمیم گرفتید که به تصمیم دیگران عمل کنید، اگر شما تصمیم نمیگرفتید هیچ کس دیگری برایتان تصمیمی گرفته نمیتوانست، به حر حال بعضی از تصامیمی که ما تصمیم میگریم به آنها عمل کنیم به نفعان است، شاید والدین شما به شما گفته باشند که پسرم چند روز دیگر هم کنار مان باش و شما تصمیم گرفتی کنار شان باشی و بعد متوجه شدید که از کار و فعالیت های روزمره و مفاد های مادی دور ماندید ولی باید ما بدانیم که بعضی ازینگونه موارد ارزش معنوی دارد همه چیز را نمیتوان به ارزش های مادی خلاصه کرد.